از چپ به راست: محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران، کا‌ترین اشتون مسئول امور سیاست خارجی اتحادیه اروپا، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا - رویترز

از چپ به راست: محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران، کا‌ترین اشتون مسئول امور سیاست خارجی اتحادیه اروپا، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا – رویترز

در میان جشن و شادی ایرانی ها به علت برداشته شدن تحریم ها از کشورشان و نزدیکی با «شیطانی» که قبلاً بزرگ بود، و میان خوش بینی محتاطانه در بین کشورهای گروه۵+۱ و اینکه آیا تهران قادر خواهد بود تا قبل از امضای نهایی توافقنامه هسته ای در پایان ماه ژوئن (خرداد) آینده، اعتماد جهان را به دست آورد؛ و در سایه نبودن شفافیت در بندهای توافقنامه اعلام شده و یکسان بودن یا نبودن آن با بندهای توافق نامه امضا شده، آن هم بدون جزئیات مخفیانه و پشت پرده بیشتر، و به دور از موافقت ناگهانی ایران با سیستم بازرسی ناگهانی، در حالی که آن را یک پیروزی برای خود عنوان می کند و نه یک شکست… اما آنچه در میان همه این ها برای کشورهای خلیج مهم است، این است که توافقنامه بر امنیت و ثبات این کشورها تأثیر معکوس نداشته باشد. نگرانی واقعی از این است که مبادا منع شدن ایران از پروژه هسته ای خود در ازای یک معامله دیگر باشد. و این همان چیزی است که پرزیدنت باراک اوباما آن را حس کرد و از سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج برای نشستی در کمپ دیوید دعوت به عمل آورد تا به آنها اطمینان دهد که توافق با ایران تأثیری بر هم پیمانی تاریخی بین کشورش و کشورهای خلیج نخواهد داشت.

سخن گفتن آسان است، اما در عمل، دروغ ها رسوا می شود، و تا کنون هیچ موردی وجود نداشته که نشان از مصمم بودن واشنگتن بر عدم تغییر استراتژی خود در منطقه باشد. سیاست آمریکا هنگامی که مسئله مربوط به هم پیمانی آن با کشورهای خلیج باشد، دارای ضد و نقیض است. و بجز موضع مثبت آمریکا نسبت به ائتلاف بین المللی طوفان قاطع و پیوستن به آن، همه تصمیم گیری های بزرگ این کشور در سالهای اخیر برعکس مواضع کشورهای خلیج و در جهت منافع تهران بوده است. از ناکامی در قبال انقلاب سوریه گرفته تا موضع ناگهانی آن در قبال بحرین، که اگر موضع گیری قوی کشورهای خلیجی نبود ایران تا کنون آن را بلعیده بود، تا اجازه دادن آمریکا به ایران برای دخالت های فرقه ای در عراق بر ضد سنی ها.

کشورهای خلیجی از نگران بودن و احتیاط کردن درباره نتایج روابط حسنه غرب با ایران معذورند. چرا که تاریخ تهران پر از توطئه و به چالش کشیدن همسایگان خلیجی خود است. هر کس که گمان کند کشورهای خلیجی علاقمند به تشدید چالش ها با ایران هستند سخت در اشتباه است. کشورهای خلیج چه بخواهند و چه نخواهند، ایران همسایه آنها است و حد فاصل میان این کشورها با ایران، خلیج است. چه آرزوی زیبایی است اگر این امکان وجود داشت که می شد همسایگان را انتخاب کرد. در این صورت خلیجی ها نروژ یا فنلاند را به عنوان همسایه خود در آنسوی آب های خلیج انتخاب می کردند. ولی خداوند از نظر جغرافیایی این را برای آنها تعیین کرده است. ایران سرنوشت و واقعیتی است که همه مجبور به معامله با آن هستند. کشورهای خلیج حتی توافقنامه هسته ای را تأیید خواهند کرد و از آن حمایت خواهند کرد چرا که ادامه تحریم ها بر ضد ایران به نفع آنها نخواهد بود البته در صورتی که این توافقنامه به بهای منافع و ثبات کشورهای خلیج نباشد. اما مهم تر از هر چیز: آیا ایران با همان منطق با همسایگان خود معامله خواهد کرد؟ هر دانشجوی علوم سیاسی پاسخ را می داند و متأسفانه پاسخ این است : خیر.

پرزیدنت اوباما درباره دستور کار نشست خلیجی پیش رو در کمپ دیوید توضیحی نداده است. کشورهای خلیجی حتی نمی دانند که آیا در این نشست تنها به سخن بسنده خواهد شد یا این نشست اقدامات و ضمانت های اجرایی خواهد داشت. گمان می رود که اوباما تلاش خواهد کرد که در راستای تکمیل توافقنامه هسته ای، خلیجی ها را متقاعد کند که در موضع خود بر ضد ایران تجدید نظر کنند، و نحوه برخورد با ایران، به عنوان دشمن دائمی را تغییر دهند و آن را به عنوان یکی از کشورهای اصلی، ضمن منظومه منطقه ای بپذیرند. آنچه در موضوع پیچیده است این است که اداره آمریکا می خواهد با ایران «توافقی تاریخی» را انجام دهد، و هم زمان به «هم پیمانی تاریخی» خود با کشورهای خلیج پایدار بماند. همانند کسی که قصری از شن بسازد و دیگران را متقاعد کند که در آن ساکن شوند. حقیقت و منطق و واقعیت و تاریخ بر این امر تأکید دارد که امکان ندارد دو هندوانه در یک دست جا شوند، اما چه کسی می تواند این را به آقای اوباما بفهماند؟!

ایران بدون دادن نقش منطقه ای به آن، با دخالت های خود و تروریسم و فرقه گرایی، در منطقه خرابکاری می کند؛ حال اگر نقشی که آرزوی آن را در سر می پرواند نیز به آن داده شود چه خواهد کرد؟ در این صورت باید به منطقه خود بگوییم خداحافظ.