زنان بعد از انقلاب ایران؛ مشارکت بالا اما سهم مدیریتی اندک

زنان بعد از انقلاب ایران؛ مشارکت بالا اما سهم مدیریتی اندک

در حالیکه هر ساله بر تعداد زنان متخصص در جامعه ایران و نیروی کار افزوده می شود اما حضور آنها در تصمیم گیری و سطوح مدیریتی بالا بسیار ناچیز بوده است. آنها گرچه در عرصه های سیاسی و اجتماعی مشارکت فعال دارند، در انتخابات مختلف شرکت می کنند، نسبت به مسائل روز بی تفاوت نیستند اما سهم مدیریتی اندکی در طی این سال ها نصیب آنها شده است.

آمارها نشان می دهد که در سال ۱۳۵۵ یعنی دو سال قبل از انقلاب ایران ، تنها ۳۶ درصد زنان باسواد بوده اند. هم اکنون این آمار به بیش از ۸۴ درصد ارتقا پیدا کرده است اما بررسی این دوران نشان می دهد که آنها در تصمیم گیری های کلان و منصب های مدیریتی حضور اندکی داشته اند گرچه همیشه مشارکت آنها در عرصه های اجتماعی و سیاسی مشهود بوده است.

«سقف شیشه ای» اصطلاحی بود که به توفیق نیافتن زنان در دستیابی به سطوح عالی مدیریت در دهه ۸۰ میلادی در غرب رواج پیدا کرد. سقفی که هنوز در ایران بالای سر زنان ایرانی قرار دارد و نشکسته است اما دلیل این موضوع چیست؟ نوع مشارکت های سیاسی- اجتماعی زنان در ۳۴ سال اخیر به چه صورت بوده و به چه دوره هایی تقسیم شده است؟ آیا خود زنان علاقمند به حضور در مناصب مدیریتی و اجرایی نبودند یا اینکه جامعه مردسالار آنها را کنار زده است؟

آخرین آمار رسمی منتشر شده درباره سهم زنان ایران در مدیریت و قانونگذاری به سال ۲۰۰۸ برمی گردد که سازمان ملل اعلام کرد: این سهم برای زنان ایرانی تنها ۱۶ درصد است.

ایران در میان ۱۲۰ کشور مورد بررسی قرار گرفته رتبه ۱۰۱ را کسب کرد که نشان از وضعیت نامناسب در این موضوع دارد. کشوری مانند فیلیپین در این بررسی رتبه نخست را با سهم ۵۸ درصدی از آن خود کرد.

سه نوع مشارکت سیاسی از سوی زنان در بعد از انقلاب

در سال های نخست انقلاب گرچه زنان همپای مردان در جریان اعتراض های خیابانی و مبارزات حضور داشتند اما حضور آنها در عرصه های مدیریتی محدود بود. گرچه زنان در انتخابات حق رای داشتند و یا می توانستند نامزد نمایندگی مجلس شوند اما نحوه مشارکت سیاسی آنها تابعی از فضای حاکم بر جامعه شد و البته برخی از آنها برای حضور پررنگ تر در جامعه و نقش آفرینی هیچ گاه کوتاه نیامدند و حضور اجتماعی خود را در عرصه های مختلف نشان دادند.

«مینو مرتاضی لنگرودی» که از فعالان جنبش زنان و همچنین عضو شورای فعالان ملی – مذهبی است در گفت و گو با «شرق پارسی» در پاسخ به این سوال که چه ارزیابی ای درباره مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان در بعد از انقلاب دارد؟ می گوید: « نمی توان مشارکت سیاسی زنان بعد از انقلاب را از نوع فعالیت های سیاسی زنان قبل از انقلاب جدا کرد. زنان بر حسب نوع تفکر و یا گرایشاتی که به گروه های سیاسی گوناگون داشتند بعد از انقلاب رفتار سیاسی متفاوتی از خود بروز دادند.»

او نحوه مشارکت سیاسی زنان بعد از انقلاب را به سه گروه از زنان تقسیم می کند و می گوید: «زنانی که قبل از انقلاب در سازمان های چریکی فعال بودند، بعد از انقلاب هم بیشتر به تبعیت از مردان فرمانده و رهبران سازمانی خود پرداختند. مثلا چریک های فدایی خلق جناح اقلیت و سازمان مجاهدین خلق و برخی دیگر گروه های چریکی گمنام راه مبارزه مسلحانه را پیش گرفتند. نه آنها به نظام اعتماد دارند و نه نظام آنها را به کار می گیرد. نوع مشارکت سیاسی این زنان در قالب رفتار اپوزسیونی با نوشتن مقالات انتقادی و برگزاری نشست های مختلف بیشتر در فضای مجازی قابل رویت است.»

اما گروه دوم زنان از نظر مرتاضی اینگونه تعریف می شود: « گروه دوم توده هایی از زنان بودند که به تبعیت از آیت الله خمینی که زنان را به مشارکت سیاسی و مداخله در امر سیاست تشویق می کرد به صورت تقلیدی و تعبدی وارد عرصه مشارکت سیاسی شدند. نوع مشارکت سیاسی این زنان نوعی مشارکت سیاسی کنترل شده ای بود که خود را به صورت رفتار حمایتی پوزسیونی از سیاست مردان حاکم در قالب تجمع های خیابانی در اعتراض به مداخله های خصمانه آمریکا وغرب نشان می دهد.»

مرتاضی در ادامه می گوید: «گروه سوم که اکثریت زنان ایرانی را شامل می شود، زنانی هستند که در سکوت مشی مقاومت را در پیش گرفته اند ومشارکت سیاسی آنها تابعی از درکشان از استقلال و منافع ملی و فردی آنهاست. این زنان در جنبش اصلاحات و جنبش سبز نقش مثبتی داشتند و به این جنبش ها ویژگی سکولار بخشیدند و البته متحمل هزینه هایی چون حبس و زندان و محرومیت از شغل و تحصیل شدند.»

اما این زن عضو در گروه «مادران صلح» اینگونه سخنان خود را جمع بندی می کند: «در کل اگر بخواهیم این سه نوع مشارکت سیاسی را در دوران خاص طبقه بندی کنم، باید بگویم دسته اول و دوم به دهه اول انقلاب تعلق دارند و دسته سوم از دهه هفتاد تاکنون در عرصه عمومی حضور پیدا و پنهان داشته اند. آنها به طور مسالمت آمیز و با پیش گرفتن مشی سکوت ، مدارا و اصرار بر ارتقا سطح دانایی و دانش آکادمیک خود در برابر به حاشیه راندن زنان و زن ستیزی برخی سیاست مردان مقاومت های جدی کردند واجازه ندادند چهره اجتماعی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران مشابه دیگر کشورهایی شود که سیستم زمامداری خود را اسلامی قلمداد کرده اند.»

چهار نماینده مجلس؛ سهم مدیریتی زنان از دهه نخست انقلاب

در سه دوره نخست مجلس ، سهم زنان به عنوان نماینده تنها چهار نفر در بین بیش از ۲۵۰ مجلس نشین بود. در دهه نخست بعد از انقلاب که کشور روزهای بی ثباتی بعد از انقلاب و جنگ هشت ساله را تجربه می کرد تنها سهم زنان از مدیریت های کشور همان نمایندگی مجلس بود که در آن دوران حتی برخی نمایندگان مجلس هم با این موضوع مخالف بودند.

به طوریکه «مریم بهروزی» یکی از زنان فعال اصولگرا که در دوره نخست مجلس حضور داشت، در این موضوع در گفت وگویی که سال ۸۷ با سایت کلمه داشت عنوان کرد: « در آخر دوره اول مجلس من وخانم دستغیب از کریدور مجلس عبورمی کردیم. یکی از آقایون گفت: این روزها، روزهای آخر حضور شما در مجلس است. من فکر کردم منظور روزهای آخر دوره است. گفتم خوب برای شما هم روزهای آخر است. گفتند نه، برای خانم ها روزهای آخر است. چون قرار است برویم حضور امام و از ایشان بخواهیم مانع ورود نمایندگان خانم به مجلس شوند چون وکالت نوعی قضاوت است و زن نباید قاضی شود چراکه ممکن است در یک رای گیری با یک رای که ممکن است رای یک زن باشد قانونی تصویب یا تصویب نشود. از نظر این عده از آقایون این خلاف شرع بود. آنها این کار را کردند و آنگونه که به ما اطلاع دادند امام با این موضوع مخالفت کرند و گفتند که این حرفی که شما می زنید خلاف شرع است.»

بیشترین نماینده زن در مجلس پنجم و ماجرای قاضی شدن زنان

اما دهه دوم انقلاب و با انتخاب آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی به ریاست قوه مجریه ، مرکز امور زنان در نهاد ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۰ شکل گرفت. این نهاد در واقع جایگزین شورای اجتماعی، فرهنگی زنان شده بود؛ جایی که قرار بود برنامه‌ریزی برای زنان در حوزه اجرایی عملی شود. درباره عملکرد این دفتر سخنان بسیاری مطرح می شود. اما در همین دوران به گفته «مریم بهروزی» یک اتفاق مهم در حوزه زنان اتفاق افتاد. او این رویداد را اینگونه شرح می دهد: « آن زمان رئیس جمهور آقای هاشمی رفسنجانی و رئیس مجلس آقای ناطق نوری بودند، ما برای گفت و گو در خصوص مسائل زنان حضور آقای هاشمی رفتیم و ضمن گفتگو طرحی راکه برای قاضی تحقیق و قضاوت زنان داشتیم و از اداره قوانین به مجلس نیامده بود و آن را خلاف شرع دانسته بودند را به آقای هاشمی ارائه کردیم. ایشان پیشنهاد دادند آن را به کمیته حقوق دولت بدهیم تا طرح را لایحه کنند و به مجلس بدهند. همین کار را هم کردند و به سختی هم این لایحه در مجلس رای آورد اما با کمک ایشان خانم ها توانستند به مقام قضاوت برسند در حالیکه قاضی شدن زن در آن دوران کفر مطلق بود.»

از سوی دیگر در همین دوران بود که مجلس پنجم با ۱۴ نماینده زن شکل گرفت که بیشترین تعداد نمایندگان زن در دوره های مختلف مجلس بود. گرچه این تعداد نیز در مقابل تعداد کل اعضای مجلس اندک است اما نقطه اوج حضور زنان در مجلس را نشان می دهد.

نخستین زن در کابینه دولت و نخستین وزیر زن

اما در دوران ریاست جمهوری «سید محمد خاتمی» شرایط کمی متفاوت شد. خاتمی که با حضور گسترده زنان در پای صندوق های رای توانسته بود پیروز انتخابات شود باید به خواسته های نیمی از جامعه توجه بیشتری نشان می داد. از همان‌جا بود که نخستین زن در تاریخ جمهوری‌اسلامی به کابینه دولت راه یافت. «معصومه ابتکار» رییس سازمان محیط‌زیست شد. گرچه در آن زمان به گفته ابتکار مخالفت هایی از قم و از سوی مراجع شنیده می شد که با حضور مشاور خاتمی در قم و ارائه توضیحات تا حدودی حساسیت ها کاهش یافت.

دوره «محمود احمدی نژاد» را باید دوره ای متفاوت عنوان کرد. طرح و لایحه های دولتی و غیر دولتی به سمت محدود کردن فعالیت های اجتماعی زنان گام برداشته بود اما از سوی دیگر نخستین وزیر زن در نظام جمهوری اسلامی در این دولت منصوب شد.

در آن زمان بسیار شگفت انگیز بود که برای نخستین بار در کابینه دهم سه وزیر زن به مجلس معرفی شد، تنها یکی از آنها رای آورد اما در نهایت این خود رییس دولت بود که نتوانست حضور تنها زن کابینه را تحمل کند. حضور «مرضیه وحید دستجردی» در وزارت بهداشت دوامی نداشت و بعد از چند ماه به علت اختلاف با «احمدی‌نژاد» کنار گذاشته شد.

از سوی دیگر در مجلس هم وضع نمایندگان زن چندان مناسب نبود و تعداد آنها نه تنها افزایش پیدا نکرد که بلکه در انتخابات مجلس نهم تعداد نامزدهای زن برای حضور در مجلس نسبت به دوره قبل از آن نیز ۳۳ درصد کاهش داشت و در نهایت ۹ نماینده زن وارد مجلس شدند.

چرا زنان در عرصه های مدیریتی حضور فعال ندارند؟

حال سوالی که مطرح می شود این است که به راستی چرا علاقه زنان برای کاندیدا شدن در مجلس یا شوراهای شهر و روستا کاسته شده است؟

مرتاضی در پاسخ به این سوال می گوید: « به دلیل نا امنی ژرف موجود در فعالیت سیاسی و به علت اینکه سیاست و فضای سیاسی جامعه ایران ویژگی جنسیتی خشن و مردانه پیدا کرده است، زنان از مداخله مستقیم در آن اجتناب می کنند. به نظر می رسد زنان از اینکه زنانگی و زندگی شان را از هزینه ها و مخاطرات فعالیت های سیاسی در امان بدارند از مداخله مستقیم در امر سیاست پرهیز دارند اما از مشارکت برای تعین سرنوشت خویش استقبال می کنند.»

این فعال جنبش زنان نوع مشارکت این روزهای زنان را در نه در عرصه های سیاسی و سطوح مدیریتی که در بخش های دیگر تعریف می کند و می گوید: « زنان ایرانی ترجیح می دهند به طور غیر مستقیم و از طریق مشارکت های دسته جمعی که امنیت بیشتر وهزینه های کمتری در بر دارد در سیاست مداخله کنند. »

وی مصداقی در این زمینه می زند و می گوید: «آرای چشمگیر زنان برای به قدرت رساندن جناح و تفکر خاص بسیار تاثیر گذار است. از این رو می گویم زنان به طور غیر مستقیم نگرش و تفکر خود را بر سیاست حاکم تحمیل می کنند.»

او تاکید دارد که «امروزه هیچ جناح سیاسی در ایران نیست که سعی وافر در جلب توجه وکوشش برای کسب آرای زنان نداشته باشد. این سعی و کوشش ها از طریق ارائه برنامه های زن پسند صورت می گیرد. به نظر من جامعه ایران در رابطه با پذیرش زنان در عرصه های مدیریت سیاسی – اقتصادی و اجتماعی از زمامدان خود پیشروتراست وقایل به تفکیک زن و مرد در جامعه نیست و بر اساس اصل شایسته سالاری پذیرای حضور زنان در عرصه های مدیریتی است.»

اما از او می پرسم پس چرا زنان در پست های کلیدی نیستند و یا حضور اندکی دارند؟ که می گوید: «باید بگویم من گمان می کنم دلیل حضور اندک زنان در پست های کلیدی سیاسی توانمند نبودن زنان نیست بلکه علت اصلی این است که زنان کار تشکیلاتی و حزبی کمتر کرده اند و معمولا به صورت جزایر پراکنده برای ارتقا و ابقای موقعیت خود تلاش می کنند. تا زمانیکه زنان به صورت متشکل و برنامه ریزی شده بر مطالبه مشارکت و حضور در قدرت سیاسی حاکم پای نفشارند، نخواهند توانست در صد قابل قبولی از پست های کلیدی را صاحب شوند.»

وی اضافه می کند: «در احزاب اصلاح طلب و پیشرو زنان توانستند از طریق رفتار حزبی ۳۰% از موقعیت های کلیدی حزب را به خود اختصاص دهند. یا بهتر بگویم، در واقع با اتحاد و اعتماد به یکدیگر و از طریق معرفی کردن توانمندی های تشکیلاتی خود توانستند حضور ۳۰%در صدی را به فضای مردانه حزب تحمیل کنند. اهمیت کار تشکیلاتی و حضور زنان در احزاب در این است که تا زمانی که زنان در این احزاب حضور نداشته باشند و نتوانند به عرصه های تصمیم سازی و تصمیم گیری راه پیدا کنند قادر نخواهند بود از منافع خود و سایر زنان در عرصه عمومی دفاع قابل توجه و موثر کنند .»

مرتاضی به نمایندگی مجلس هم اشاره می کند و می گوید: «مثلا حضور نداشتن موثر زنان در موقعیت نمایندگی مجلس شورای اسلامی باعث شده زنان در کمیسیون های گوناگونی که به کار قانونگذاری برای زنان مشغولند حضور نداشته باشند وتا زمانی که زنان در این کمیسیون ها حضور فعال نداشته باشند نخواهند توانست سهمی هم در قدرت سیاسی داشته باشند و تمام انرژی شان صرف مقاومت در برابر فشارهای روبنایی موجود علیه زنان خواهد شد .»

گرچه دوره جدید با ریاست «حسن روحانی» بر قوه مجریه آغاز شده است و از همان ابتدا به دلیل معرفی نشدن وزیر زن، انتقادهایی به دولت شد اما هنوز بسیاری از رای دهندگان به روحانی، شعارهای او درباره افزایش سهم مدیریتی زنان و همچنین تشکیل وزارت خانه زنان را به یاد دارند و منتظر هستند تا در این باره کار اجرایی صورت گیرد. آنها منتظرند تا ببینند چه زمانی این سقف شیشه ای شکسته می شود.