کودکان فلسطینی در غزه - عکس از خبرگزاری فرانسه

کودکان فلسطینی در غزه – عکس از خبرگزاری فرانسه

شکاف بین فلسطینی ها پس از کودتای حماس در نوار غزه در ۱۴ ژوئیه ۲۰۰۷، به هفت سال سخت منتهی شد که ضربه مهلکی به آرمآنهای فلسطینی ها وارد کرد. نتیجه این اختلاف، خسارت های زیادی برای فلسطینی ها بود که در ضعف آنها در برابر اشغالگری اسرائیل نمود پیدا کرد؛ موقعیتی که اسرائیل بیش از هرکسی از آن سود برده است. در این میان بازندگان واقعی مردم فلسطین هستند، چرا که به رنج و عذاب آنها افزوده شده است.

علی رغم تلاش های زیادی که از سوی مصر از همان نخستین روزهای بروز اختلافات بین حماس و فتح انجام گرفت، به خاطر ناسازگاری حماس، دو طرف هیچ گاه نتوانسته اند با هم به توافق و آشتی برسند. در سال ۲۰۰۹ با میانجی گری مصر توافق صلحی به امضای فتح رسید که حماس از امضای آن خودداری کرد. این توافق تا ۵ می ۲۰۱۱ مسکوت ماند تا اینکه حماس و دیگر گروه های فلسطینی توافقنامه ای را امضا کردند که به توافقنامه قاهره معروف شد.

در فوریه ۲۰۱۲، بیانیه دوحه توافقنامه قاهره را کامل کرد. با این حال به علت مخالفت های حماس هیچ کدام از این توافق ها نتوانستند روند صلح بین این دو گروه را حتی یک قدم به جلو ببرند.

توافقنامه جدید غزه دارای مکانیسم هایی عملیاتی برای اجرای توافقنامه قاهره و بیانیه دوحه است. این مکانیسم ها شامل تشکیل دولت وفاق ملی به ریاست محمود عباس در یک بازه زمانی پنج هفته ای است.

متخصصان و تکنوکرات ها در حال آماده شدن برای انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و شورای ملی هستند. محمود عباس تاریخ برگزاری هر سه انتخابات را به صورت هم زمان در شش ماه آینده اعلام کرده است. این توافق همچنین شامل تشکیل کمیته ویژه سازمان آزادیبخش فلسطین و کمیته آزادی و آشتی اجتماعی است.

طبیعی است که جامعه فلسطین و جهان عرب باید توافق اخیر را محترم بشمرند و به آن پایبند باشند. اجرای آن می تواند پایانی بر هفت سال سخت باشد و اتحاد از دست رفته فلسطینی ها را بازگرداند. این توافق می تواند به مردم فلسطین کمک کند تا با اشغال سرزمین شان توسط صهیونیست ها مقابله کنند، آرمآنهای فلسطینی ها را به جایگاه خود در عرصه جهانی برگرداند و موقعیت آنها را سر میز مذاکره تقویت کند.

توافق بدست آمده میان گروه های فلسطینی می تواند سختی هایی را که مردم این سرزمین به خاطر اختلاف های موجود متحمل شده اند، از میان بردارد و سازوکار اجرایی و قانون گذاری را احیا کند.

آنچه عجیب است اینکه دولت اسرائیل تصمیم گرفته مذاکره با طرف فلسطینی را به حالت تعلیق در آورد – علی رغم اینکه همگان می دانند روند مذاکرات به مراحل نهایی خود نزدیک شده بود. اسرائیل علاوه بر این، تهدید کرده مجازات بیشتری برای مردم فلسطین در نظر خواهد گرفت – انگار مجازاتی بالاتر از اشغال سرزمین هم وجود دارد.

عجیب تر آنکه بنیامین نتانیاهو اعلام کرده محمود عباس بین صلح با اسرائیل و آشتی با حماس باید یکی را انتخاب کند. اسرائیل فراموش کرده که این دو موضوع به هم ارتباطی ندارند. نخست وزیر اسرائیل این واقعیت را فراموش کرده که آشتی فلسطینی ها کاملا به خودشان مربوط است و مسئله ای فلسطینی است نه اسرائیلی و به هیچ کسی ارتباط پیدا نمی کند.

زمانی که نخست وزیر اسرائیل انگیزه ای برای دنبال کردن صلح و بهبود شرایط ندارد، و به عکس بر سر راه تلاش های انجام شده برای رسیدن به توافق بین طرفین سنگ اندازی می کند، افکار عمومی عرب و جهان به این نتیجه می رسند که این کشور به دنبال دستیابی به صلح عادلانه و جامع نیست.

در اینجا این سوال ها از نتانیاهو مطرح می شود که چرا مانع آزادی چهارمین گروه زندانیان فلسطینی شد؛ چرا تعهداتی که داده را زیر نظر امریکایی ها اجرایی نمی کند؟ اقدامات او به شکست مذاکرات اخیر منجر شد، در حالی که طرف فلسطینی همه آنچه برای دستیابی به صلح نیاز بود را ارائه کرد.

اسرائیل تا کی می خواهد این روند را ادامه دهد؟ تا کی می خواهد کشور فلسطین را اشغال کند، در حالی که جامعه بین الملل در کناری ایستاده و نظاره گر است؟

اسرائیل – فارغ از حمله، دستگیری و کشتار فلسطینی ها – با دنبال کردن سیاست های تجاوزکارانه خود، شهرک سازی، ساخت دیوار حائل، یهودی سازی بیت المقدس و تخریب مکان های مقدسی چون مسجد الاقصی و محاصره غزه از خشکی و دریا تمام منطقه را به لبه پرتگاه می برد.

اسرائیل باید به جای بهانه گیری های پوچ و بی اساس، به خواست قطعنامه های بین المللی و حقوق بین الملل گردن نهد و از خاک کشور فلسطین – که اکنون به عضویت ناظر سازمان ملل پذیرفته شده – عقب نشینی کند. اسرائیل می داند که دیگر نمی تواند دیگران را احمق فرض کند.