بدون توقف

بدون توقف

با معرفی تعدادی فیلم، هر هفته قصد داریم شما را به دنیای سینما ببریم، مجموعه ما مثل هر هفته شامل فیلم های ایرانی و چند فیلم از سینمای جهان است؛ فیلم های ایرانی مثل: «هفت دقیقه تا پاییز» با حضور دوباره هدیه تهرانی بر پرده سینما و فیلم «صداها» با روایتی معکوس از یک قتل. در بخش فیلم های خارجی این هفته، به فیلم های مطرح و درحال اکران بر پرده سینماهای جهان پرداخته ایم، کمدی درام «بحث کافیه»، کنکاشی طنزآمیز در رابطه عاطفی زن و مرد. کمدی دوست داشتنی و خنده دار «دلیوری من»، فیلم «ما خانواده میلر هستیم» و ماجرای دیگری با حضور «جنیفر انیستون»، اکشن پر فروش «بدون توقف» و انیمیشن دوست داشتنی «لگو فیلم».

هفت دقیقه تا پاییز

هفت دقیقه تا پاییز

هفت دقیقه تا پاییز

کارگردان: علیرضا امینی، فیلمنامه نویس: محسن تنابنده، بازیگران: هدیه تهرانی (میترا)، محسن تنابنده (نیما)، حامد بهداد (فرهاد)، خاطره اسدی (مریم)، درام، ۹۰ دقیقه، ایران، ۲۰۱۰٫

خلاصه: «میترا» عکاس و تصویربردار مجالس عروسی است و با نیما شوهر دومش زندگی نسبتا خوبی دارد، آنها به همراه دختر و خواهر میترا و پسرش برای تصویربرداری از یک عروسی، به شمال می روند، اما وقوع تصادفی وحشتناک مسیر زندگی آن ها را تغییر می دهد.

«هفت دقیقه تا پاییز» درامی تراژیک و واقع گرایانه از زندگی چند خانواده ایرانی است. خانواده هایی که به دلایل مختلف مثل مشکلات مالی، خیانت و… در حال فروپاشی هستند. ریتم سریع و روایت های تو در تو در فیلم، حکایت از تسلط کارگردان بر نحوه روایت و چیدمان وقایع دارد.

فیلم با نمایی آغاز می شود که شبیه خلاصه ای از ماجراهای فیلم و شبیه خود زندگی است. مردی آویزان در هوا در حال شستن شیشه های برجی بلند است و هر طبقه با صحنه متفاوتی روبرو می شود، در یک طبقه عروسی و در دیگری طلاق در جریان است. این تصویر مدخلی می شود برای ورود به داستانی که در آن همه خانواده ها به نوعی با مشکلی حل نشدنی روبرو هستند. روایت فیلم بسیار واقع گرایانه و تلخ و گاهی بدبینانه است. خانواده محوری فیلم تنها زن و شوهری هستند که همدیگر را خوب درک می کنند و مشکل عاطفی ندارند، اما رابطه آن ها هم پس از وقوع تصادفی ناگوار، متزلزل می شود. بازیگران فیلم همگی در نقش هایشان خوب ظاهر شده اند، به خصوص «محسن تنابنده» که به خاطر این نقش از جشنواره فجر در ایران سیمرغ دریافت کرد. همین طور«هدیه تهرانی» که حضورش در این فیلم یادآور برخی از لحظات زیبای بازی های او در فیلم های «شوکران» و «چهارشنبه سوری» است و می توان گفت این فیلم بازگشت دوباره هدیه تهرانی پس از سال ها دوری از پرده سینما است.

https://www.youtube.com/watch?v=77UdgAy18n8

صداها

صداها

صداها

کارگردان: فرزاد موتمن، فیلمنامه نویس: سعید عقیقی، بازیگران: طناز طباطبایی (نگار)، پگاه آهنگرانی (شیرین)، رویا نونهالی (رویا)، رضا کیانیان (رضا)، درام، ۹۰ دقیقه، ایران، ۲۰۱۰٫

خلاصه: در سه واحد مختلف از یک آپارتمان ماجراهای مختلفی در جریان است، دختری معتاد که در حال خروج از کشور است، مردی هنرمند و صدا بردار که با همسرش اختلاف دارد و ماجرای عاشقانه ای که به قتل ختم می شود.

«صداها» دومین فیلم متفاوت در کارنامه «فرزاد موتمن» بعد از فیلم محبوب «شب های روشن» است. در کارنامه کاری فرزاد موتمن فیلم های بسیاری دیده می شود که وجه مشترک بسیاری از آن ها ساخته شدن، صرفا به قصد فروش و گیشه است، اما صداها با ساختار و فرم خاصی در روایت، از فیلم های قابل بحث در سینمای ایران است.

این فیلم روایتی معکوس دارد و داستان آن از انتها آغاز می شود و به تدریج و پازل وار سه داستان مختلف روایت می شود. داستان هایی که نقطه اشتراک هر سه آن ها صداهایی است که در راهروی آپارتمان شنیده می شود.

کاربرد صدا در این فیلم تنها به دیالوگ ها، موسیقی و صدای محیط محدود نمی شود. موتمن در فیلم صداها به شکل خلاقانه ای از عنصر صدا استفاده کرده است و در تمام لحظات فیلم تاکید بر این عنصر دیده می شود. مثلا تاکید بر شغل یکی از ساکنان آپارتمان که صدابردار است. صدا در این فیلم هویتی مستقل دارد و در بسیاری از موارد به عنوان عامل پیش برنده روایت استفاده شده است. بسیاری از اتفاقات فیلم بی این که نشان داده شوند مثل درگیری فیزیکی «رویا» و «حمید» و .. با صدا بازگویی شده اند یا صدای موبایل که سبب آشکار شدن قتلی پنهان می شود. در واقع بسیاری از حوادث فیلم خارج از کادر دوربین اتفاق می افتد و تنها صدا است که خبر از وقوع آن ها می دهد.

بحث کافیه، Enough Said

بحث کافیه

بحث کافیه

کارگردان و نویسنده: نیکول هالوفسنر، بازیگران: جولیا لوییس دریفوس (اوا)، جیمز گاندولفینی (آلبرت)، تونی کولت (سارا)، کمدی درام،عاشقانه، ۹۳ دقیقه، آمریکا، ۲۰۱۳٫

خلاصه: «اوا» یک ماساژور حرفه ای است و به تازگی از شوهرش جدا شده است. او به دنبال مردی می گردد که بتواند دوباره به او علاقه مند شود، تا این که در یک مهمانی با «آلبرت» آشنا می شود که شوهر سابق یکی از دوستان او است. رابطه این دو پر از سو تفاهم هایی است که به تدریج سبب اختلاف بین آن ها می شود.

«بحث کافیه» کمدی رمانتیک خوش ساخت و موفقی است که جنبه احساساتی و عاشقانه آن از جنبه طنزآمیز فیلم قوی تر است. روابط به تصویر کشیده شده در این فیلم به خصوص رابطه «اوا» و «آلبرت» عمیق تر از آن است که صرفا به لحظات کمدی محدود شود.

این فیلم پر ازلحظات شوخی، خنده و پر حرفی های اوا است. شاید به تعبیری بتوان نحوه تصویر کردن روابط انسانی در این فیلم را تا حدی روان کاوانه توصیف کرد. شخصیت های این فیلم آدم هایی دوست داشتنی و گاه پر از عیب و نقصی هستند که گاهی اشتباهات جبران ناپذیری می کنند. در این فیلم در یک سو به دوستی اوا و«مارین» همسر سابق آلبرت پرداخته شده و از سوی دیگر رابطه پر از سو تفاهم اوا با آلبرت به تصویر کشیده شده است.

«جولیا لوییس دریفوس» در این فیلم در نقش اوا یکی از بهترین نقش های دوران بازیگری خود را ایفا کرده است، نقشی که به خاطر آن نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن در گلدن گلاب شد؛ زنی عصبی، پر حرف، پر کار و خسته که به دنبال درک و آرامش می گردد. بازیگر نقش مقابل او «جیمز گاندولفینی» در نقش آلبرت هم بهترین و آخرین بازی دوران بازیگری خود را در این فیلم پشت سر گذاشت. گاندولفینی در این فیلم به عنوان مردی چاق، صمیمی، شوخ و خون گرم ظاهر شد که بالاخره موفق می شود اوا را به خود جذب کند. مردی که پس از درخشیدن در این فیلم مدت کوتاهی بعد به دلیل سکته قلبی در گذشت.

دلیوری من (مرد اهداگر)، Delivery Man

مرد اهداگر

مرد اهداگر

کارگردان: کن اسکات، فیلمنامه نویسان: کن اسکات، مارتین پتی، بازیگران: ونس وان (دیوید)، کریس پرات (برت)، کابی اسمولدرز (اما)، کمدی درام، ۱۰۵ دقیقه، آمریکا، ۲۰۱۳٫

خلاصه: «دیوید» مردی مهربان و خوش رو، راننده کامیون یک قصابی در بروکلین است. او که بیست سال پیش به کلینیک ناباروری در اهدای نطفه کمک بزرگی کرده است، به طور اتفاقی متوجه می شود که پدر بیولوژیکی ۵۳۳ فرزند است که اکنون بزرگ شده اند و ۱۴۲ نفر از این فرزندان از دادگاه درخواست کرده اند تا هویت پدر واقعی شان آشکار شود.

این فیلم ایده جذابی دارد که از پتانسیل کافی برای ساخت فیلمی کمدی برخوردار است. کاملا آشکار است که جذابیت ایده مرکزی فیلم همان قدر که مخاطب را غافلگیر می کند، کارگردان فیلم «کن اسکات» را هم وادار کرده تا از روی آن دو بار فیلم بسازد. اسکات دو سال پیش ورژن فرانسوی این فیلم را در کانادا ساخت و «دلیوری من» در واقع نسخه آمریکایی همان فیلم دو سال پیش او است.

این فیلم مثل سایر کمدی های آمریکایی در این سبک کاملا محافظه کارانه، اخلاق گرا و بشر دوستانه است. با این که مضمون اصلی فیلم می توانست دست مایه ایجاد فضایی هزل آمیز به همراه شوخی های رکیک شود، اما فیلم به شدت در چارچوب احترام به خانواده و و درک جایگاه پدر شدن حرکت می کند. در واقع این فیلم سیر تحول شخصیت لاابالی و کودک وار «دیوید» را نشان می دهد که به تدریج احساس پدر شدن را با برخورد با تعدادی از فرزندان بیولوژیکی اش کشف می کند و رفته رفته به تشکیل خانواده و پدر بودن علاقه مند می شود.

در کنار این خط محوری روایت فیلم لحظات طنزآمیز و شوخی های دلپذیری دارد و بی این که به ورطه افراط و تفریط بیفتد، می تواند لحظات خوشایندی را برای تماشاگر فراهم کند.

ما خانواده میلر هستیم، We’re the Millers

ما خانواده میلر هستیم

ما خانواده میلر هستیم

کارگردان: راسن مارشال تربر، فیلمنامه نویس: باب فیشر، استیو فیبر، شان آندرس، جان موریس، بازیگران: جنیفر انیستون (رز اوریلی)، جیسن سودیکیس (دیوید)، اما رابرتز (کیسی)، ویل پورتر (کنی)، کمدی، جنایی، ۱۱۰ دقیقه، آمریکا، ۲۰۱۳٫

خلاصه: «دیوید» قاچاقچی کهنه کاری است که در قاچاق مواد مخدر و ماری جوآنا خبره است، اما این بار با وضعیت پیچیده ای روبرو می شود. او باید محموله ای از حشیش را از مرز مکزیک به خاک آمریکا وارد کند و برای این که کسی به او شک نکند، با پرداخت پول به چند نفر از آن ها می خواهد تا نقش خانواده جعلی او را بازی کنند.

قرار گرفتن در موقعیتی جعلی همیشه یکی از سوژه های موفق برای ساخت فیلم های کمدی بوده است. سوژه ای که با بهره گرفتن از تکنیک بازی در بازی قرار است در جلوی دوربین شکل بگیرد. معمولا هر چه این نقش ها متضادتر باشند، امکان شکل گرفتن موقعیت های کمیک و خنده دار در موقعیت های مختلف بیشتر است.

نمونه بارز آن در این فیلم همسایه های «دیوید» هستند که قرار است نقش خانواده ایده آل آمریکایی را بازی کنند: پسری که در خانواده اصلی اش مورد بی توجهی قرار گرفته، دختری بی خانمان و زنی که رقاص کلاب های شبانه است و قرار است نقش همسر دیوید را بازی کند.

در واقع این فیلم با بخشی از مقدسات اخلاقی آمریکایی ها یعنی خانواده به شکلی بسیار محافظه کارانه، شوخی می کند. نوعی شوخی که به هر حال مرزها را نمی شکند و در نهایت باز هم به شکلی زیرکانه به نفع دفاع از چارچوب خانواده تمام می شود.

«جنیفر آنیستون» در این فیلم برخلاف نسخه های تلویزیونی و نوع بازی اش در اغلب سریال ها سرگرم کننده تر ظاهر شده و خیلی از لحظات کمیک فیلم با بازی او شکل می گیرد. می توان گفت فیلم «ما خانواده میلرهستیم» در ژانر سینمای کمدی، اگر چه یک شاهکار نیست، اما فیلمی راضی کننده است که می تواند مخاطب را بخنداند.

بدون توقف،Non- Stop

بدون توقف

بدون توقف

کارگردان: جئوم کالت سرا، فیلمنامه نویسان: جان دبلیو ریچاردسون، کریستوفر روچ، بازیگران: لیام نیسن (بیل مارکز)، جولین مور (جن سامرز)، اسکات مک نیری (تام بوئن)، اکشن، دلهره آور، ۱۰۶ دقیقه، آمریکا، فرانسه، ۲۰۱۴٫

خلاصه: «بیل مارکز» مارشال نیروی هوایی آمریکا در حال پرواز از لندن به نیویورک و گذشتن از اقیانوس اطلس، پیام های ناشناسی دریافت می کند. در این پیام ها از او خواسته شده تا سریعا ۱۵۰ میلیون دلار به شماره حسابی واریز کند وگرنه هر ۲۰ دقیقه یکی از مسافران هواپیما کشته خواهند شد.

«بدون توقف» از معدود فیلم های اکشنی است که توانسته هم دربین تماشاگران و هم در بین منتقدین جایگاه قابل قبولی کسب کند و در امتیازبندی های سایت «راتن تومیتو» منتقدان بسیاری آن را مثبت ارزیابی کرده اند.

به نظر می رسد فیلم ساز با انتخاب لوکیشن محدود داخل هوایپیما برای ساختن فیلمی اکشن تا حدودی مرتکب ریسک شده است، اما به رغم محدودیت فضا و عدم تغییر لوکیشن، کارگردان از همه امکانات موجود در تصویر و میزانسن برای ایجاد دلهره و تعلیق استفاده کرده است.

ریتم سریع اتفاقات که با محوریت بازی بسیار خوب «لیام نیسن» شکل می گیرد، سبب شده دلهره و تنش روایت به راحتی به مخاطب منتقل شود و شرایطی که می توانست به ساختار فیلم لطمه بزند، درست بر عکس در جهت تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب عمل کرده است. احساس خفقان، تنگی فضا و استرس مرگ قریب الوقوع به سادگی با حرکت دوربین و نوع دکوپاژ (قطع نماها) به مخاطب منتقل می شود. لیام نیسون در نقش کاراکتری بسیار عصبی و کلافه که سابقا معتاد به الکل بوده، در نقش خود بسیار خوب ظاهر شده و سهم عمده ای از توجه مخاطبین به دلیل حضور و بازی موثر او است.

لگو فیلم، The Lego Movie

فیلم لگو

فیلم لگو

کارگردان: فیل لرد، کریستوفر میلر فیلمنامه نویسان: دان هگمن، کوین هگمن، صدا پیشگان: ویل ارنت (بت من، بروس وین)، کریس پرات (امت)، الیزابت بنکس (وایلداستیل، لوسی)، انیمیشن، ماجراجویانه، کمدی، ۱۰۰ دقیقه، آمریکا، ۲۰۱۴٫

خلاصه: لگوی کوچک و ساده ای به نام «امت» که در ساختمان سازی کار می کند بر اثر اشتباه جایش با لگوی دیگری عوض می شود و وارد ماجرایی می شود که باید به همراه «بت من» و سایر قهرمانان با لگوی شیطانی برای نجات جهان بجنگد.

انیمیشن « لگو فیلم» اثر دیگری از سازندگان انیمیشن موفق «ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی» است که از ماه فوریه بر پرده سینماهای جهان به نمایش در آمده است.

در نگاه اول بعید به نظر می رسد که انیمیشنی ساده و با ظاهری کودکانه توانسته باشد رتبه قابل توجهی در جدول فروش به دست آورد، اما پس از تماشای این فیلم می توان به راز موفقیت این انیمیشن پلاستیکی پی برد.

فیلمنامه این انیمیشن پر از ظرافت ها و جزییاتی است که سبب می شوند دنیای فانتزی و خیالی این اسباب بازی ها برای لحظاتی واقعی به نظر برسد. به جز فیلمنامه و پرداخت خوب شخصیت «امت» این انیمیشن بر خلاف اغلب انیمیشن های موفق اخیر به شیوه استاپ موشن یا انیمیشن خمیری ساخته شده است. در این روش بسیار سخت و وقت گیر سازندگان با حرکت دادن لگو ها از آن ها عکس گرفته و در نهایت با حرکت دادن عکس ها اینیمیشن ساخته می شود. استفاده از همین شوه پر هزینه یکی از دلایل موفقیت این انیمیشن است.

با این که اجزای ساختاری این انیمیشن لگو های اسباب بازی هستند، اما بسیاری از بزرگسالان از این انیمیشن استقبال کرده اند، چرا که این انیمیشن و این شیوه ساخت تداعی کننده نوستالژیک بازی های کودکی است که حالا با داستانی پر کشش و جذاب همراه شده است و به این ترتیب همه گروه های سنی به شکلی می توانند با آن ارتباط برقرار کنند.