سناریوی مورد علاقه روحانی در صورت خروج آمریکا از برجام چیست؟

وزیر امور خارجه ایران محمد جواد ظریف /رویترز

تهران: فراز صفایی

آنچه در تصویر نخست از سیاستمداران ایرانی دربارهی واکنش ایران در صورت خروج آمریکا از برجام در برابر چشم ما پیداست تصویری بسیار تاریک و افراطی است. هم ظریف که حالا تبدیل به یک وزیر خارجهی به حاشیه رفته شده و هم ولایتی که این روزها بعد از سالها عزلت نشینی به یکی از چهرههای اصلی سیاست خارجهی ایران بدل شده اشاره کرده بودند که در صورت خروج آمریکا از برجام عواقب وخیمی در انتظار این کشور خواهد بود؛ عواقبی که صالحی با ایما و اشاره آنها را در فروپاشی برجام و بازگشت ایران به غنیسازی بیستدرصدی به تصویر کشیده بود و قائممقام فرماندهی سپاه پاسداران به طرزی واضحتر آنها را خروج از برجام و از NPT توصیف نموده بود. تصویری که احتمالا بسیاری از سیاستمداران غربی را دچار هراس میکند.

اینها همه اما حرفهایی شعاریاند و در ورای این هیاهو و فریادهای دمادم که انگار هدفشان بالابردن گرمای این رقابت با هدف کسب امتیازات بیشتر است ایرانیها دارند خود را برای سناریویی آماده میکنند که از دید آنان احتمال رخدادنش از همه بیشتر است. این را میشود در تحلیلهایی که در اندیشکدهها منتشر میشوند و مورد مناقشه قرار میگیرند دید؛ و در گفتههای خردورزانهتر و بهدور از هیاهوی برخی از سیاستورزان ایرانی. نمود واضح آن را میشود در حرفهای ظریف جست که نماد دیپلماسی دولت روحانی است و برجام به نام او سکه خورده. او هفتهای قبل در دیدار با وزیر خارجهی ژاپن از این حرف زده بود که برجام حتی در صورت خروج آمریکا برقرار خواهد ماند و ایران از آن خارج نخواهد شد. لودریان هم در پایان سفر خود به ایران به چنین نکتهای اشاره کرده بود. این همان سناریوی محتملتر برجام است که دولت روحانی خود را مهیای آن نموده است.

بر مبنای این سناریو که میتوان آن را سناریوی ۴+۱ نانید آمریکا ممکن است از برجام خارج شود اما این به معنای پایان برجام نخواهد بود و برجام با بقای اطراف دیگر توافق منهای آمریکا بهکار ادامه خواهد داد. این طرح البته یا مستلزم توافقی میان اروپا و آمریکا برای جلوگیری از صدور تحریمهای ثانویه آمریکا علیه شرکتهای اروپایی است که خواستار تجارت با ایران هستند یا مستلزم اینکه اتحادیهی اروپا طرح «اقدامات مقابلهای» را دوباره احیا کند؛ طرحی که در سال ۱۹۹۶ توسط اتحادیه اروپا وضع شد تا کشورهای عضو اتحادیه از شر اجبار به تبعیت از تحریمهای آمریکا علیه ایران و کوبا خلاص شوند. در این صورت اروپا میتواند به تجارت خود با ایران بدون خطر از دست دادن بازار آمریکا همکاری کند. در برابر نیز ایران همچنان به برجام و توقف فعالیتهای هستهای وفادار مانده و اروپا نیز راه را برای مذاکراتی گسترده و فراگیر با دولت ایران بر سر تمامی پروندههای مورد اختلاف خواهد گشود؛ پروندههایی نظیر برنامهی موشکی، نفوذ منطقهای ایران البته در اولویتاند

اینکه چنین سناریویی تا چهاندازه توان ایستادگی در برابر فشارهای اطراف مختلف داشته باشد؛ اینکه آیا اصولا مستثنی کردن شرکتهای اروپایی (که حالا و با وجود التزام آمریکا به برجام هم چندان روی خوشی بهفعالیت در ایران ندارند) امکانپذیر است؛ اینکه موضع سپاه پاسداران (که پروندههای مهم مورد مناقشه در ارتباط مستقیم با آن است) تا آخر در توافق با این سناریو باقی بماند؛ همهی اینها پرسشهای مهمی هستند اما انگار دولت ایران و ترویکای اروپایی پاسخ به آنها را به زمان دیگری موکول کردهاند. مهم برای هر دو طرف فعلا این است که برجام برقرار بماند.

انگیزهی کشورهای اروپایی از برقرار ماندن برجام مسلما اقتصادی نیست؛ دستکم صرفا اقتصادی نیست. حجم مبادلات تجاری با ایران تنها ۲ دهم درصد کل حجم تجارت خارجی اروپاست و این بیاندازه ناچیز است. شاید انگیزهی اروپاییان همان هراسی باشد که در ابتدا به آن اشاره کردیم؛ هراسی که ایرانیها از آن کاملا آگاهاند و مدام بر طبل آن میکوبند تا به نظرات اروپاییها جهت دهند؛ هراس از اینکه ایران برنامه هستهای خود را با قدرت از سر بگیرد و احتمال درگیری نظامی آمریکا و اسرائیل با ایران جدیتر شود؛ درست دو نکتهای که ایرانیها هم دائما بر آن تاکید میکنند تا هراس اروپاییان را بهسود خود بهکار گیرند.

انگیزهی ایران هم احتمالا اقتصادی نیست. ایرانیها بهخوبی میدانند که برجام بدون امریکا هیچ ارزش اقتصادی حتمی ندارد؛ تا همینجا هم بازارهای ایران  خیلی روشن به احتمال خروج آمریکا از برجام واکنش نشان دادهاند؛ یک فروپاشی محض. انگیزهی ایران از حفظ برجام شاید بیشتر از هر جایی در حرفهای لودریان بعد از دیدار با روحانی در سفر اخیرش به ایران جلوه کند. لودریان گفت که در دیدارش با روحانی به این پی برده که روحانی حاضر است برای حفظ برجام هرکاری بکند؛ هر چه باشد برجام مهمترین دستاورد دولت او بوده است.