۴ آوریل، روز جهانی آگاهی رسانی درباره مین - عکس سازمان ملل

۴ آوریل، روز جهانی آگاهی رسانی درباره مین – عکس سازمان ملل

فقط دو روز از سال نو گذشته، صلات ظهر روز دوم فروردین ماه و چند روز مانده به روز جهانی مبارزه با مین، «حمید هاشمی»، گردشگر ۳۲ ساله ایرانی که به همراه یک گروه هشت نفره و با خودروی پاترول راهی کویر شهداد در حاشیه کویر لوت شده بود، بر اثر انفجار مین، جا به جا تسلیم مرگ شد.

این دومین انفجاری است که از سال گذشته در کویر لوت قربانی می‌گیرد. پیش از آن نیز در دیماه پارسال گروهی متشکل از هفت نفر از اعضای «موسسه کاوشگران حیات وحش پارت» برای مطالعه گونه‌های جانوری کویر، با دو خودرو در حال طی کردن دره‌ای در منطقه لوت شمالی بودند که لندرور «امیر طالبی‌گل»؛ محقق و فعال محیط زیست با مین برخورد کرد و باعث کشته شدن این پژوهشگر جوان شد.

هیچ کدام از مسئولان جمهوری اسلامی ایران تا کنون به طور رسمی درباره این دو انفجار اظهار نظر نکرده‌اند و نگفته اند که چرا کویر لوت واقع در جنوب شرقی ایران، مین گذاری شده است؟

در حالی که رئیس مرکز مین زدایی کشور در بهمن ماه سال ۹۱ به رسانه‌ها اعلام کرد به زودی پایان مین زدایی زمین‌های آلوده کشور فرا خواهد رسید و ایرانی عاری از مین خواهیم داشت، اما این بار مین‌های کاشته شده توسط دولت برای مقابله با اشرار منطقه شرق کشور، در حال قربانی گرفتن است.

خانواده حمید هاشمی، کوهنوردی که ۱۳ سال به حرفه گردشگری و کوهنوردی مشغول بود کماکان در شوک این حادثه به سر می‌برند، چرا که یک راهنمای گردشگری که مجوز بردن تور به منطقه را داشته، حمید را همراهی می‌کرده است.

آن‌ها از مسیر خراسان جنوبی وارد منطقه کویر شهداد در حاشیه کویر لوت شده‌اند. منطقه‌ای که محل تردد گردشگران است. و خودروی آنان در ۷۵ کیلومتری کویر شهداد با مین برخورد کرده و منفجر شده و به جز حمید هاشمی، دیگر سرنشین خودرو به نام «محمدرضا آقایاری» نیز از ناحیه کبد و ریه به شدت آسیب دیده و هم اکنون در کما است.

آبانماه سال گذشته «اسماعیل احمدی مقدم»، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در در گفت‌و‌گو با روزنامه اعتماد گفت که: «نیروی انتظامی اقدام به کاشت مین ثابت نمی‌کند فقط در مسیر تردد کاروان‌های مواد مخدر یا گروه‌های تروریستی تله انفجای کار می‌گذارد.»

اما مسئولان منطقه به خانواده حمید هاشمی گفته‌اند که آن منطقه به خاطر تردد اشرار و قاچاقچیان مین گذاری شده است.

این در حالی است که به گفتهٔ برادر حمید هاشمی، در هیچ جای منطقه مذکور، علامتی برای هشدار به گردشگران کار گذاشته نشده است.

«علی هاشمی»، برادر حمید هاشمی، در گفت‌و‌گو با مسیح علی نژاد- خبرنگار آزاد- گفته که مسئولان انتظامی منطقه به آن‌ها گفته‌اند «این گردشگران نباید وارد منطقه می‌شدند شانس آورده‌اند که فقط یک نفرشان کشته شده چه بسا اگر به دست اشرار می‌افتادند همه آن‌ها کشته می‌شدند.»

ایران آلوده به مین را آلوده‌تر نکنیم

رسانه ها هر سال برای روز ۱۶ فروردین ماه (برابر با چهار آوریل) که به عنوان روز جهانی آگاهی رسانی درباره مین نامگذاری شده است، خبر می دهند که هر ۲۲ دقیقه یک کودک به علت انفجار مین بازمانده از جنگ می‌میرد.

گزارش ها حاکی از آنست که بیش از ۱۳۰ میلیون مین خنثی نشده در جهان وجود دارد و سازمان ملل در طول ۲۰ سال گذشته به بیش از ۶۰ کشور از ۷۵ کشور آلوده جهان برای مین زدایی کمک مالی کرده است.

گستره جغرافیایی کشورهای آلوده به مین به وسعت سرزمین‌هایی است که روزی، روزگاری تجربه تلخ جنگ را از سر گذرانده‌اند. مین‌های زمان جنگ جهانی دوم هنوز هم در اروپا قربانی می‌گیرند. این هدیه تلخ و تاریک جنگ، حتی سال‌ها بعد از تمام شدن جنگ‌ها نیز زیر خاک بیدار می‌ماند و کینه می‌بافد.

ایران بعد از مصر و پیش از افغانستان دومین کشور آلوده جهان است. بعد از پایان جنگ با عراق بیش از چهار میلیون و ۲۰۰ هزار هکتار از اراضی کشور مین گذاری شدند. عراق در طول مدت هشت سال جنگ با ایران در یک هزار و ۱۰۰ کیلومتر از مرزهای مشترکش با ایران بیش از ۱۶ میلیون مین کار گذاشت. اما ماجرای «حمید هاشمی» و «امیر طالبی گل» نشان می‌دهد که فقط مین های بازمانده از جنگ نیستند که قربانی می‌گیرند.

مهدی افروزمنش، روزنامه نگاری که در زمینه پاکسازی زمین آلوده به مین فعال است در این باره می‌گوید: «برآورد شده که بعد از پایان جنگ ایران بیش از ۳ میلیون هکتار اراضی آلوده به مین داشته این موضوع تا سال‌ها مورد توجه قرار نگرفت. بنابراین روند پاکسازی بسیار کند و حتی در حد توقف بود. اما در اوایل دهه هفتاد این امر مورد توجه قرار گرفت. به همین منظور ستادی تشکیل شد. کانون مشارکت در پاکسازی مین نیز به همین منظور تشکیل شد که در این زمینه اطلاع رسانی بسیاری انجام داد و خود من هم یکی از اعضای این کانون بودم.»

متاسفانه کودکان قربانیان اصلی مین ها به علت بازیگوشی و عدم شناسایی درست خطر، هستند.

«علی نظری» که کودکی‌اش را در منطقه مریوان گذرانده و اکنون ساکن ماهشهر است در گفت‌و‌گو با خبرنگار شرق پارسی می‌گوید: «با دو تا از هم بازی‌هایم داشتیم در یک منطقه نظامی متروکه بازی می‌کردیم. یکی از دوستانم شی عجیبی پیدا کرده بود. ما با کنجکاوی دورش جمع شده بودیم. آن‌ها کمی دور‌تر از من ایستاده بودند و من به فاصله یک متری آن شی عجیب داشتم آن را وارسی می‌کردم که ناگهان نوری همه جا را گرفت و من هیچ نفهمیدم وقتی چشمم را باز کردم دیدم دیگر هیچ جا را نمی‌بینم.

علی پای راست و هر دو چشمش را در حادثه انفجار مینی که از زیر زمین به سطح رسیده بود از دست داد.

غالبا مین هایی که به علت سیلاب‌ها از زیر زمین به سطح رسیده‌اند به کودکان کنجکاو آسیب می‌زنند.

با اینکه ایران دو تفاهم نامه با عراق امضا کرده که بر اساس آن تفاهم نامه‌ها عراق متعهد شده نقشه مناطق آلوده به مین ایران را در اختیار طرف دیگر مذاکره بگذارد، اما هنوز این کار انجام نشده است. مقامات عراقی می‌گویند این نقشه‌ها با مرگ صدام تغییرات سیاسی در این کشور گم شده‌اند و نقشه‌ای وجود ندارد.

در همین حال به نظر می‌رسد بعد از این همه سال نقشه مین‌ها هم کاربرد چندانی نداشته باشد چون بر اثر فرسایش خاک و سیلاب‌های منطقه تعداد زیادی از مین ها از ارتفاعات و کوهپایه‌ها به مراتع و دامنه‌ها و مناطق علامت گذاری نشده سرازیر شده‌اند و مردم و دامداران پنح استان آلوده کشور را که از راه دامداری و کشاورزی ارتزاق می‌کنند، تهدید می‌کند.

«حسن» کشاور خوزستانی است که در منطقه بستان و دشت آزادگان زندگی می‌کند. او در حین شخم زدن زمینش با انفجار مواجه شده و هر دو پای خود را از ناحیه زانو از دست داده است.

«مهدی افروزمنش»، روزنامه نگار و عضو هیات موسس کانون مشارکت در پاکسازی مین بر این باور است که: «حتی در صورت ارایه نقشه‌های مین گذاری شده از سوی عراق این نقشه‌ها دیگر بی‌فایده است. مهم‌ترین دلیل به این خاطر است که بسیاری از اراضی در ارتفاعات غرب کشور بوده و به دلیل گذر سالهای زیاد این مین‌ها بر اثر رانش زمین و یا برف و باران حرکت کرده و در نقاطی خارج از نقشه‌ها قرار دارند. نمونه اینکه در بعضی از انفجار‌ها شاهدیم که نقطه انفجار بسیار دور‌تر از مناطق درگیری در زمان جنگ است.

این نکته را نیز باید توجه داشت که به علاوه مشکل جابه جایی مین ها از نقطه کارگذاری شده، زنگ زدگی آن‌ها نیز بر مشکل پاکسازی افزوده است. چنانچه گزارش‌هایی بوده که مین ها به دلیل تغییر شکل و یا دلایل دیگر توسط مین روب‌ها قابل شناسایی نبوده‌اند».

او در این باره می‌افزاید: «من باور دارم که جمهوری اسلامی هم اکنون تلاش غیرقابل انکاری برای پاکسازی انجام می‌دهد. چنانچه آمارهای رسمی نیز حکایت از کاهش قابل توجه اراضی آلوده به مین دارد و اراضی آلوده به حدود ۷۰۰ هزار هکتار کاهش پیدا کرده است.»

کاشت هر مین یک دلار، خنثی سازی آن هزار دلار

هزینه کاشت هر مین یک دلار تا پنج دلار است ولی هزینه خنثی کردن‌‌ همان مین بین ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ دلار برآورد می‌شود. سرعت کاشت هر مین ۲۵ برابر بیشتر از خنثی کردن آن است.

گر چه مین ها بازمانده از جنگند، اما حقوق قربانیان مین غالبا نادیده گرفته شده و بنیاد شهید هم نسبت به پوشش این قربانیان میل چندانی نشان نمی‌دهد. به همین دلیل هم غالب آنان با مشکلات معیشتی و درمانی روبرو هستند.

شاید اگر ایران به پیمان نامه اوتاوا می‌پیوست می‌توانست از کمک‌های مالی سازمان‌های بین المللی و جهانی برای پاکسازی مناطق آلوده بهره ببرد.

ماهانه بین ۴۰ تا ۶۰ هزار تومان مستمری قربانیان مین است که توسط بهزیستی به فرد آسیب دیده پرداخت می‌شود. سال‌ها طول می‌کشد تا برای این افراد کمیسیون ماده دو تشکیل شده و تقاضای آنان مورد بررسی قرار بگیرد.

علی مراد» یک مرد جوان عشایر دامدار ساکن ایلام است که در حین چراندن احشامش با انفجار مین مواجه شده و چشم راست او تخلیه شده است. چشم چپ او به علت صدمات وارده فقط یک درصد بینایی دارد. متاسفانه علی مراد هنوز هم بیمه نیست. می‌گوید از پس دارو‌ها و هزینه‌های درمان‌اش برنمی آید. ماهانه مبلغ ۴۶ هزار تومان مستمری علی مراد است که از سازمان بهزیستی دریافت می‌کند.

البته وضعیت مین یاب‌ها با قربانیان عادی مین کمی متفاوت است چرا که با پیگیری مستمر مجلس شورای اسلامی، مصوبه حمایت از قربانیان مین تصویب شده اما این حمایت‌ها فقط شامل مین روب‌ها می‌شود و مردم عادی که قربانی مین می‌شوند تقریبا از هیچ گونه حمایت دولتی برخوردار نیستند.

دیه یا هزینه‌های درمانی مین یابان از سال ۱۳۸۵ به بعد توسط بنیاد شهید پرداخت می‌شود. اما این پرداخت‌ها هم انحصارا شامل افرادی می‌شود که بعد از تصویب این قانون مجروح شده‌اند و کسانی که پیش از این قانون آسیب دیده‌اند توسط بنیاد شهید به رسمیت شناخته نمی‌شوند.

«لهراسب» فقط ۱۶ سالش بود که قربانی مین شد. مادرش می‌گوید:« لهراسب نان آور خانواده بود. او رفته بود دام‌ها را ببرد چرا. بدنش شرحه شرحه شده بود. قابل شناختن نبود. ما برای حمایت بنیاد شهید اقدام کردیم ولی کار‌شناس آنان گفت که مین زیر زمین نبوده و در سطح زمین بوده و به علت دستکاری مین توسط لهراسب و به علت کنجکاوی کودکانه و اینکه او به تابلوی خط منطقه آلوده به مین و منطقه آلوده دقت نکرده نمی‌توانند ما را تحت پوشش قرار دهند».

در روستاهای حوالی بستان و دشت آزادگان و همچنین منطقه شلمچه تقریبا کمتر خانواده‌ای را می‌بینی که از مین آسیب ندیده باشد. مرگ کسی یا قطع دستی و پایی یا چشمی که تخلیه شده است.

«محمدحسین امیراحمدی»، رئیس مرکز مین‌زدایی کشور در بهمن ماه سال ۹۱ در گفت‌و‌گو با جام‌جم می‌گوید: در نفت شهر و سومار وسعت آلودگی به مین آنقدر زیاد بود که می‌شد گفت با دریای مین روبه‌رو بودیم. در خوزستان به علت فرو رفتگی برخی از اراضی زیر آب هنوز هم چزابه، فکه و کوشک آلوده به مین است و مین ها در عمق دو سه متری زمین فرو رفته‌اند. او تاکید می‌کند «آلوده‌ترین منطقه جهان به مین شلمچه است که البته الان تا حدود زیادی پاکسازی شده است.»