مردی با پرچم داعش در شهر موصل - عکس رویترز

مردی با پرچم داعش در شهر موصل – عکس رویترز

اگر تلاش‌های مذبوحانه برای کشاندن ایران به پای میز مذاکره با شکست مواجه شود، وضعیت سوریه به جایی می‌رسد که تکلیفش با یک جنگ فرسایشی طولانی‌مدت و گزاف میان رژیم اسدِ تحت حمایت ایران و شبه‌نظامیان سوری تحت حمایت غرب و کشورهای عربی مشخص خواهد شد.

در این سناریو، کشورهای عربی و غرب همچنان به تضعیف و لرزندان پایه‌های جمهوری اسلامی به خاطر مداخله‌اش در امور سوریه ادامه خواهند داد. آن‌ها حتی می‌توانند پا را از این هم فراتر بگذارند و درصدد طولانی کردن این کشمکش برآیند؛ با حمایت نظامی از مخالفان سوریه و تسلیحات در اختیارشان قرار دادن که قدرت را در میدان جنگ متعادل می‌کند و با یکسان شدن قدرت طرفین هیچ کس نمی‌تواند بر دیگری پیروز شود. در هر صورت، آشکار است که سیاست خارجه ایران تضعیف می‌شود.

از زمان روی کار آمدن «جمهوری اسلامی»، ایران بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار آمریکایی را صرف برنامه جنجال‌برانگیز هسته‌ای خود کرده است. اگر هزینه‌های جنگ ایران و عراق، سرمایه‌گذاری برای کشمکش‌های بی‌شمار در لبنان و در مرز اسراییل و هزینه‌هایی را که صرف نگه داشتن بشار اسد، رییس جمهور سوریه در قدرت به خصوص طی سه سال اخیر کرده، به این هزینه‌ها اضافه کنیم، صورت‌حساب نهایی بدون شک مبلغی نزدیک به ده‌ها میلیارد دلار خواهد بود. اگر هزینه تشکیل و مسلح کردن شبه‌نظامیان لبنان و عراق، خرید سلاح‌های رژیم سوریه، کمک مالی به اقتصاد سوریه در زمان افول و سقوطش به خاطر جنگ را هم محاسبه کنیم، بنابراین کاملا مشخص خواهد شد که ایران برای کسب قدرت و سلطه در منطقه چقدر هزینه کرده و می‌کند.

در این صورت، یک سیاست فرسایشی عواقب مهیبی برای مردم ایران خواهد داشت؛ جامعه‌ای که بخش اعظمی از آن طی چند دهه اخیر با افول چشم‌گیر استاندارد زندگی مواجه بوده‌اند.

به همین دلایل، تهران تمایل چندان به این که خودش را در این دام بیندازد، نخواهد داشت؛ جنگی با نتایج نامعلوم که ایران نه می‌تواند بدون از دست دادن حیثیتش از آن عقب نشینی کند و نه بدون قربانی و فدا کردن آن را ادامه دهد. بدین ترتیب امید ایران برای رسیدن به پیروزی بسیار اندک خواهد شد. پیروزی در این جنگ نه تنها امکان پذیر نخواهد بود، بلکه وقتی کل کشور نابود شود، معنایی هم نخواهد داشت.

ازسوی دیگر، تهران نمی‌تواند همچنان غرب را تحریک به مبارزه و جنگ کند و منافع غرب و متحدانش را در معرض خطر قرار دهد و در عین حال با آن‌ها به مذاکره بنشیند و به دنبال ایجاد روابط حسنه باشد.

آخرین و مهم‌ترین نکته این است که تهران نمی‌تواند دست به هر کاری دلش می‌خواهند، بزند. نمی‌تواند آرزو و رویای مردم سوریه را از بین ببرد و خواسته‌های خودش را به آن‌ها تحمیل کند. از سوی دیگر، بحران جدی میان سنی‌ها و شیعه‌های منطقه هم نه تنها به نفع ایران نخواهد بود، بلکه تصویر اسلام و مسلمانان را هم در جهان تخریب خواهد کرد.

ایران کشوری مهم و قدرتمند در خاورمیانه است. روحانیون حاکم بر این کشور نفوذ خوبی در منطقه و در سطح بین‌المللی دارند و مردمش هم نشان ‌داده‌اند که می‌توانند در مقابل تحریم‌های بین‌المللی صبور باشند. اما هیچ کدام از این‌ها دلایل خوبی برای تغییر بستر تاریخ و از بین بردن آرزوی مردمی نیست که آزادی و رستگاری را برگزیده‌اند.

ایران ازپادر آمده و بیش از توانایی‌هایش از خود کار کشیده. این به نفع خود ایران است که به دنبال راه‌حل‌های سیاسی باشد که تنها محدود به حفاظت از منافع تهران نیست. در واقع باید به نفع مردم ایران، عراق، سوریه، لبنان و نمامی جوامع مناطقی در در معرض خطر هستند، عمل کند. در غیر این صورت جنون به پا خواهد شد و عواقبش در وهله اول به ضرر کسانی تمام خواهد شد که عاملین اصلی وضعیت کنونی منطقه بوده‌اند.