سوریه

اسد وقت تلف می‌کند

اسد آسیب پذیری سوریه از قیام‌های منطقه را دست کم گرفت. اپوزیسون سنگر گرفته و مسلح شده است و به نظر می‌رسد طرفین آماده جنگی بلند مدت می‌باشند. آیا اسد از طریق اتحادیه عرب راهی برای برون رفت از این بحران خواهد یافت یا بازیگران خارجی نظیر ترکیه و ایران پایان حکومت وی را سرعت می‌بخشند؟

بر خلاف مصر یا تونس که هر دو تا فوریه ۲۰۱۱ تغییراتی تمام عیار را تجربه نمودند، ابتدا به نظر می‌رسید که سوریه در مقابل بهار عربی مصونیت داشته باشد. اوضاع سوریه در ماه فوریه به هیچ وجه قابل قیاس با شرایط مصر یا تونس نبود. رئیس جمهور سوریه در مقایسه با حسنی مبارک یا بن علی نسبتا جوان تر می‌باشد؛ او حتی از نگرشی اصلاح گرایانه نیز برخوردار بود. همچنین سوریه فاقد جامعه مدنی از نوع جوامع آغازگر اعتراضات در سایر کشورها بود – اما در ماه مارس نخستین ناآرامی‌ها به وقوع پیوست.
این ارزیابی مشخصا تفکر رئیس جمهور بشار الاسد را شکل داده بود. بشار اسد در مصاحبه ای با وال استریت ژورنال در تاریخ ۳۱ ژانویه ۲۰۱۱ با اطمینان اعلام کرد “شرایط سوریه با شرایط اغلب دیگر کشورهای عربی متفاوت است و سوریه در آرامش به سر می‌برد. به راستی چرا؟ چون شما به عنوان رئیس جمهور باید خود را کاملا نزدیک به باورهای مردمی‌بدانید. نکته اساسی همین است.”
اسد در نهایت لجبازی آسیب پذیری سوریه را متفاوت با سایر کشورهای منطقه می‌دانست. علیرغم اینکه غالبا بر مرکزیت سوریه در جهان عرب تاکید می‌شود، ایده اینکه صحنه‌های به وقوع پیوسته در قاهره و تونس زمینه ساز بیداری عربی مشابه در سوریه گردد، به هیچ وجه رئیس جمهور جوان را نگران نمی‌کرد.

وقتی ناآرامی‌ها در ماه مارس درعا را دربر گرفت و متعاقبا به سایر مناطق گسترش یافت، اسد با اطمینان تصور می‌کرد که از طریق اصلاحات ظاهری قادر به مدیریت اوضاع خواهد بود. اسد در گفتگو با جراید غالبا تاکید می‌کرد او همواره حامی‌اصلاحات می‌باشد، البته تا جایی که با اصول و ضوابط مدنظر وی مطابقت داشه باشند.
همچنین اسد هیچ نوع تردیدی در استفاده از دستگاه‌های امنیتی کشور جهت سرکوب نارضایتی‌ها نداشت. در حالیکه برخی تحلیل گران کوشش می‌کردند این تضاد بین اصلاحات و ترور را به عنوان نشانه ای از عدم صلاحیت وی تشریح نمایند، اما اسد خود از قبل محدوده اصلاحات را به وضوح تعیین نموده و نشان داد که اگر چنین اصلاحاتی در چارچوب محدوده معین شده نباشند، وی تمایلی به عدول از این محدودیت‌ها ندارد.
اسد همواره درخواست‌های همسایگان عرب، اتحادیه اروپا و ایالات متحده جهت اصلاحات اساسی تر را نادیده می‌گرفت و با طرح پیشنهادی اتحادیه عرب – که ماموریت ناظرین این اتحادیه در کشور ناکام مانده بود – به مخالفت برخاست. هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه امریکا از اقدام اخیر روسیه و چین در وتوی پیش نویس قطعنامه سازمان ملل که در آن از اسد خواسته شده بود به سرکوب‌ها پایان دهد، تحت عنوان “تقلید مسخره” یاد می‌کند. وی هم اکنون به جامعه بین الملل پیشنهاد داده است به حمایت از اپوزیسیون سوریه روی بیاورند.
رئیس جمهور اسد در مصاحبه خود با باربارا والترز در اواسط دسامبر ۲۰۱۱ عنوان داشت که اگر می‌توانست در مقابل سال‌های اولیه جنگ عراق و عقب نشینی از لبنان در سال ۲۰۰۵ دوام بیاورد، علیرغم هزینه‌های بالا مجددا به این اعمال دست می‌زد. در این ارتباط، نه تنها اسد تمایل خود برای اولویت دادن منافع خانواده و حزبش بر منافع ملت سوریه را نشان می‌دهد، بلکه ارزیابی شخصی اشتباه خود از شرایط را نیز آشکار می‌سازد. با وجود ۵۰۰۰ کشته، افزایش روزافزون ترک خدمت نیروهای نظامی‌و درگیری‌های فرقه ای، اسد کماکان بر مواضع اولیه خود اصرار می‌ورزد.
این همه سرسختی خودخواهانه اسد از نگاه کسی که به حوادث سوریه می‌پردازد، غیرمنطقی و غیرموجه می‌نماید. اما، اسد به شرطبندی بر روی گذر زمان روی آورده است. با توجه به آرامش قابل توجه دمشق – علیرغم اینکه نیروهای امنیتی بر سر کنترل مناطق حومه دمشق با ارتش آزاد سوریه می‌جنگند – رئیس جمهور امیدوار است سال ۲۰۱۲ سال ابقای وی در قدرت باشد. با تکیه بر این باور که به کارگیری توامان رعب و وحشت و اصلاحات جزئی بخش کثیری از جمعیت معترضان را از خیابان‌ها به خانه باز می‌گرداند، اسد امیدوار است قیام صورت گرفته علیه حکومت وی با کاستن از شدت آن در نهایت فروکش نماید. آیا به واقع این گونه خواهد بود؟