تصویری از ویدیوی سر بریده شدن مصریها توسط داعش

تصویری از ویدیوی سر بریده شدن مصریها توسط داعش

در پاسخ به کشته شدن بیست و یک نفر از شهروندان مسیحی به طرز وحشیانه ای توسط شاخه داعش در لیبی که موج گسترده ای از خشم و نفرت را در پی داشت، همانگونه که پس از زنده سوزانده شدن وحشتناک معاذ الکساسبه خلبان اردنی رخ داد. مصر تا چه حد می تواند برای مبارزه با خطری که از سوی لیبی آمده است پیش برود؟

پس از حملات نیروی هوایی مصر با همکاری نیروی هوایی لیبی وابسته به دولت مشروع این کشور، به ریاست عبدالله الثنی، بر ضد مواضع سازمان داعش، مطالبات مردم به دو دسته تقسیم شد. یک دسته خواستار پاسخ قوی تر و مداخله گسترده تر برای مبارزه با «داعش» و سازمان های افراطی که در لیبی گسترش پیدا کرده اند، بودند و گروه دیگر از عواقب ناشی از دخالت نیروی زمینی مصر در جنگی که ممکن است برای مصر پر هزینه باشد و نتایج آن تضمین نشده است، هشدار می دادند.

این بحث تا جایی پیش رفت که برخی ها گفتند حملات هوایی مصر همان چیزی است که «داعش» می خواست، زیرا این سازمان از تشدید تنش و نگرانی تغذیه می شود و از هر گونه دخالت خارجی برای جذب بیشتر مبارزان استفاده می کند. درست همانگونه که در سوریه و عراق اتفاق افتاد.

در حقیقت مصر مانند اردن است؛ نمی توانست دست بسته بماند و به جنایت قتل شهروندان خود به دست جلادهای داعش پاسخ ندهد. ولی هر کس که جنگهای ضد تروریسم را دنبال کرده باشد می داند که این جنگ ها پر هزینه هستند و نیاز به صبر و منابع عظیم مالی دارد، و از آن مهم تر به همکاری محلی و منطقه ای و بین المللی نیازمند است. زیرا بدون آن هیچ نتایج ملموسی به دست نخواهد آورد و دخالت نظامی فرسایشی و بدون نتیجه قطعی خواهد شد. حملات هوایی پاسخی محدود و موقت به شمار می آیند، و نمی توان تصور کرد که به تنهایی بتواند خطر داعش و شبه نظامیان افراطی مسلح در لیبی را از بین ببرد. ولی اگر مصر به تنهایی مداخله زمینی انجام دهد، در این صورت به دامی کشیده خواهد شد که افراط گرایان می خواهند. و آن هم درگیر شدن مصر در دوجنگ است؛ یکی در شرق دور در صحرای سینا و دیگری در غرب دور در لیبی؛ و این وضعیت برای ارتش نظامی هر کشوری دشوار خواهد بود و هر کشوری را خسته خواهد کرد.

پوشیده نیست که برخی طرف ها می خواهند با ایجاد نا آرامی در مصر ، رژیم عبدالفتاح السیسی را سرنگون کنند. همچنین پوشیده نیست که جماعت «اخوان المسلمین» و شبه نظامیان تندرو در لیبی سعی دارند به زور اسلحه، کنترل قدرت را به دست گیرند و سیاست «عمل انجام شده» را تحمیل کنند. در همین حال برخی طرف های خارجی با جنبش «اخوان المسلمین» ملاقات می کنند و در آرزوی سرنگونی رژیم در مصر و تلاش برای به دست گیری کنترل بزرگ ترین کشور عربی هستند. از این رو باید به حوادث اخیر و ظهور شاخه داعش در لیبی و جنایت قتل ۲۱ مسیحی مصری را مورد توجه قرار داد. بین تمام این چیزها یک رابطه وجود دارد و هدف از آن احاطه کردن مصر و درگیر کردن آن، بلکه کشیدن آن به جنگ هایی به منظور فرسایش و خستگی ارتش این کشور است. ارتشی که مانند مانعی بین «اخوان» و آرزوی آنها در کنترل زمام امور پس از صعود سریع آنها در پس انقلاب ژانویه سال ۲۰۱۱، قرار گرفت.

انتخاب ۲۱ مسیحی و کشتن آنها به آن طرز وحشیانه، را نمی توان چیزی جز یک امر طراحی شده با هدف تحریک دولت مصر و همچنین تلاشی برای دامن زدن به جنگی داخلی دانست.

هنگامی که در ماه ژانویه گذشته شاخه داعش در لیبی اعلام کرد این کارگران مسیحی مصری را ربوده است، به سالگرد حمله به کلیسای سیده نجات در بغداد اشاره کرد که در آن ۵۲ نفر که عمدتاً از مسیحیان عراق بودند در آن حمله کشته شدند و سازمان موسوم به دولت عراق مسؤلیت آن حمله را در آن هنگام به عهده گرفت. این سازمان پیش از آن هم در چارچوب هدف قرار دادن اقلیت ها و تلاش برای ایجاد فتنه مذهبی، مسیحیان عراقی را در موصل و دیگر مناطق عراق مورد هدف قرار داد و از آنها خواست آنجا را ترک کنند. و لازم به یاد آوری است که مهاجمان کلیسای نجات در بغداد در سال ۲۰۱۰، هجومی را بر ضد کلیسای قبطیان در مصر انجام دادند و خواستار آزادی زنان مسلمان اسیر شده در صومعه های مصر شدند.

اهداف داعشی ها از انجام آن حمله در بغداد، تلاش برای برافروختن جنگ مذهبی بود، همانگونه که هدف از عملیات سربریدن گروگانهای قبطی مصری همین است و می خواهند با تحریک احساسات و به وجود آوردن نا آرامی در مصر، تجربه «داعش» در عراق و سوریه را در مصر شبیه سازی کنند. ولایت طرابلس داعش هیچ تفاوتی با ادعای ولایت در سینا ندارد و هر دو وابستگی خود را به دولت غیر اسلامی ابوبکر بغدادی اعلام کردند.

در حال حاضر مصر نیازمند آن است که از جایگاه خود، جهت تشکیل یک ائتلاف از کشورهای عربی که به مبارزه با تروریستها تمایل دارند و توانایی آن را نیز دارند استفاده کند، تا مانع از آن شود که لیبی به سوریه یا عراق یا یمن دیگری تبدیل شود. اگر کشورهای آفریقایی توانایی تشکیل نیروهای مشترکی برای مبارزه با تروریسم و دخالت در مراکز درگیری دارند، پس چه چیزی مانع از آن می شود که عرب ها چنین کاری انجام دهند؟ در حالی که با بزرگ ترین خطر و مداخله در امنیت داخلی در کشورهای خود مواجه هستند؟

ممکن است کسی بگوید که چند دستگی کشورهای عربی و منشور اتحادیه عرب آنها را محدود می کند و مانع از این کار می شود، و این سخنی به جا و واقعیتی تلخ است که نمی توان آن را انکار کرد، ولی قضایای موجود دیگر توان تحمل این همه عجز و ناتوانی در قبال استمرار زنجیره از بین بردن ارتش های منطقه و تکه تکه کردن کشورهای عربی را ندارد. اجازه دهید که شروع حرکت برای تشکیل ائتلافی از علاقمندان به نجات لیبی، پیش از رشد دولت داعشی دیگری در این کشور باشد، و پیش از آنکه این آتش گسترده شود و مصر را نیز بسوزاند.