حضور ترکیه و ایران در سوریه مشکل جدیدی برای این کشور رقم زده، و بر کل منطقه و تقابلهای حال و آینده آن تأثیر گذاشتهاست. البته باید یقین داشت که تاریخ ثابت کرده ایران و ترکیه جز شرارت دستآوردی برای عربها نداشتند.
سفر اخیر پومپئو نشان داد که آمریکاییها نقشه خاص بهخود را دارند و جز منافع خود به کسی اهمیت نمیدهند. در سایه این سیاست جدید آمریکا، باقیمانده سوریه عربی در میان امپراتوریخواهان آخوند، و توهم خلیفه عثمانی در حال کشمکش است و در این میان عربها نظارهگر این هستند که چگونه سوریه عربی گروگان این اطماع و پلیدیها شدهاست.
البته با اینکه آمریکا دچار آشفتگی در سیاست در سوریه است، اما مطالعه سخنان پومپئو نشان میدهد که علیرغم خواسته ترامپ برای خارج کردن نیروهای آمریکایی از سوریه، مشاور امنیت ملی این کشور خروج نیروهای آمریکایی را منوط به خروج سربازان ایرانی از سوریه میداند؛ و این نشاندهنده این است که آمریکاییها از نیت ترکیه و ایران در سوریه آگاه هستند.
با اینکه این گفتهها کمی امیدوارانه است اما بهرحال پرزیدنت ترامپ قصد دارد نیروهای خود را از سوریه خارج کند؛ و این بدین معنا خواهد بود که سوریه طعمهای ابتدا برای ایرانیها و سپس ترکها خواهد شد. برنامه شرور ایران در سوریه برای همگان روشن است و رژیم آخوندی درصدد است تا با استفاده از خلأ قدرت ناشی از رفتن نیروهای آمریکای، خود آن را پوشش دهد و حضور نظامی بلندمدتی را برای خود تدارک بیند و در این کار چنان پیش رفتهاست که حتی تعارض خواستههای خود با هم-پیمانان را به جان خریدهاست؛ و در مقابل مطالبات روسیه برای خارج ساختن گروهک و مزدوران نظامی خود ایستادهاست.
ایران مصرانه میخواهد در سوریه باقی بماند و این مسئله یک پرسش بنیادین و خطرناک را در ذهن مطرح میکند: اینکه عرب-ها چه کاری میتوانند، بهطور سریع و قاطع و کوبنده، برای سوریه انجام دهند تا آن را از چنگال رژیم آخوندی رها کنند؟
در خصوص ترکیه نیز مسئله روشن است و گردهمایی قبایل عربی مرکز سوریه، بهصراحت هر گونه حضور نیروهای بیگانه در سوریه را محکوم کرد و برای مبارزه با آن دعوت کرد. هر چند اردوگان بهانههای واهی برای فعالیت ترکیه در سوریه برشمرد اما این موهمات خریداری ندارد ومورد باور کسی قرار نمیگیرد. اردوگان خروج نیروهای ترکی را بر ضد آزادی مردم سوریه میداند؛ در حالی که همگان خبر دارند که از جمله اهداف حضور آنان در شمال سوریه جلوگیری از تحرکات کردها، و افزایش نفوذ آنان براین منطقه است.
صدالبته ترکیه اهمیتی به مردم سوریه نمیدهد و اردوگان تنهامیخواهد دامنه نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد و موهومات امپراتوری عثمانی را بار دیگر احیا کند؛ و در این کار آمادگی دارد مناطق نفوذ را بین ترکیه و اسرائیل و ایران تقسم نماید.
آنچه باید کشورهای عربی انجام دهند این نیست که یک اقدام نظامی مشترک انجام دهند، زیرا آنها یکسری وسایل سیاسی و دیپلماتیک و اقتصادی در دست دارند که میتواند کمکحال مردم سوری شود و مطالبات خروج نیروهای بیگانه را حمایت کند. شرایط منطقه نیز به سود این اقدامات است زیرا ایرانیها دیگر مانند گذشته بهفکر صدور انقلاب نیستند و در تکاپوی بهدست آوردن لقمه زندگی هستند. ترکها نیز در برابر یک بحران مالی قرار دارند و ترامپ بر ضد آنها عمل میکند، و آمد و شد میان روسیه و آمریکا دیگر سودی نمیتواند بهحال آنها بکند. ضروری است وزرای خارجه عرب، پیش از برگزاری نشست سران وارسو، گردهم آیند تا یک طرح عربی برای نجات سوریه درکار کنند. قبل از آنکه سوریه را از دست بدهیم و آن را اندرمیان ایرانیها و ترکها چونان طعمهای بیرمق رها کنیم.