همان طور که در بخش یک خواندیم، کانون نویسندگان ایران، در این ۴۵ سال، سه دوره مشخص را در کارنامه خود ثبت کرده است. در بخش یک شروع به کار این انجمن را به تصویر کشید. در این بخش فعالیت انجمن در بحبوه سیاسی و حضور و خروج توده‌ای‌ها از آن بررسی می شود.

دوره دوم فعالیت کانون؛ صف کشی های سیاسی در بحبوحه انقلاب

دوره دوم فعالیت کانون نویسندگان ایران از سال ۱۳۵۶ رقم خورد. اواخر سال ۱۳۵۵ تعدادی از اعضا قدیمی کانون و تنی چند از نویسندگان شامل «علی اصغر حاج سید جوادی»، «باقر پرهام»، «اسلام کاظمیه»، «منوچهر هزارخانی» و «شمس آل احمد» در دیدارهایشان توافق کردند که کانون نویسندگان را بار دیگر فعال کنند.

نخستین گام برای از سرگیری فعالیت مجدد کانون‏ نویسندگان، تهیه و ارسال نامه‏ای سرگشاده برای‏ امیر عباس هویدا-نخست وزیر وقت-بود. این نامه به امضای ۴۰ نفر از اهل قلم رسید و آنها خواستار رعایت مواد قانون اساسی در رابطه با آزادی اندیشه و بیان و قلم و لزوم توجه به رشد و شکوفایی فرهنگی و خلاقیت های فکری در جامعه شدند.
سوم تیر ۱۳۵۶ نخستین جلسه عمومی کانون برپا شد و هیات دبیران موقت شامل «اسلام کاظمیه»، «منوچهر هزار خانی»، «رحمت الله‏ مقدم مراغه‏ای»، «باقر پرهام» و «محمود اعتمادزاده» به‏ عنوان اعضای اصلی و «سیاوش کسرایی» و «فریدون‏ تنکابنی» به عنوان اعضای علی البدل انتخاب شدند.

از بین اعضای اصلی و علی البدل «محمود اعتماد زاده-به آذین»، «سیاوش کسرایی» و «فریدون تنکابنی» توده ای بودند. افرادی که بعدها در همین دوره از کانون نویسندگان اخراج شدند.

در این دوره بار دیگر تلاش اعضای کانون برای ثبت رسمی آن با مخالفت حکومت روبرو شد. «انتشار بیش از ۲۰ بیانیه پیرامون رخداد های فرهنگی , سیاسی تا انقلاب بهمن ۱۳۵۷»، «برگزاری ” ده شب” شعر و سخن در محل انستیتو گوته»، «جلب حمایت اهل قلم و محافل فرهنگی و هنری در جهان»، «دیدار با آیت الله خمینی»، «نوشتن نامه سرگشاده به بنی صدر»، «انتشار بیانیه و اطلاعیه های مختلف بعد از انقلاب» و البته «اخراج ۵ عضو حزب توده از کانون» مهمترین فعالیت های کانون در دوره دوم تا سال ۱۳۶۰ بود.

در اواخر این دوره یعنی در سال ۱۳۶۰، «سعید سلطان پور» از آخرین اعضای هیات دبیران و از « هوادار سازمان چریک های فدایی خلق ایران» در زندان اوین تیرباران می شود. او در یکی از شب شعرهای معروف به «ده شب» که در آن زمان سروصدای بسیاری کرده بود در حالیکه کمتر از ۲۴ ساعت از آزاد شدنش از زندان حکومت شاهنشاهی می گذشت به جمع اعضای کانون پیوست و گفت: «من دیشب از زندان آزاد شده‌ام و امروز آمده‌ام تا در دفاع از آزادی بیان، اندیشه و اجتماعات، به کانون نویسندگان بپیوندم».

چرا توده ای های کانون اخراج شدند؟

اما رویداد مهم دیگر در این دوره فعالیت کانون نویسندگان اخراج توده ای ها بود. این رویداد در سال ۱۳۵۸ با حضور «احمد شاملو»، «محسن یلفانی»، «غلامحسین ساعدی»، «اسماعیل خوئی» و «باقر پرهام» در هیات دبیران کانون رخ داد.

کانون نویسندگان در این سال در تکاپو برای برگزاری شب شعر بود اما پنج نفر از نویسندگان توده‏ای در شمار مخالفین‏ برگزاری شب‏های شعر بودند. این پنج نفر «محمود اعتمادزاده(به‏آذین)»، «سیاوش کسرایی»، «هوشنگ ابتهاج»، «فریدون‏ تنکابنی»، «محمد تقی برومند(ب.کیوان)» بودند.

در گرماگرم بحث و جدل‏های طرفداران و مخالفان برگزاری شب‏های شعر و سخنرانی و سه روز پس از درج نامهء سرگشاده پنج عضو توده‏ای در روزنامه کیهان، هیات دبیران کانون‏ نویسندگان تشکیل جلسه داد و عضویت این پنج نفر را به حالت تعلیق درآورد و با انتشار اطلاعیه‏ای این خبر را به اطلاع عموم رساند و تصمیم گیری نهایی در این مورد را به مجمع‏ عمومی کانون واگذار کرد.

به دنبال اقدام هیات دبیران در تعلیق عضویت‏ این پنج نفر،عده‏ای از اعضای کانون-که وجه‏ غالب آن با توده‏ای‏ها بود-رودرروی هیات دبیران‏ ایستادند و برای اینکه حمایت خود را از آنها نشان‏ بدهند، نامه‏ای را که در تاریخ شانزدهم آبان به‏ آیت الله خمینی ارسال شده بود،عینا امضاء کرده و آن را بدون مشورت و کسب نظر هیات‏ دبیران انتشار دادند.

«محسن یلفانی» از اعضای هیات دبیران در آن دوران به المجله در این باره می گوید: « مهم ترین رویداد این دوره از حیات کانون نویسندگان اخراج پنج تن از اعضای قدیمی و سرشناس آن بود که اصرار داشتند که کانون نیز از خط مشی آن حزب پیروی کند.»

او دعواهای درون کانون را دعوا میان دو گرایش آزادی خواهی و عدالت طلبی عنوان می کند: «آن پنج عضو کانون نویسندگان، شعارهای عدالت خواهانه حزب توده را باور داشتند و از سر راستی و صمیمیت به آن پیوسته بودند. هیات دبیران و اکثریت اعضا در برابر تحریک ها و شانتاژ اعضای طرفدار حزب توده در درون کانون، و نیز در برابر تبلیغات و تهدیدهای همکاران آن ها در بیرون از کانون، مقاومت کردند و سرانجام تصمیم به اخراج آن پنج تن گرفتند. این تصمیم، که به نوعی انشعاب در کانون منجر شد.»

او می گوید: «توده ای ها هدف های سیاسی در طرفداری از رهبری و نظام را دنبال می کردند اما برای کانون مهم حمایت از منشور این نهاد بود. کانون دنبال آزادی بی حصر و بدون استثنا برای همه بود نه آزادی بی حد و حصر.»
بعد از این اخراج گروهی دیگر از اعضای کانون نویسندگان که هوادار حزب توده بودند استعفای دسته جمعی دادند و برای خود تشکل دیگری راه انداختند.

در نهایت در سال ۱۳۶۰ با حمله نیروهای حکومتی به دفتر کانون در خیابان مشتاق، تخریب و مصادره اموال آن در تیر ماه آن سال، خط قرمز بر فعالیت های این کانون کشیده شد.

دوره سوم فعالیت کانون؛ از ترس و هراس تا ماشین صدور بیانیه

دوره سوم فعالیت کانون از سال ۱۳۶۷ آغاز شد و تا کنون کجدار مریض ادامه دارد. در سال ۱۳۶۷ خواسته هایی مانند برگزاری سالگرد نیما، اعتراض به کمبود کاغذ و … مطرح شد. در اواخر سال ۱۳۶۹ در یک گردهمایی غیر رسمی نویسندگان کشور «پیش نویس منشور کانون نویسندگان ایران» تدوین شد. در این پیش نویس به وجود سانسور اعتراض شده و امضا کنندگان خود رامکلف به دفاغ از آزادی اندیشه و بیان و قلم کرده بودند و به صراجت نیز خواستارتجدید فعالیت کانون نویسندگان شدند.

این پیش نویس به خاطر پاره ای اختلاف نظر ها مسکوت ماند.با این حال اما بحث پیرامون تجدید فعالیت کانون نویسندگان در مطبوعات ادامه یافت. اعتراض به دستگیری سعیدی سیرجانی در سال ۱۳۷۲ و انتشار متن معروف «ما نویسنده ایم»، که به امضای ۱۳۴ اهل قلم در مهرماه ۱۳۷۳ رسیده بود حرکاتی موثر در فعالیت مجدد کانون بود.

دستگیری، بازجویی و آزار برخی از نویسندگان و روزنامه نگاران، نقشه کشتار دسته جمعی نویسندگان، دستگیری اعضای کانون، «قتل سعیدی سیرجانی» و «احمد میر علایی» اتفاق هایی بود که بر سر اهالی قلم در این دوره آمد.

در شهریور ۱۳۷۵ اعضای کانون در متن پیش نویس منشور خود اعلام کردند: «آزادی اندیشه و بیان و نشر در همه ی عرصه های حیات فردی و اجتماعی، بی هیچ حصر و استثنا حق همگان است.»

بعد از این ماجرا برخی از اعضای کانون مانند «فرج سرکوهی» بازداشت شدند و برخی نیز به قتل رسیدند که شاخص ترین آنها در ماجرایی که به قتل های زنجیره ای معروف شد، «محمد مختاری» و «محمد جعفر پوینده» بودند.

اما بعد از این اتفاق ها در ۱۳ اسفند ماه سال ۱۳۷۷ نخستین نشست عمومی کانون نویسندگان ایران، پس از ۱۷ سال با حضور ۷۰ نفر برگزار شد.

اما در دولت «سید محمد خاتمی» که فضای فرهنگی کشور بازتر شده بود در تاریخ ۴ آذر ماه ۱۳۷۸ کانون نویسندگان ایران نخستین مجمع عمومی دوره سوم فعالیت اش را با حضور ۱۲۰ نفر از اهالی قلم و با پیام احمد شاملو و سیمین دانشور آغاز کرد.

اما در این دوره باز هم تلاش برای ثبت کانون وکسب مجوز رسمی از دولت و مسئولان حکومتی بی نتیجه ماند.
در ابتدای فعالیت دور سوم کانون نویسندگان مراسمی در گرامی داشت جان باختگان اهل قلم برگزار شد، جلسات سخنرانی و شعرخوانی برپا شد و از سوی دیگر بیانیه های مختلف به مناسبت های متفاوت از سوی این نهاد صادر می شد.

همچنین تلاش هایی در برقراری رابطه با تشکل های صنفی مستقل در داخل و خارج از کشور نیز در این نهاد صورت گرفت. در دوره خاتمی یک دوره انتخابات دیگر برای انتخاب هیات دبیران کانون انجام شد تا اینکه شش سال بعد از آن در تیر ماه ۱۳۸۷ و در سال آخر دوره نخست ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد با وجود مخالفت های بسیار انتخابات هیات دبیران به صورت کتبی انجام شد و بنا به نتیجه آرا به ترتیب «ناصر زرافشان»، «علی اشرف درویشیان»، «فریبرز رئیس دانا»، «جاهد جهانشاهی» و «اکبر معصوم بیگی» به عنوان اعضای اصلی هیات دبیران و محسن حکیمی، حسینعلی نوذری، رضا خندان، فرخنده حاجی زاده و یوسف عزیزی بنی طرف به عنوان اعضای علی البدل هیات دبیران انتخاب شدند.

در سال های اخیر هم بسیاری از اعضای این کانون بازداشت و حبس های طولانی مدت را گذرانده اند اما با وجود اینکه در سال های اخیر فعالیت کانون تنها به صدور بیانیه های مختلف خلاصه می شود اما بسیاری از اهالی قلم امیدوارند تا روزی دوباره چراغ کانون پرفروغ شود.

برخی منابع که در این گزارش مورد استفاده قرار گرفته است:

-قطعنامه کنگره ملی نویسندگان، مجله پیام نور، ارگان انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی، مرداد ۱۳۲۵
-ماهنامه آرش، شماره ۱۷، اردیبهشت و خرداد ۱۳۴۷
-مجله الفبا، شماره ۷ چاپ خارج از کشور، گفت و گو با غلامحسین ساعدی و رضا براهنی، ۱۳۵۴
-کتاب جمعه، شماره ۲۵ الی ۳۰، اسفند و بهمن ۱۳۵۸
-ماهنامه کلک، شماره ۴، گفت و گو با رضا براهنی، تاریخ کانون نویسندگان ایران(روایتی دیگر)، تیرماه ۱۳۶۹
-الفبا، شماره ۷، گفت و گو با غلامحسین ساعدی، پاییز ۶۵
-بیانیه هیات دبیران کانون نویسندگان، روزنامه کیهان، ۱۳۵۸
-روزنامه کیهان مورخ ۱۶ آذر ۱۳۵۸
-کلک، شماره ۴، محمد علی سپانلو، خاطراتی از فصل اول کانون نویسندگان ایران، تیرماه ۱۳۶۹