اینها نشانه آغاز بحران طولانی مدت است، وقتی ایران روسیه و سعودی را متهم به سرقت سهمش از بازار نفت می‌کند. ایران خوب می‌داند که هیچ کسی حتی بشکه‌ای از سهمیه‌اش را به سرقت نبرده است. بازار از گذشته قواعد خودش را داشته، بازار نفت برای کسی است که توان فروش دارد نه اینکه بر آن نشسته باشد. ایران ذخیره نفتی  بسیارعظیمی زیرزمین دارد اما تولیدش بسیار کم است و مقدار کمی از آن را می‌فروشد. به دلیل تحریم‌های امریکا، تاکنون نیمی از صادراتش را ازدست داده، با اینکه موعد محدودیت امریکا برای خرید نفت هنوز نرسیده و از ماه نوامبر آینده شروع می‌شود. محدودیتی بر تولید یا صادرات نفت توسط ایران ایجاد نمی‌شود اما مشتریان باید بین نفت ایران و تجارت با امریکا یکی را انتخاب کنند. بدون شک بسیاری از کشورها از خیر خرید نفت ایران گذشتند تا بازار آمریکا را ازدست ندهند. وزرای خارجه و نفت ایران نیمی از کشورهای جهان را چرخیدند تا مشتریان را وسوسه کنند، با اعطای تخفیف، پذیرفتن پول محلی، تجارت پایاپای… اما با این همه بسیاری از کشورها نپذیرفتند. پس این روسیه یا سعودی نیستند که سهمیه نفت ایران را دزدیدند بلکه این سیاست تهاجمی ایران بود که بازار و مشتریان و درآمدهای کشورش را هزینه آن می‌کند.

تا وقتی که تهران بخواهد بازی سنگین را با حضور نظامی در منطقه، برافروحتن جنگ‌ها، حمایت از گروه‌های تروریستی  و اصرار بر برنامه هسته‌ای نظامی‌اش به پیش ببرد باید هزینه‌اش را بپردازد.

ایران به سرعت یک میلیون بشکه را از دست داد، نتوانست آن را از دو میلیون و نیم بشکه تولید روزانه‌اش بفروشد و به احتمال زیاد طی هفته‌های آینده و با شروع اجرایی شدن تحریم‌ها یک میلیون بشکه دیگر را هم ازدست خواهد داد. سهمیه ایران به نیم میلیون بشکه کاهش خواهد یافت و ناچار می‌شود آن را به قیمت بسیار پایین بفروشد، البته اگر بتواند چرا که دولت ایالالت متحده عزمش را جزم کرده کار را به جایی برساند که صادرات نفت ایران به صفر برسد. خسارتهای ایران مضاعف است چرا که با کاهش صادراتش درآمدهایش به شدت کاهش می‌یابد و در عین حال به دلیل برنامه تحریم‌های امریکا، هزینه واردات افزایش می‌یابد. فراموش نکنیم که رؤیای دولت ایران برای بالا بردن توانش به منظور افزایش تولید نفت تا به سقف ۵ میلیون بشکه در روز، با خروج شرکت‌های جهانی شکست خورد.

در این شرایط حساس دولت ایران سعی می‌کند، با فرافکنی و ملامت دیگران، برای مردم و افکار عمومی بهانه‌ای برای این شرایط بد که کشور را به آن رسانده بتراشد مثل اتهام سعودی و روسیه به سرقت سهمیه‌اش از بازار نفت. در حقیقت همه ملامت‌ها را باید متوجه نظام کرد که برنامه‌های نظامی خارجی‌ را بر وظایف و الزامات داخلی مقدم کرد چرا که از نظر سیاسی و نظامی در منطقه نفوذ پیدا کرده و باید منتظر ضد حمله می‌بود.

تهران تلاش می‌کند دشمنی خارجی بتراشد، دقیقا سعودی. نباید توقع داشته باشیم راه تهمت زدن به روسیه را زیاد ادامه بدهد چرا که اوضاعش به او اجازه نمی‌دهد همزمان با دوقدرت جهانی در بیفتد؛ ایالات متحده و روسیه. این رفتار نظام در تهران ما را به یاد رفتار صدام حسین پس از جنگش با عراق می‌اندازد. او هم همه ملامت‌ها را برای اوضاع بد اقتصادی در کشورش را متوجه کویت کرد و آن کشور را به سرقت نفتش متهم کرد. سعودی و امارات را هم سرزنش می‌کرد با این ادعا که دایما نرخ نفت‌شان را دربازارها پایین می‌کشند تا به عراق ضرر هنگفت وارد شود.

بازار همیشه نوسانی دارد حتی با حذف صادرات نفت کشورهایی همچون ایران، لیبی، ونزوئلا و دیگران. کشورهایی هستند که تولیدشان افزایش یافت مانند ایالات متحده که همراه با روسیه بزرگ‌ترین تولید کننده در بازار شدند. علیرغم افزایش از سوی کشورهای توانمندی همچون سعودی و روسیه، افزایش قیمت‌ها متوقف نشد.

سعودی و ایران دو کشور غنی از جهت نفتند و اختلاف این دو در فلسفه و روش مدیریت آن است. در ایران از زمان روی کارآمدن مردان دین نفت به ابزار دولت برای اجرای بلندپروازیها، توسعه طلبی و جنگ‌ها هزینه شد. سعودی امروز همان سعودی دهه هفتاد و هشتاد و دهه‌های بعد ازآن است. به نفت به عنوان ابزاری برای کسب درآمد و اداره اقتصاد کشور نگاه می‌کند. در نتیجه ایران کشوری شد با اقتصادی ویران که به ساخت موشک و تاسیسات اتمی و سپاه پاسدارانش تفاخر می‌کند در حالی که سعودی به موسسه‌های موفقش همچون “آرامکو” و “سابک” و مشارکتش با کشورهای منطقه در استقرار امنیت و توسعه مباهات می‌کند.