اردوغان و گولن دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری ترکیه-خبرگزاری فرانسه

اردوغان و گولن دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری ترکیه-خبرگزاری فرانسه

پیروزی حزب “توسعه و عدالت” حامی رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه در انتخابات محلی ترکیه را باید در یک چارچوب مشخص و بر اساس یک مبنای استراتژیک مورد بحث و بررسی قرار داد. بر اساس ائتلافی که بین پیروان گلونیست ها و اسلام گراها به وجود آمد آنها توانستند اردوغان را به قدرت برسانند، اما در این چند مدت انشقاقی بین این دو گروه رخ داد که بعضی ها پیش بینی کردند که این انشقاق و دو دستگی منجر به قدرت رسیدن سکولاریست ها به عرصه سیاسی خواهد شد.

وقتی که دو ماه پیش ترکیه بودم با برخی از تحلیلگران و کارشناسان سیاسی ترک صحبت می کردم به این نکته دست یافتم که سکولاریست ها و اسلام گراها دارای خط قرمزی مشخص و مشترک هستند و آن مسئله ملی گرایی ترک است. اگر هر فرقه و حزب و گروهی بخواهد منافع ملی ترک ها و ناسیونالیستی ترکیه را خدشه دار کند و آن را به خطر بیندازند خیانت محسوب می شود. اردوغان نیز با زیرکی تمام از این گفتمان به خوبی استفاده کرد.

وقتی که اردوغان چند ماه پیش با مشکلات عدیده ای مانند بحث اسراییل و تقابل آنها با منافع ترکیه یا فساد مالی در بانک خلق رو به رو شد، طرفرداران فتح الله گولن سعی کردند به این موارد دامن زنند و آنها را به نفع خود مصادره کنند. اما مردم ترکیه این مسائل را به عنوان درگیری های داخلی و سیاسی بنیادین میان دو جریان قلمداد نکردند، بلکه بر این باور شدند که این انشقاق می تواند به منافع ملی ترکیه ضربه بزند. اردوغان توانست این گفتمان را به وسط جامعه بکشاند و فقط با اسلام گراها وارد گفت و گو نشود، بلکه با دیگر مردم متمایل به دیگر گروه ها و گرایشهای مختلف سیاسی نیز توانست تا حدی ارتباط برقرار کند.

از سوی دیگر باید به این نکته توجه کرد که ترکیه قبل از اردوغان، ترکیه ایی با وضعیت مالی و اقتصادی ضعیف و رو به ورشکستگی بود. اما اردوغان توانست ترکیه را به سمتی ببرد که اکنون در آسیا و آسیای میانه و آفریقا و آمریکای لاتین نه تنها نفوذ اقتصادی دارد، بلکه وام هم به برخی از این کشورها می دهد و جریان سرمایه دار و سرمایه گذاری ترکیه را بسیار بهبود بخشیده است.

اما پیروزی اردوغان در انتخابات محلی ترکیه و شاید در انتخابات آتی ریاست جمهوری و ارتباط آن با ایران را در دو بخش طولانی مدت و میان مدت می توان تفسیر کرد. در میان مدت، میان ایران و ترکیه حس ناسازنده و رقابتی نه چندان سالمی وجود دارد. مثلا گفته می شود که اگر ترکیه حکومت اسلام گرایی داشته باشد که مبتنی بر اسلام غیر فقاهتی باشد، رقابت و تنش میان اسلام فقاهتی نظام ایران و سلوک و اهداف سیاسی دولت اسلام گرای ترکیه بوجود می آید. این نوع رقابت که با بن مایه اسلام گرایی همراه است در کشورهای لبنان، عراق، سوریه و افغانستان و پاکستان و آسیای مرکزی و قفقاز و چچن خودش را نشان داده است.

اما ارتباط ایران و ترکیه در دراز مدت پیامی به تهران و آنکارا می رساند که قوت گرفتن دولت اسلامگرا در ترکیه باعث ایجاد همگرایی منطقه ای می شود. بدون تردید ایران و ترکیه از نظر موقعیت جغرافیایی، فرهنگ و مذهب، تمدن، تاریخ، تنوع اقوام به هم تنیده هستند. دولتهای قبلی که سکولار بودند سعی در دوری از ایران و نزدیک شدن به اروپا را داشتند. ولی دولت اردوغان دولتی است که به سمت همگرایی با ایران خواهد رفت و اگر تهران این نکته را به خوبی دریافت کند که البته تا حدودی نشان داده که این پیام را دریافت کرده است، همگرایی مناسبی خواهد داشت.

به نکته ای اشاره کنم که حاکی از رویکرد داخلی کابینه اردوغان است. فردی به نام ابراهیم کالین که مشاور ارشد اردوغان و در وزارت امورخارجه هم جایگاه ویژه ای دارد در کابینه اردوغان حضور دارد. کالین از شاگردان دکتر سید حسین نصر، سنتگرا و استاد فعلی اسلام شناسی دانشگاه جرج واشنگتن، محسوب می شود و به خوبی زبان فارسی و عربی را می داند و با عرفان و فلسفه اسلامی هم آشنا است. متفکران ایران معاصر و گذشته را هم به خوبی می شناسد و با اسلام در ایران هم کاملا آشنایی دارد. چنین افرادی در کابینه اردوغان حضور دارند که به یک نگاه دیگری رسیدند و آن اینکه، با نگاه به اروپا ترکیه به هیچ جا نمی رسد و ترکیه از نظر تمدنی و فرهنگی متعلق به تمدن اسلامی است و با همگرایی با کشورهای اسلامی به خصوص ایران می تواند در حوزه تمدنی اسلامی نقش جدی ایفا کند.

این اتفاقی بسیار نادر در تاریخ است چرا که ایران و ترکیه اغلب دارای منافع مشترک اقتصادی و یا سیاسی بودند اما اینکه دارای منافع مشترک تمدنی شوند امری بسیار جدی و قابل تامل است که باید از آن بهره کافی برد. و اکنون چنین کارشناسانی در ترکیه به این نتیجه رسیدند که همگرایی تمدنی یک واجب الزامی است و باید چنین اتفاقی در ترکیه رخ دهد.
همچنین ترکیه مبادلات اقتصادی خوبی با ایران داشته و دارد و این کشور از لحاظ وابستگی به مقوله انرژی بسیار به ایران نزدیک است و نمی تواند ریسک کند و از روسیه و یا دیگر کشورها انرژی خود را تامین کند. ممکن است که اسرائیل و آمریکا تضاد ذاتی با ایران داشته باشند اما هیچ کدام با ایران مرز مشترک ندارند لذا ترکیه از این وضعیت به نحو احسن بهره برداری کرده است. لذا رابطه ایران و ترکیه رابطه یکسویه نیست بلکه چند وجهی است.

گفت وگوهای ایران و ۱+۵ هنوز به نتیجه نهایی نرسیده و درصورتی هم که به نتیجه نهایی برسد زمان طولانی سپری خواهد کرد. لذا رویکرد ترکیه و دولت اردوغان در بحث انرژی هسته ای ایجاد فضای تعامل و تنش زدایی بوده است. با روی کار آمدن دولت روحانی و حضور اردوغان در تهران نشان داده شد که اردوغان و روحانی به یکدیگر بسیار نزدیک هستند و اگر اردوغان در انتخابات آتی ترکیه موفق شود و حتی اگر الگوی مدودوف و پوتین اجرا شود و اردوغان رئیس جمهور و گل نخست وزیر گردد بازهم رابطه تهران و آنکارا به سمت گزینه های مثبت گرایش بیشتری خواهد داشت.