در هنگام نوشتن این مقاله، دیگر تقریبا قطعی شده است که ژنرال عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور آینده مصر خواهد شد. او از همان هنگامی که به مقام کنونی رسید، همواره تحت نظر شمار زیادی از ناظران و تحلیلگرانی بوده است که تلاش داشته اند او را به صورتی شاخص معرفی کنند.

گروهی باور دارند او آخرین فرعون حاکم مصر خواهد بود و گروهی دیگر مدعی هستند وی نخستین رئیس جمهور از سلسله کسانی خواهد بود که در دوره «جمهوری سوم» مصر حکومت خواهند کرد ـ دوره ای که این بار قرار است دموکراتیک باشد. جمهوری اول با انقلاب سال ۱۹۵۲ آغاز شد که طی آن سلسله محمد علی سرنگون شد. در آن دوره محمد نقیب، جمال عبدالناصر، انور سادات و حسنی مبارک حکومت کردند. جمهوری دوم با پیروزی محمد مرسی، یکی از رهبران بلندپایه اخوان المسلمین در انتخابات آغاز شد، کسی که در ژوئیه ۲۰۱۲ سوگند ریاست جمهوری خورد. اما جمهوری سوم همچنان در فاز شکل گیری است، در حالی که انتخابات ریاست جمهوری قرار است چند ماه آینده در مصر برگزار شود.

در این میان اگر چه نام شخصیت های دیگری مانند ژنرال سامی عنان رئیس سابق ستاد ارتش مصر، حمدین صباحی از رهبران نامدار کنونی، عبدالمنعم ابوالفتوح رهبر حزب مصر قدرتمند و نیز دیگران چون خالد علی نامزد سابق ریاست جمهوری به عنوان نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری مصر مطرح شده است، اما السیسی همه آنها را تحت الشعاع قرار می دهد. وی از نظر محبوبیت فرسنگ ها از آنها جلوتر است. اما مردی که احتمالا رهبری بزرگ ترین و پرجمعیت ترین کشور عربی را بر عهده خواهد گرفت کیست؟ با اطلاعات اندکی که ما درباره او داریم، درباره ریاست جمهوری او و تاثیر آن بر مردم مصر چه پیش بینی می توان کرد؟

تنها در مدت یک سال چهار چهره از ژنرال السیسی مطرح شده است. نخستین آنها در پی انتصاب او به عنوان وزیر دفاع در ۱۲ اوت سال ۲۰۱۲ با حکم مرسی بود، کسی که نه به عنوان رئیس جمهور برای مردم مصر بلکه به عنوان رئیس جمهور برای آنهایی فعالیت کرد که او آنها را «خانواده و قبیله» خود می دانست، یعنی اخوان المسلمین و گروه های بنیادگرای تندرو که او موجب اوج گیری آنها شد. در آن هنگام معلوم بود که السیسی و خانواده او بسیار مذهبی هستند و این مسئله به ویژه در میان لیبرال ها و انقلابی ها موجب بروز سوءظن هایی شد مبنی بر اینکه اخوان المسلمین به داخل ارتش نفوذ کرده است.

چهره دوم چهره یک سرباز حرفه ای بود، چهره ای که به مرور السیسی را به عنوان وزیر دفاع شکل داد. وی به عنوان وزیر دفاع تلاش زیادی کرد تا نیروهای مسلح را پس از لطمات دو سال قبل از آن در خیابان ها و میادین مصر احیا کند. سوابق شخصی خدمات این سپهبد ارتش مصر به تقویت این چهره کمک کرد. اگر بخواهیم به صورت خلاصه به سوابق السیسی اشاره کنیم، وی از فرماندهی تیپ به فرماندهی ریاست ستاد نیروی زمینی، سپس به ریاست ستاد یکی از نواحی نظامی، سپس به معاونت اطلاعات نظامی ارتقا پیدا کرده بود. وی در جایگاه آخری، جوان ترین عضو شورای عالی نیروهای مسلح مصر بود که در پی سرنگونی مبارک قدرت را در این کشور در کنترل گرفت. تحصیلات نظامی السیسی که هم در مصر و هم در خارج از این کشور ـ در آمریکا و بریتانیا بوده است ـ به او امکان ارتقا در فرماندهی نظامی را داد.

یک سال بعد، رویاها و نوستالژی «ناصری» های مصر رفته رفته به شکل گیری چهره سوم انجامید. او که اکنون ژنرال شده بود ظاهرا از جذبه ای برخوردار شد که به او جلوه ای شبیه ناصر را داد. زمزمه های اخیر از سرودها و نیز شکلات هایی با عنوان السیسی پدیده ای است که از دوران ناصر در مصر دیده نشده است، و در این میان سخنرانی های السیسی، با آن ابهت وطن دوستانه مصری و طمع ملی گرایانه عربی، دست کم از نظر ناصری ها قطعا به جا و مناسب است.

چهره چهارم به صورتی آشکار از آن سه چهره دیگر متمایز است. شناخت این چهره مستلزم آنست که به اظهارات السیسی و شاید همینطور دیدار آوریل گذشته او با گروهی بزرگ از نویسندگان مصری، روشنفکران، هنرمندان و رهبران جامعه مدنی در یک پایگاه نظامی توجه بیشتری شود. تا آن هنگام کاملا روشن شده بود که اخوان المسلمین در صدد آن بود که مصر را با استفاده از خشونت و تحکیم مخفیانه کنترلش بر همه نهادهای نظام مصر، به نسخه ای از حکومت مذهبی ایران، در همه زمینه ها به جز نام، تبدیل کند . در آن هنگام، بسیاری از السیسی که فرمانده نیروهای مسلح شده بود، خواستند که برای نجات مصر از این سرنوشت مداخله کند، و به او یادآوری کردند که این «وظیفه ملی» او است. این یک فریاد کمک خواهی مستاصلانه در مقابل هیولایی بود که استیلایش را بر این کشور گسترش می داد.

درباره واکنش ژنرال السیسی هم باید دقت شود. او گفت که نیروهای مسلح تنها وظیفه اش را انجام می دهد و البته به این کار ادامه خواهد داد. اما در همان زمان رفته رفته اظهارات و بیانیه هایی شنیده شد که در صحنه سیاسی مصر نامعمول و جدید بود: سیسی رفته رفته این را می گفت که اگر او رئیس جمهور شود اجازه نخواهد داد مصری ها شب ها بخوابند چرا که آنها برای تحقق انتظارات مصر باید دائما کار کنند. به گفته او، اگر مصر واقعا «مادر دنیا» است، پس این کشور باید استانداردهای جهانی را داشته باشد که مردم آن مدعی اند آنرا متولد کرده اند.

وی وعده معجزه نداد، اما در مقابل از کاری که باید انجام شود سخن گفت، و از عرق ریختن و کار پرزحمت و کنار گذاشتن منافع شخصی. اگر چه این چهره چهارم از یک «سیاستمدار» که در پی شکل دادن به الگویی عملی است، هنوز مبهم است، اما حرکات اولیه او ما را به فکر وا می دارد که ریاست جمهوری السیسی احتمالا چگونه خواهد بود.

هفته ها و ماه های آینده به ما اجازه خواهد داد السیسی را از اول تا آخر مطالعه کنیم همانطور که کتابی را به صورت کامل می خوانیم. احتمال زیاد دارد که فصل نخست این کتاب مملو از تصاویری نادرست و نامربوط از این مرد باشد. در همین حال وی باید تاکیدش را از چهره «سرباز حرفه ای» را بردارد و چهره «سیاستمدار» را مطرح کند. در هر حال، مشروعیت یک رئیس جمهور پس از پیروزی در انتخابات بر مبنای اینست که او رئیس جمهور غیرنظامی یک نظام مدنی باشد.

اگر مقایسه با جورج واشنگتن، چارل دو گل و دوایت آیزنهاور درست باشد، باید به خاطر داشته باشیم که این رهبران، مشروعیت خود را نه بر مبنای سوابق نظامی بلکه از طریق ایجاد نهاد دولت کسب کردند. اما مقایسه السیسی با جمال عبدالناصر از همه خطرناک تر است. نه فقط به علت جذبه غیرقابل مقاومت جمال عبدالناصر در میان بعضی گروه های سیاسی، احزاب و «انقلابی ها» بلکه همینطور به خاطر اینکه وی به دوره ای دیگر تعلق داشت، دوره ای که مدت ها از آن گذشته است و فقط خاطرات تلخ آن بر جای مانده است.

«جمهوری سوم» شاید فقط یک شعار باشد، اما قدرتی را به همراه می آورد که قابل انکار نیست. آب های نیل قرن ها از زیر پل های مصر گذشته است، شاید این سرزمین اکنون باز هم به دوره ای دیگر در تاریخ طولانی اش نیاز دارد.