مخالفان سوری پوستر بشار اسد را در شهر رقه به نشانه اعتراض پاره کردند - عکس از گتی ایمجز

مخالفان سوری پوستر بشار اسد را در شهر رقه به نشانه اعتراض پاره کردند – عکس از گتی ایمجز

همانطور که انتظار می رفت، و همانطور که هفته پیش در مقاله ای پیش بینی کرده بودم، رژیم اسد به سرعت به بهره برداری از جنگ با گروه داعش پرداخت تا از آن برای منافع خود بهره گیرد. این بار این ولید المعلم وزیر خارجه سوریه بود که اعلام کرد دمشق آماده همکاری با جامعه بین الملل برای مبارزه با داعش است. در همین حال، و در همان بیانیه، المعلم هشدار داد که حملات آمریکا علیه داعش، بدون هماهنگی قبلی با رژیم اسد به منزله «تهاجم» (به این کشور) است، گویی که اسد و داعش هر دو در یک طرف قرار دارند (مساله ای که در واقع درست است).

جالب توجه اینست که اظهارات المعلم همزمان با سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه مطرح شده که خواستار هماهنگی با کشورهای مربوطه شده بود. وی گفت که غرب باید بین تغییر رژیم و مبارزه با تروریسم یکی را انتخاب کند. اما این یک نقشه است؛ غرب تا قبل از درخواست برکناری نوری المالکی هیچ اقدامی علیه داعش نکرد و این چیزی است که رخ داد. بنابراین چرا اسد، که بسیار جنایتکار تر از مالکی است، مورد تقدیر قرار گیرد؟ در هر صورت، آلمان به سرعت همکاری با اسد را رد کرد، در حالی که بریتانیا هم پیش از آن همین موضع را اعلام کرده بود. واکنش ها از واشنگتن هم حاکی از این مساله بود، در حالی که نشست دوستان سوریه که در سوریه برگزار شد نیز همکاری با اسد را رد کرد.

بدین ترتیب، مهم ترین سوالی که اکنون باید بپرسیم اینست که: چگونه می توانیم با داعش مبارزه کنیم؟ البته، این امر مستلزم بیش از یک رویکرد است. بیش از هر چیز باید بدانیم که مبارزه با داعش باید به صورت همزمان در هر دو جبهه عراق و سوریه صورت گیرد. در عراق، باید سرعت اصلاحات سیاسی را افزایش دهیم تا هر چه سریع تر شاهد شکل گیری دولت جدید باشیم. همزمان، بغداد باید شوراهای بیداری سنی را که پیشتر با موفقیت با القاعده جنگیده بودند احیا کند و به آنها سلاح دهد.

ما همچنین باید شاهد تسلیح نیروهای پیشمرگ کرد برای مبارزه با داعش باشیم. ما باید اطمینان یابیم که همه این نیروها – به علاوه ارتش و دستگاه امنیتی خود عراق – این توان را دارند که با پشتیبانی هوایی در محل با داعش بجنگند. هدف نهایی، پس از ریشه کن کردن داعش، باید بازسازی ارتش عراق به منظور ایجاد ارتش ملی حرفه ای باشد که شوراهای بیداری و پیشمرگ ها را هم شامل شود تا بدین ترتیب بیطرفی دستگاه نظامی را تضمین کند و اطمینان حاصل شود که این ارتش دوباره مانند دوران مالکی در چنگال بازی های فرقه ای نمی افتد.

درباره سوریه، باید به سرعت ارتش آزاد سوریه را به سلاح های پیشرفته مجهز کرد تا بتواند در منطقه هم با داعش و هم با شبه نظامیان اسد هماوری کند. ما باید به ارتش آزاد سوریه سلاح های ضد تانک بدهیم تا توان هواپیماهای اسد را خنثی کند و به داعش حمله کند. این کار به ارتش آزاد سوریه اجازه می دهد حضورش را در منطقه تثبیت سازد و مناطقی را که در جنگ با مبارزان داعش از دست داد بازپس گیرد.

این بهترین گزینه در مبارزه با داعش به جای همکاری با رژیم جنایتکار اسد است.

درباره ایران چه؟ در این زمینه چه باید کرد، به ویژه پس از آنکه سردار قاسم سلیمانی از سمتش به عنوان مرد ایران در عراق برداشته و به سوریه بازگردانده شد. بنابراین روشن است که ایران معتقد است این آمریکایی ها هستند که مبارزه با داعش در عراق را هدایت می کنند و به همین علت تصمیم گرفتند سلیمانی را به حاشیه ببرند و به سوریه بفرستند، جایی که وی می تواند خود را صرف حفاظت از اسد بکند. بدین ترتیب، حرکت گازانبری علیه داعش از دو جبهه، تهران را در مقابل یکی از دو گزینه قرار می دهد: اینکه یا به معامله بر سر کنارگذاشتن اسد بپردازد و یا اینکه خود را در همان جبهه داعش بیابد – که خود خودکشی سیاسی است.