نیروهای داعش در حال اعدام خلبانان نیروی هوایی بشار اسد - عکس از رسانه های اجتماعی

نیروهای داعش در حال اعدام خلبانان نیروی هوایی بشار اسد – عکس از رسانه های اجتماعی

به نظر می رسد اقدامات گروه داعش در جهت غافلگیر کردن غرب از طریق ارائه چهره و وجهه ای انگشت نما کاهش نیافته؛ و در این بخش قطعا داعش به توفیق دست پیدا کرده است. البته، این گروه ظاهرا دغدغه فراوانی درباره وجهه اش دارد و اینکه مردم – به ویژه در غرب – چطور آنرا می بینند به طوری که تلاش های زیادی می کند تا ذهنیت خوبی از خود به وجود آورد.

تصاویر بی شمار و کلیپ های ویدئویی که این گروه منتشر می کند در واقع همگی بخشی از روایت به شدت آگاهانه ای است که این گروه درصدد انتشار آنست، روایتی مملو از حماسه که داعش از آن بهره می برد تا ایدئولوژی خصمانه و زهرآلود خود را عرضه کند.

این دغدغه به ویژه در بهره برداری این گروه از آخرین پیشرفت های فناوری شاید به شکلی عجیب در تضاد با دغدغه دیگر این گروه به نظر آید، یعنی تلاش این گروه برای احیای گذشته – چه از طریق بردن مناطق تحت کنترل به اعصار تاریک گذشته با اجرای قوانین و رفتارها و شیوه های قتل مانند سنگسار یا به صلیب کشیدن، و چه از طریق ظاهر اعضایش؛ و یا همینطور از طریق هدفی اساسی برای این گروه یعنی احیای خلافت.

این حماقت خودشیفتگی که داعش در قبال چهره خود دارد به وضوح در کلیپ های ویدئویی که این گروه می سازد دیده می شود. مکان های ضبط این ویدئوها گاه به مکان های ضبط فیلم های سینمایی شباهت دارد، و خود تصاویر هم شبیه فیلم است، فیلمی که در آن بازیگران بیچاره همیشه باید نقش قربانی را بازی کنند و در آن البته در آخر می میرند.

ما این مرگ ها را تماشا می کنیم – با همه ترس و درد و وحشتی که به دنبال دارد – آنهم به دست قاتلانی که کارشان را در حال نظاره مستقیم به دوربین در آن نمای بسته انجام می دهند: بله، این قاتلان، می کشند و سنگسار می کنند و به صلیب می کشند… و همه آنها فقط برای دوربین است، و نه هیچ چیز دیگر.

مطالب زیادی درباره آنچه می توان تاکتیک های هالیوودی داعش نامید نوشته شده است و درباره دقت زیادی که در تولید این ویدئوها به کار گرفته شده ا ست. اما این مساله نباید غافلگیرکننده باشد؛ این ویدئوها خود ابزار جنگی هستند که برای ایجاد ترس و وحشت در طرف مقابل پیش از آغاز جنگ واقعی پخش می شود.

تعداد این ویدئوها آنقدر زیاد شده که تقریبا جای خود را به عنوان یک ژانر مستقل باز کرده اند، ژانری که در آن استعاره های آشنا بارها و بارها تکرار شده است؛ بازیگر غیرمهم همیشه آن قربانی بیچاره است و قهرمان آن قاتل.

حتی ما شاهد کاراکترهای تکراری هستیم مانند «جان جهادی»، عضو متولد بریتانیای این گروه که همیشه ظاهرا با نقاب به عنوان مامور اعدام زندانیان غربی در ویدئوها ظاهر می شود.

تمام اینها در آخرین تولید داعش که اعدام پیتر کاسیگ و اعدام دسته جمعی شانزده عضو نیروی هوایی سوریه را نشان می دهد مشخص است. هیچ کس که بتواند این تصاویر وحشیانه را تماشا کند نمی تواند متوجه کیفیت ناب این تصاویر شود و نیز استفاده از چندین دوربین همزمان و زوایایی که محتاطانه انتخاب شده و همینطور تدوین دقیق.

در این میان به عنوان آنچه در این فیلم ها بی سابقه است، در فیلم آخر چهره های قاتلان نشان داده است، افرادی که با چاقوهایشان پشت سر قربانیان می ایستند. فقط مردی که ادعا می شود «جان جهادی» است همچنان با نقاب سیاه است.

در این ویدئو وی این صحنه وحشتناک مرگ را که به شکلی هماهنگ شده به اجرا در آمده، هدایت می کند، صحنه ای که در آن می توان همه چیز را با کیفیت تصویر تکنی کالر و صدای دالبی ساراند، دید و شنید.

بسیاری خواستار تحریم پخش و توزیع این فیلم ها در اینترنت شده اند، تا بدین ترتیب جلوی تبلیغاتی که این گروه به وضوح در پی آنست گرفته شود. اما برای ما به عنوان حرفه های رسانه، شاید سخت باشد که به طرف این فیلم ها کشیده نشویم.

در همین حال نباید دلسرد شد چرا که این فیلم ها و تصاویر به زودی دچار یکنواختی و تکراری می شوند. و شاید هم این افول اکنون هم شروع شده باشد.

وقتی این امر رخ دهد، تصاویر قتلی که ما در این ویدئوها می بینیم دیگر دوران اوج خود را به پایان می رسانند و برای سازندگان آنها، آن ۱۵ دقیقه شهرت دیگر واقعا به پایان می رسد.

در پایان، داعش با همان دغدغه ها و وسواس هایش، خود را نابود می کند.