تصمیم به عقب‌نشینی آمریکا از سوریه، موجب مجموعه‌ای از تغییرات در صحنه عمومی منطقه شد.
حالت سکونی که در دو سال گذشته چیره شد دیگر قابل تحمل نبود و بسیاری از فرصت‌ها برای یافتن راه حل سیاسی کم رنگ شد و مسیر آستانه به ضرر مسیر ژنو به پیش می‌رود. اما نقش اطراف درگیر در جنگ علیه مردم سوریه اکنون زیرذره بین‌اند؛ مسکو چگونه می‌تواند اوضاع کنونی را اداره کند و آیا به سیاست کج‌دار و مریز خود ادامه خواهد داد؟ آنکارا به دنبال چیست؟ تهران می‌خواهد به چه برسد؟ تل آویو در وضعیت جدید چگونه رفتار می‌کند؟
رقابت برسرپرکردن خلأ پیش آمده در شرق فرات با قدرت شروع شد و به نظر نمی‌رسد رؤیای ترکیه در تسلط بر «منطقه امن» در امتداد شمال سوریه سهل الوصول باشد. هرچه ریاست جمهوری ترکیه می‌گوید مصرف داخلی دارد و برای انتخابات محلی در مارس آینده، چون بسیار دشوار است بدون چراغ سبز روسی و حمایت لوژستیک و مادی آمریکایی امکان پذیرباشد. اما مسئله مهمی تحقق یافت، مسکو آنچه ر ا که «نیازهای امنیتی ترکیه» می‌خواند، درک کرد. پوتین را ناچار ساخت تا رئیس اردوغان را تشویق کند توافق سال ۱۹۹۸ را آدانا فعال سازد. توافقی که براساس آن به آنکارا در مقابل رابطه همکاری روشن با دولت سوریه این اجازه داده می‌شود در صورت نیاز تا عمق ۵ کیلومتری خاک سوریه نفوذ کند. هرگونه دخالت نظامی ترکیه مستلزم به رسمیت شناختن نظام سوری است که به دنبال آن اعلام گسترداندن تسلط کامل بر مرزهای ترکیه از راه می‌رسد. در همین حال مسکو گفت‌وگوهایی میان دمشق و دولت محلی درشرق فرات از جمله «نیروهای سوریه دموکراتیک» و بدون شک «یگان‌های مدافع خلق» را مدیریت می‌کند.
برخلاف توئیت رئیس ترامپ در ۱۹ دسامبر، عقب‌نشینی آمریکایی‌ها وقت زیادی می‌برد، همچنین پرکردن خلأ، اما بیشترین توجه به سمت رفتار نظام ایرانی خواهد بود و آستانه جدید رفتار اسرائیل. در تل آویو رئیس جدید ستاد کل ارتش ژنرال افیف کوخانی است و پیش رویش گزارش‌های استراتژیک جدید با پیش‌بینی‌های اوضاع در سال ۲۰۱۹ که احتمال خطر شعله‌ور شدن جنگ در شمال را می‌دهند. پیش‌بینی‌هایی که لزوم ایجاد تغییرات در باور نظامی ارتش اسرائیل را مطرح ساخت. این دیدگاه اولا به عقب‌نشینی قریب‌الوقوع آمریکا از سوریه مرتبط است و ثانیاً به اصرار تهران بر گسترش حضور نظامی فعال در آن کشور؛ اصراری که حملات پیاپی و ویرانگر اسرائیل و عملیات ویژه علیه این حضور آن را به‌طور کامل از بین نبرد. مسئله سوم تقویت نقش روسیه روی زمین است که دیگر فقط در تسلط هوایی محدود نمی‌شود.
نقش چند وجهی که نظام ایرانی در سوریه بازی کرد بر طرف‌های بین‌المللی و منطقه‌ای درگیر، پنهان نیست. از ابتدا تهران این جنگ را مسئله‌ای مهم و اساسی در طرح توسعه طلبانه جمهوری اسلامی دید. سوریه حلقه وصل طرح سلطه منطقه‌ای است که از تهران تا دریای مدیترانه و مرزهای اسرائیل کشیده می‌شود. به همین دلیل هزاران نفر از ملیشیای شیعه‌اش از لبنان، عراق، پاکستان و افغانستان را به عنوان بازوهای سپاه پاسداران راهی میدان سوریه ساخت با هزینه کردن بیش از ۱۶ میلیارد دلار که در اختیار قاسم سلیمانی قرارداده شده بود. تهران در ابتدا تلاش کرد مناطق تمرکز مستقلی در کنار پایگاه‌های نظامی سوریه ایجاد کند و موفق شد به درون ساختار نظامی یگان‌های سوریه نفوذ کند. اما همه این مجال‌ها، آرزوها را برآورده نکرد چرا که همه اینها در معرض ضربات اسرائیلی است. تل آویو که استراتژی «نبرد» بین دوجنگ را پیش گرفت، موفق شد خسارت‌های بزرگی به این برنامه وارد سازد. حملات اخیر اسرائیل به الکسوه، اطراف دمشق و فرودگاه المزه که تعداد زیادی نظامی ایرانی و ملیشیا در آنها کشته شدند، روشن ساخت که روسیه آنگونه که پیش از این اعلام کرده بود، نتوانسته این نیروها را به فاصله ۸۰ کیلومتری مرزهای جولان اشغالی دورسازد. ملیشیای قاسم سلیمانی جامه ارتش سوری به تن کردند و در مراکز نظامی حضور دارند و این افراد اجازه ندارند جز به عربی صحبت بکنند. البته رو شدن این نقشه‌ها به زیان طرح‌های ایران است که همه اطلاعات نشان می‌دهند موفق به افزایش ذخیره موشکی «حزب‌الله» نشده‌است با تجهیزاتی که دقت در هدف‌گیری را بسیار بالا می‌برند. همچنین عملیات «سپر شمال» استراتژی تونل‌ها را کشف و نابود کرد.
خبر جدید اینکه طرح تجهیز ملیشیای ایرانی به اسلحه دفاع هوایی شروع شده. خبر جدید دیگر اینکه روسیه که بارها گفته امنیت اسرائیل مهم‌ترین اولویت اوست، اعلام کرد ارتش سوریه از اول مارس آینده قادر به استفاده از سامانه دفاعی اس۳۰۰ خواهد بود، مسئله‌ای که از حجم حملات هوایی اسرائیل خواهد کاست. دقیقاً این همان چیزی است که پیش‌بینی اتخاذ استراتژی جدید اسرائیلی را بر زبان‌ها انداخت. تل آویو امروز از نظر نظامی برتری دارد و زیربار دادن فرصت رایگان به تهران نمی‌رود تا بماند و در آینده خطری برایش ایجاد کند.
جنگ فردا شعله‌ور نمی‌شود و بی شک پیش از انتخابات اسرائیل در آوریل آینده هم نخواهد شد؛ و شاید قبل از تشکیل ائتلافی که پس از انتخابات به قدرت می‌رسد، اما احتمال وقوعش بسیار است. همه نشانه‌ها حکایت از آن دارد که تل آویو امروز حضور ایرانی در امتداد منطقه‌ای که آن را نقطه ضعف در هررویارویی می‌بیند، را در محاسباتش جای می‌دهد.
در شماره دیروز «الشرق الاوسط» سفیر دنیس راس یکی از مسئولان سابق وزارت خارجه آمریکا احتمال داد جرقه جنگ در لبنان زده خواهد شد و به سوریه، عراق می‌کشد و تا تهران می‌رسد. مشهور است که جنگ‌های اسرائیل پس از ۱۹۷۳ هیچ‌کدام از قبل برنامه‌ریزی شده نبودند… این یعنی لبنان در قلب خطر قرار دارد و مایه نگرانی بسیار. مسئله‌ای که مسئولان لبنانی را در برابر مسئولیتی حقیقی قرار می‌دهد تا تدبیری برای حفاظت از کشور و مردم بیاندیشند.