ویرانی های جنگ در سوریه - عکس از رویترز

ویرانی های جنگ در سوریه – عکس از رویترز

در منطقه ای که درگیر آشوب، روندهای مهم انتقالی و بحران های کوچک و بزرگ و متنوع است، به نظر می رسد زمان آن رسیده که به ضرورت تشکیل مجمعی درباره امنیت و همکاری در خاورمیانه اندیشید، همایشی که کشورهای عربی، ایران و ترکیه را که روابط دیپلماتیک عادی دارند اما شاهد بحران ها و تنش های مکرر هستند، گرد هم جمع کند.

هدف از تشکیل چنین مجمعی،ایجاد یک چارچوب سازمانی دیگر برای جایگزینی یا رقابت با سازمان های منطقه ای موجود نیست. هویت، ماهیت، اهداف و وظایف این سازمان ها همگی با آنچه این همایش به دنبال آن است تفاوت دارد. برگزارکنندگان این گردهمایی مدعی نخواهند بود که این همایش می تواند به همه مشکلات رسیدگی یا آنها را حل کند؛ بلکه در واقع، می توان با بهره جویی از این فرصت بستر و موقعیتی مناسبی برای حل و فصل پاره ای از چالش ها در کنار دیگر اهداف ایجاد کرد.

هدف این مجمع، گرد هم آوردن کشورهای فوق الذکر به عنوان فرصتی برای رایزنی، گفتگو، تبادل نظر و در صورت امکان، همکاری است؛ مجمعی که مبنای آن بیشتر فلسفه تعامل است تا رویارویی، بینش و منشی که ترجیح آن یافتن راه حل برای مشکلات است ونه پیگیری و تشدید تقابل در مورد مشکلات کنونی.

این مجمع، در صورت شکل گیری، در فواصل زمانی معینی در سطح وزیران تشکیل جلسه خواهد داد. همچنین، امکان برگزاری نشست هایی در سطوح پایین تر در هر زمان وجود دارد. یکی از کارکردهای این همایش می تواند این باشد که به کارشناسان و گروه های کوچک تر مربوطه ماموریت دهد تا به بررسی راه ها و ابزارها برای خروج از بعضی از بحران ها بپردازند و روش هایی را برای جلوگیری از بروز بحران های جدیدارائه دهند. این گروه ها همچنین می توانند به توسعه تدابیر اعتمادساز در این راستا پرداخته وبه این ترتیب قادر خواهند بود پیشنهادهای کاربردی سیاسی ارائه دهند.

تشکیل این مجمع بر این فرض استوار است که صرف نظر از وجود اختلافات جدی و آشکار میان اعضا بر سر موضوعات مورد بحث ودغدغه های احتمالی مبتنی بر محدوده های منافع مشترک، و نیز صرف نظر از توازن قدرت موجود در منطقه، هیچ یک از اعضا نمی تواند عضو دیگر را از موضوعات مورد توجه همایش مستثنی کند. منطقی که به مستثنی کردن اعضا بپردازد منطق خطرناکی است و می تواند به رویارویی اعضا بیانجامد و تقابلات و اختلافات کنونی را به طور مستقیم و یا غیرمستقیم افزایش دهد.

همچنین سیاست وانهادن مشکلات به حال خود نیز بسیار مخرب است. چنین سیاستی به معنی اتخاذ رویکرد “دست روی دست گذاشتن” و به نظاره نشستن است تا اختلافات یا توسط دیگران و قدرت های خارجی حل و فصل شود و یا به خودی خود فیصله پیدا کند تا بعدا درباره آن صحبت شود.

چهار قدرت بزرگ منطقه ای، از جمله ایران، عربستان سعودی، مصر و ترکیه می توانند و باید ابتکار عمل را در دست گیرند و این روند را آغاز کنند. این قدرت های چهارگانه و دیگر کشورهای منطقه، مسائل متعددی دارند که گاه اشتراکاتی با هم دارند یا به هم وابسته اند، و گاه در تضاد با یگدیگر هستند؛ مسائلی که می تواند دغدغه مشترک این کشورها و مربوط به منافع حیاتی آنان باشد، حتی اگر این منافع متفاوت و درتضاد با یکدیگر باشد.

در چارچوب این مجمع می توان این مسائل را به صورت بهتری مورد بررسی و رسیدگی قرار داد. این امر یا از طریق پرهیز از ایجاد بحران های تازه میسر می شود و یا با کنترل بحران های کنونی و ایجاد درک بهتر و رویکردهای مشترک برای حل چالش هایی که در صورت عدم رسیدگی ممکن است به جنگ منجر شود.

البته بسیاری از این بحران ها ماهیتی پیچیده دارند که عوامل مختلف داخلی و خارجی را در یک خاورمیانه بی ثبات در خود گرد آورده است. به علاوه،ارتباطات متعددو گوناگونی نیز میان بحران های مختلف منطقه وجود دارد که به نوبه خود بر پیچیدگی اوضاع می افزاید.

خاورمیانه اکنون با چالش های فراوانی روبرو است: بازگشت وضعیت جنگ سرد منطقه ای؛ نقش و حضور فزاینده بازیگران غیردولتی؛ افزایش شمار دولت های در حال سقوط یا شکست خورده و تهدیدهای ناشی از وضعیت این کشورها؛ ظهور مجدد و قدرتمندفرآیندهای نفوذی فراملی از طریق رشد اسلامگرایی و گرایشهای فرقه ای که فعالیت های خود را به صورت فرامرزی دنبال می کنند؛ ظهور و تحکیم تروریسم کور در حاشیه دریای مدیترانه، لیبی و سوریه؛ احیای هویت های محلی که بعضی از وضعیت کنونی و بعضی دیگر از آینده بیم دارند، اما همگی، بافت حکومت های موجود را تهدید می کنند و زمینه را برای مداخله به وجود می آورند؛ و نهایتا، رویارویی نیابتی بین قدرت های بزرگ در بعضی بحران ها در منطقه که به جای حل این بحران هابر پیچیدگی آنها می افزاید.

عرب ها، ترک ها و ایرانی ها به زندگی در کنار هم در خاورمیانه محکومند. بنابر این، لازم است که آنها با یکدیگر صحبت کنند، نه درباره یکدیگر. کشورهای منطقه با تهدیدات مشترکی روبرو هستند و این در حالیست که هر یک از آنها از قابلیت های بالقوه و نفوذ گسترده در منطقه و فراتر از آن برخوردار است. مادامی که قدرت و نفوذ این کشورها به طور هماهنگ برای تضمین و حفظ منافع مشترک مورد استفاده قرار نگیرد، برقراری صلح و ثبات در منطقه میسر نمی شود.

مجمع مورد بحث قرار نیست جایگزین گفتگوهای دوجانبه جاری، روابط همکاری و ائتلاف های فعلی موجود میان اعضا باشد، و یا اولویت های ایدئولوژیک و سیاسی کشورهای عضو را تغییر دهد. هدف اصلی چنین مجمعی تلاش در راستای پیشگیری و کنترل بحران ها، و جلوگیری از شرایط بالقوه غیرقابل کنترلی است که می تواند برای طرف های مختلف در زمان های گوناگون هزینه آور باشد.

همچنین، هدف تبیین مجموعه ای از قواعد تعامل در وضعیت بحران است که به کنترل و در مراحل بعدی، برخورد موفق با بحران کمک می کند. این مجمع به دنبال کنترل تنش ها، ترویج گفتگو و حرکت به سوی یافتن امکانات و ابزارهای حل بحران است و انتظار اقدام از سوی بازیگران فرامنطقه ای را ندارد.

نگرانی ها و ترس از “دیگری” در چنین فضایی قابل بررسی است. در واقع می توان به کمک این مجمع به یافتن و عملی کردن اقدامات اعتمادساز کمک کرد و فضایی را فراهم نمود که در آن رقباییکه در شرایط عادی از گفتگو با یکدیگر اجتناب می کنند، با هم به بحث، تعامل و حل مشکلات موجود بپردازند.این مجمع نباید به صورت یک باشگاه اختصاصی یا بسته سازماندهی شود، بلکه باید به صورتی باشد که در صورت نیاز و برای کمک محقق ساختن اهداف مجمع،بتوان کشورهای غیرعضو رابه مشارکت در گفتگوها و رایزنی ها دعوت کرد.

سوال اینجا است که آیا چهار قدرت بزرگ منطقه حاضر خواهند بود با این چالش روبرو شوند و به منظور تبیین دیدگاهی فراگیر درباره وظایف و اهداف چنین مجمعی ابتکار عمل را در دست گیرند، تا از این طریق ضمن همکاری با یکدیگر این پیشنهاد را به واقعیت کاری تبدیل کنند؛ و یا تصمیم دارند در خاورمیانه ای بیش از پیش متفرق باقی بمانند؛ خاورمیانه ای که به سوی وضعیتی پرهرج و مرج پیش می رود و در نهایت، همه بازیگران آن هر چند در اشکال و زمان های مختلف،بازنده خواهند بود.