اگر این نکته درست باشد که تظاهرات کنونی سودان ارتباط چندانی با تظاهرات بهارعربی ندارد که پیشتر بخش اعظم کشورهای عربی را دربر گرفته بود، در مقابل این نیز درست است که نحوه تعامل رژیم سودان با تظاهرکنندگان ارتباط و تشابه زیادی با رژیم‌هایی دارد که مردم بر علیه آن قیام کرده بودند. نحوه برخورد خشونت‌آمیز با این مطالبات و گنجاندن آنها در دایره توطئه خارجی و دوری از تعامل معقول با آنها تنها باعث افزایش این مطالبات می‌شود و گفتگوی ملی میان معارضان و حکومت را سخت‌تر می‌کند و در نتیجه قابلیت رسیدن به یک راه‌حل سیاسی و مسالمت آمیز را می‌کاهد.
این تظاهرت که ابتدا بر ضد افزایش قیمت نان و بنزین به‌پا شد و طی آن عمر البشیر رئیس جمهور سودان تهمت برپایی چنین اعمالی را به یک عده مزدور نسبت داد، درست مانند دیگر قیام‌های بهارعربی دست روی مکان زخم گذاشت. البته بحران چنین حکومت‌هایی، و البته حکومت سودان نیز یکی از آنهاست، تنها در سوءمدیریت اقتصادی خلاصه نمی‌شود و نه حتی در چنگ‌اندازی حاکمان این کشورها به ریاست تا زمانی که مرگ آنها برسد، درست همانند رژیم اسدی که در آن هم حافظ اسد و هم پسرش بشار اسد شعار ریاست تا مرگ را سر می‌دهند، بلکه مشکل حقیقی چنین رژیم‌هایی این است که آنها دچار بحران مشروعیت شده‌اند، و مشروعیت بدین معناست که مردم می‌خواهند خود یگانه میزان برپایی و سقوط حکومت‌ها شوند نه سرکوب و کشتار. شاید بد نباشد یادآور شویم که سودانی‌ها در سال‌های اخیر مرتب به خیابان‌ها می‌ریختند و شعار عدالت و اصلاح را سر می‌دادند بی‌آنکه به اهداف خود دست یابند.
از زمانی که بهار عربی وزیدن گرفت و آغاز آن را آتش‌زدن محمد البوعزیزی، توسط خویش، ثبت کردند، مساله مشروعیت نظام‌های عربی مطرح شد و از همان آغاز ضرورت بازنگری در این مساله احساس شد: در حال حاضر تمام بنیادهایی که روسای عرب حکمرانی خود را بر آن به‌پا کردند، چه بنیاد انقلابی چه بنیاد نجات‌دهنده چه اصلاحی، ویران شد، و از این رو بر این نظام‌ها بایسته است که اینک دلیل مشروعیت‌زای وجود رژیم‌های خود را توجیه و اقناع کنند، و بیان کنند که چرا با وجود این حجم انبوه شکست و ناکارآمدی هنوز بر سر کار هستند و زمام دولت را به دست دارند.
البته در این بین ویرانی که نتیجه بهار عربی بود بهترین پشتوانه‌ای برای آنان شد تا چنین بیان کنند که در صورت نبودن رژیم‌های ما بدیل حاضر همین ویرانگری‌هایی است که در سوریه و یمن و لیبی و… مشاهده می‌کنیم. در حالی که آنچه در لیبی و سوریه به‌وجودآمد ناشی از مطالبات عدالت‌خواهانه مردم و تظاهرکنندگان نبود بلکه یگانه دلیل آن تصلب رژیم‌های مانند رژیم قذافی و اسد در عدم پاسخگویی به مطالبات مردم بود و تلاش‌های خونبار آنان برای کشاندن اعتراضات مردمی به درگیرهای خشونت‌آمیز که همگان را به مرگ می‌فرستد.
و همانگونه که روشن است یگانه راه‌حل این مساله توسعه دایره مشروعیت است تا از این طریق کسانی که از وجود نظام بیشترین منفعت را می‌برند تعداد زیادی از مردم باشند. اما همین نکته را نیز رژیم‌های عربی درک نکردند و این مفهوم را به‌معنای عمل کردن به مقتضای مشتری‌مداری فهم کردند و برای خرید و رشوه‌دادن به معارضان درکارکردند تا معارضان را بخرند. اما واقعیت این است که توسعه دایره مشروعیت تنها بدین معناست که اکثریت اقشار و طبقات و اقلیت‌ها اجزای مختلف جامعه، به ویژه اقشار ضعیف و آسیب‌پذیر، را در حکمرانی شریک کنیم، و بدانها این آگاهی و احساس را برسانیم که حکم قائم نماینده و خدمت‌گذار آنهاست. در مورد سودان نیز این مساله صدق می‌کند زیرا کسانی در برابر تصمیم افزایش قیمت نان و بنزین تظاهرات کردند که در برابر ارتفاع قیمت آسیب‌پذیر هستند و بر حکومت بایسته است که برای درآمد محدود این گروه از مردم راه‌حل کارآمد تدارک بیند.
یکی دیگر از وجوه بحران مشروعیت ناشی از بیگانگی شهروند عربی نسبت به جهان کنونی است. فرد عربی که در کشور خود در برابر تزلزل آموزش و پرورش و نبود اندیشه انتقادی و زیستن در یک جو خفقان‌آور و پلیسی قرار دارد و برای دسترسی به وسایل ارتباط جمعی مشکلات فراوانی را تحمل می‌کند دچار اسیر آگاهی کاذب شده و در معرض هرگونه فریب گروه‌های تندور و رادیکال قرار گرفته که همواره نوید وضع بهتری را می‌دهند. در یکچنین اوضاعی شهروند عربی خود را به دور از جهان می‌یابد و جهانیان نیز در برابر ارعاب رژیم‌های حاکم بر آن هیچ واکنش یا پرسشی نمی‌کنند و این چنین یک دور جهنمی برای فرد عرب چرخیدن می‌گیرد.
البته بعید به نظر می‌رسد که مسئولین سودانی پند و اندرزهایی را از تجریه بهار عربی گرفته باشند و برای توسعه دایره مشروعیت و بازگشایی حکمرانی بر روی همه مردم تلاش کنند. بلکه گمان بسیار می‌رود که این رژیم همان نحوه برخورد رژیم‌هایی چون بشار اسد و القذافی را دنبال کند و مردم را به خاک وخون بکشد. تاکنون نیز بهانه‌های رژیم سودانی برای محکوم کردن تظاهرکنندگان همان بهانه‌هایی است که پیشتر رژیم‌های دیگر بازگو می‌کردند و پس از آن جنگ سختی را بر علیه مردم خود به راه‌انداختند.