محمد مرسی رئیس جمهور مصر

محمد مرسی رئیس جمهور مصر

با توجه به سیاستهای مثبت ایران نسبت به مصر پس از تحولات یک سال و نیم اخیر این کشور، چه عامل یا عواملی منجر به چنین مواضع معنی داری از سوی طرف مقابل شده است؟

پیش ازین نیز «محمد مرسی»، در مصاحبه با روزنامه «الکویتیه» در پاسخ به این سوال که ایران بارها تلاش کرده روابط خود با مصر را آغاز کند، «تأثیر روابط قاهره – تهران بر روابط مصر با کشورهای عربی و بالعکس چیست؟» با پررنگ کردن بعد عربی و سنی سیاستهایش ، گفت:

[blockquote] «من دیدار با کاردار ایران در مصر را نپذیرفته ام، البته حداقل تا هنگامی که موضع آنها در خصوص سوریه مشخص شود… اما در ارتباط با اظهارات شما تأکید می کنم که امنیت و ثبات منطقه عربی نیازمند وجود روابط مثبت بین مصر و منطقه است، زیرا هیچکدام از دو طرف بی نیاز از یکدیگر نیستند؛ رهبری طرح سنی بین الازهر و عربستان و بالهای آنها در کشورهای عربی باقی می ماند… روابط ما با کشورهای منطقه ابدی، قوی و راهبردی و برای بقا است.»[/blockquote]

محمد مرسی در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با منصف المرزوقی، همتای تونسی‌اش در قاهره در پاسخ به سوالی درباره برقراری روابط با ایران، باز بدون هرگونه اشاره ای مثبت به ازسرگیری روابط ، فقط اظهار داشته: مصر هیچ دشمنی و یا کینه‌ای با هیچ یک از کشورها ندارد.

در خبری دیگر، وزارت اوقاف مصر از روحانیون و امامان جماعت مساجد این کشور خواسته دعوتنامه ها برای سفر به تهران را قبول نکنند، چرا که به اعتقاد این وزارتخانه هدف از این دعوتنامه ها، به راه انداختن جنجال علیه عقیده امت و تحریک فتنه ها در سرزمین مصر است.

طی سالهای گذشته (پیش از سقوط مبارک) بارها بحث پیرامون ضرورت از سرگیری روابط بین دو کشور مصر و ایران به عنوان دو کشور بزرگ و مهم منطقه از سوی چهره های شاخص سیاسی و مطبوعاتی دو طرف مطرح شده است. حتی پنج سال پیش یکبار از سوی احمدی نژاد اظهار شد که «با صراحت اعلام می کنم که امروز ما به طور قاطع به دنبال تجدید رابطه با مصر هستیم که اگر دولت مصر اعلام آمادگی کند تا پایان وقت اداری امروز سفارت ایران را در مصر برپا خواهیم کرد… چند سالی است که ما منتظر اعلام آمادگی دولت مصر هستیم و عقیده داریم مردم این کشور سرمایه‌ای برای دنیای اسلام است و رابطه بین ایران و مصر به نفع صلح و امنیت جهانی است.»

چندی پیش بعد از سرنگونی مبارک، نیز باز این احمدی نژاد بود که در دیدار با شماری از خانواده های شهدای انقلاب مصر که به تهران سفر کرده بودند، گفت: «از سرگیری روابط میان دو کشور قطعا انجام می شود و راهی غیر از این نیست. همبستگی میان ایران و مصر برای محو تجاوزهای رژیم صهیونیستی کافی است. کشورهایی مانند آمریکا برای کمک و وام دادن به مصر به مبلغ دو میلیارد دلار، شرط هایی را اعلام کرده اند ولی ما در ایران برای ارائه کمک به مصر، شرط نمی گذاریم. من شخصا آماده هستم در یکی از کارخانه های مصر کار کنم تا این کشور از وضعیت فعلی خارج شود.»

در دوران حاکمیت مبارک به رغم ابراز نظرهای مشتاقانه از سوی برخی چهره های مصری، گرایش غالب در بین دولتمردان این کشور به ازسرگیری رابطه با ایران نبود. و البته مهمترین عامل یا بهانه در این بین به جز برخی ادعاهای منطقه ای بر سر جزایر سه گانه و حمایت مصریها از این ادعاها، نام یک خیابان در تهران (شهید خالد اسلامبولی) و صدالبته ادعاهای هر ازچندی چهره های امنیتی مصری مبنی بر مداخله ایران در امور داخلی این کشور بود.

پس از سقوط مبارک ایران در حمایت از انقلاب مردم مصر بارها اعلام موضع کرد و سیگنال های مثبت فرستاد ، حتی در انتخابات اخیر و قبلی که منجر به پیروزی جریان اخوان المسلمین در مصر شد، واکنشهای مثبت فراوانی از خود نشان داد و چه بسا حتی بیش از خود مصریها نگران دستکاری در نتیجه انتخابات ریاست جمهوری شان بود، و تصور می کرد اولین اقدام مصریها با روی کار آمدن چهره ای با گرایش اسلامی، تلاش برای بهبود روابط بین طرفین باشد. و صدالبته این اتفاق تا کنون نیفتاده است و به رغم برخی واکنشهای مثببت از سوی تعدادی از شخصیت های سیاسی و فرهنگی مصری همچون عمرو موسی، محمد البرادعی، فهمی هویدی و برخی سران احزاب در مصر رابطه دو کشور همچون گذشته است و پیش بینی ازسرگیری دوباره روابط به این زودیها هم نمی شود. ضمن اینکه برخی اظهارات و سیاستها بار منفی نگاه حاکمان جدید را نشان می دهد که تفاوت چندانی با مواضع دست اندرکاران رژیم مبارک ندارند. چرا؟

تردیدی نیست که اگر بخواهیم دو ویژگی مردم مصر را که به گونه ای در ارتباط با ایران قرار می گیرد بیان کنیم، می شود به حب اهل بیت از یک سو و علاقه به ایران، سیاستهای استقلال طلبانه اش در مقابل امریکا و اسراییل و درخواست برای از سرگیری رابطه بین دو کشور از سوی دیگر اشاره کرد. این دو نکته را در خلال چهار سفری که در طول دو دهه گذشته به مصر داشتم، از نزدیک در گفتگو با افرادی از طبقات مختلف این کشور اعم از عامی و نخبه، لمس کرده ام. البته ناگفته نماند که تحولات سوریه و تحلیل مصریها مبنی بر جنگ سنی- شیعه و حمایت ایران از سوریه در قالب همین تحلیل مدهبی موجب شده که به رغم ابراز علاقه مستقیم و غیرمستقیم به ایران، از سیاستهای دولتمردان ایرانی در قبال جریانات سوریه شاکی و منتقد باشند. حتی در سفر اخیرم به مصر، در جریان گفتگوهای مردمی که داشتم، مخاطبین پس از اطلاع ازینکه اهل ترکیه نیستم و ایرنی هستم، ضمن اینکه همان علاقه همیشگی نسبت به ایران و ایرانی را می دیدم، این سوال مشترک را مطرح می کردند که چرا ایران از سوریه حمایت می کند و چرا با حمایت از سوریه به اختلافات شیعه و سنی دامن می زند و این امر حتی موجب برخی اظهارات و ادعاهای غیرقابل تصور در رابطه با شیعیان شده بود، حتی در نمایشگاهی که در گوشه میدان تحریر در حمایت از شورشیان سوریه برگزار شده بود، تصاویری با تحلیلهای ضدشیعی خودنمایی می کرد.

گذشته از این بعد مردمی، مشابه همین رویکرد را در بین دولتمردان جدید مصری نیز می توان بعیان مشاهده کرد. تردیدی نیست که سیاست خارجی مصر نیز همانند سایر کشورها چیزی جز ادامه سیاست داخلی این کشور نیست. ازین رو با توجه به اولویتهای اصلی مصر برای بازسازی اقتصاد ویران این کشور و تامین امنیت، طبیعی است که حکومت جدید نیز در بعد روابط خارجی با محوریت اقتصاد و امنیت پیش برود، هرچند رویکرد دینی – سیاسی رییس جمهور جدید ملزومات و مقتضیات خاص خود را دارد، که بطور خاص در حمایت از قضیه فلسطین نمود و بروز داشته است.

از یک سو اقتصاد مصر آنچنان متزلزل و بیمار است که کمک های مالی منطقه ای و بین المللی (عربستان ، کشورهای حاشیه خلیج فارس و امریکا برای آن الزامی و حیاتی است. و مرسی برای بسامان رساندن اقتصاد بیمار مصر چاره ای جز این ندارد که اولویت را نه به ایران، بلکه به عریستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس بدهد.

از طرف دیگر، ارتش مصر هم که بعد از تحولات اخیر همچنان در موضع قدرت و بدون تغییر باقی مانده است، تمایلی به تجدید رابطه با ایران ندارد، چراکه این امر با توجه به مواضع ضدامریکایی و ضداسراییلی ایران می تواند به گونه ای به توافق صلح با اسرائیل لطمه بزند و کمک های هنگفت امریکا به ارتش مصر از دست برود.

عامل بسیار مهم دیگر این که خیلی ها طالب از سرگیری دوباره روابط ایران و مصر نیستند. از امریکا و اسراییل گرفته تا کشورهای عربی منطقه و از این ها که بگذریم حتی برخی چهره های اپوزیسیون ایرانی و رسانه های وابسته به همه این چند طیف(بین المللی، منطقه ای و اپوزیسون ایرانی) از خود نه فقط علاقه ای به از سرگیری روابط نشان نداده اند، بلکه مواضع سرد، خشک و بعضا منفی دولتمردان جدید مصری را به فال نیک گرفته ، برای اثبات عدم مشروعیت حکومت ایران، به این واکنشها با علاقه وافر و حساسیت زایدالوصفی می نگرند!

فهمی هویدی، اخیرا در انتقاد از عدم ازسرگیری روابط مصر و ایران گفته بود: ” رابطه ایران و مصر، به ساز وکارهای داخلی مصر، وجود آزادی عمل دستگاهها و البته شرایط منطقه ای مرتبط است. البته می توان گفت این روابط هم اکنون در مسیر صحیح خود قرار گرفته است. در مسئله روابط ایران و مصر فشارهای منطقه ای هم وجود دارد اما اولویت اصلی در اینجا شرایط داخلی مصر است که باید ببینم به کدام سو حرکت می کند.”

سفر محمد مرسی به عربستان به رغم اختلافات ساختاری تفکر حاکم بر اخوان و عربستان، به عنوان اولین سفر خارجی رییس جمهور جدید، نه فقط حاوی پیام اطمینان بخشی برای عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس بود تا از تغییر نظام در مصر نگران نباشند و تاکیدی دوباره بر ارتباط امنیت ملی مصر با امنیت ملی کشورهای حوزه خلیج فارس بود ، همچنین حاوی پیامی غیر مستقیم برای ایران بود که متوجه اولویتهای دولت جدید مصر باشد و واقعگرایانه تر به تحولات این کشور نگاه کند.

حال باید در انتظار نشست و دید آیا مرسی شخصا در اجلاس غیر متعهدها شرکت می کند یا همچون مبارک نماینده ای از سوی خود به تهران اعزام می کند. بدون شک حضور یا عدم حضور مرسی در اجلاس تهران یک نشانه در رابطه با سیاست های مصر در قبال ایران خواهد بود.