صحنه ای از فیلم خلسه

صحنه ای از فیلم خلسه

«امشب چه فیلمی ببینیم؟» سوالی تکراری اما با پاسخ هایی متفاوت است. راهنمای فیلم قرار نیست مرور یا نقد فیلم های روزجهان باشد و البته با توجه به کم حوصلگی مخاطبان امروزی ماهیتی متفاوت پیدا کرده است.

راهنمای فیلم در واقع معرفی فیلم های روزجهان برای سینما دوستانی است که می خواهند در جریان فیلم های مهم روز باشند. از این رو هر هفته چند فیلم که ممکن است برای مخاطبان این رسانه اهمیت بیشتری داشته باشد، گذرا معرفی خواهند شد.

فیلم خلسه

فیلم خلسه

(Trance) خلسه

کارگردان: دنی بویل، فیلمنامه: جو آرنه، جان هاج، بازیگران: جیمز مک اوی (سیمون)، روزاریو داوسن (الیزابت)، وینسنت کسل ( فرانک)، فیلمبرداری: آنتونی داد مانتل، تدوین: جان هریس، موسیقی متن: ریک اسمیت، بریتانیا ۲۰۱۳

خلاصه داستان: سیمون درگیر ماجرای سرقت یک تابلوی نقاشی گران قیمت از گویام می شود اما دوستش فرانک هنگامی که بسته تابلو را باز می کند درمی یابد که فقط قاب تابلو به او تحویل داده شده، در نتیجه سیمون را مورد شکنجه قرار می دهد تا جای نقاشی را به او نشان دهد، اما سیمون می گوید که در اثر ضربه ای که به سرش خورده، حافظه اش را از دست داده است. فرانک او را نزد الیزابت که هیپنوتراپیست است می برد اما سیمون بیمار قبلی او بوده که با وی روابط عاشقانه برقرار کرده و با استفاده از هیپنوتیزم خاطرات قبلی را از ذهن او پاک کرده بود. به این ترتیب ماجرا پیچیده تر می شود.

پس از موفقیت چشمگیر میلیونر زاغه نشین (۲۰۰۸) که جایزه اسکار بهترین کارگردانی را برای وی به ارمغان آورد و ۱۲۷ ساعت (۲۰۱۰) که نامزد بهترین کارگردانی در بفتا و اسکار بود، خلسه یک تریلر روانشناختی است که با داستان پیچیده خود تماشاگر را که باید همواره همچون سیمون در پی آزمون واقعیت باشد به دنبال خود می کشاند.

واقعیت، بازنمایی و وانموده در جهانی غریبی که دو مرد اصلی داستان درگیر آن شده اند همچون اجزای یک بازی آنها را به رویارویی نهایی می کشاند، یعنی جایی که هر دو بازنده هستند.

فیلمی که بویل نزدیک به ۱۸ سال به ساخت آن فکر کرده، در عمل به یکی از نمونه های درخشان تریلر روانشناختی بدل شده است که در سالهای اخیر به نظر می رسد به انزواع رفته است.

همبستری الیزابت لمب که برخلاف حرفه هیپنوتراپی و نام خانوادگی اش به هیچ وجه بی طرف نیست با هر دو مرد، اما نه برای بازنمایی مثلث عشقی بلکه برای واداشتن آنها به رویارویی است، این داستانی است که هیپنوتراپیست نوشته است.

ضرب آهنگ تند فیلم موجب می شود که گاهی مخاطب از سرعت ماجراها عقب بماند درست مانند بیماری که کنترل ذهن خود را به هیپنوتراپیست سپرده است. موسیقی متن فیلم که اگرچه به خوبی فضای تنش زا و فیلم نوار گونه را تشدید می کند، اما تا مدتها نیز در ذهن می ماند. موسیقی فیلم کار «ریک اسمیت» عضو گروه Underworld است که یکی از خلاق ترین گروه های موسیقی ترنس و هاس در بریتانیا محسوب می شود و در کنار دنی بویل که کارگردانی مراسم المپیک ۲۰۱۲ لندن را برعهده داشت، موسیقی افتتاحیه المپیک را نیز ساختند.
«خلسه» به خوبی از یکی از اصول تعلیق در روایت بهره می برد و در این فیلم، شما هیچ وقت مطمئن نیستید که چیزی را که می بینید واقعی ست یا در رویا می گذرد، دقیقا همان اتفاقی که در هیپنوتیزم می افتد.

لینک آنونس: فیلم خلسه

درست مانند یک زن

درست مانند یک زن

درست مانند یک زن Just Like A Woman ‪ ‬

کارگردان: رشید بوشارب، فیلمنامه: رشید بوشارب، ماریون دوسوت، جوئل توما، بازیگران: سی نا میلر (مرلین)، گلشیفته فراهانی (مونا)، بهار سومخ (سوها)، فیلمبرداری:کریستف بوکارن، تدوین: مت گارنر، موسیقی متن: اریک نوو، آمریکا ۲۰۱۲

خلاصه داستان: مونا که با دادن مقدار اشتباهی دارو به مادرشوهرش ناخواسته سبب مرگ او شده از خانه می گریزد و در راه با مرلین که به دلیل خیانت شوهرش از خانه بیرون زده، همراه می شود و با یکدیگر در رستوران ها و کلاپ ها عربی می رقصند و از این راه زندگی خود را می گذرانند.

اگر گلشیفته فراهانی در این فیلم همانی بود که انتظارش را داشتیم یعنی زنی سرگردان، وامانده و مستاصل، رشید بوچارب کارگردان فرانسوی که الجزایری تبار است همانی نبود که در فیلم های قبلی همچون رودخانه لندن (۲۰۰۹) و روزهای افتخار (۲۰۰۶) دیده بودیم.

فیلم اگرچه قرار است موقعیت دو زن را در شرایط متفاوت بررسی کند، اما از سطح یک ملودرام کم مایه فراتر نمی رود و اگر آدم را به یاد تلما و لوییز (رایدلی اسکات، ۱۹۹۱) هم بیندازد، وضع بدتر خواهد شد. به نظر می رسد تنها نقطه قوت فیلم همان رقص عربی ست که سبب پیوند مونا و مرلین می شود که شاید کنایه ای فمنیستی هم باشد. پارادوکسی غریب که خوب هم جا نمی افتد، در واقع کلیشه های داستان آن قدر بر فیلم سایه انداخته اند که هیچ راه نجاتی برای آن باقی نگذاشته اند.

لینک آنونس: مثل یک زن

این یک پایان است

این یک پایان است

این پایان است ‪(This Is The End)‬

کارگردان: اوان گلدبرگ، ست روگن، فیلمنامه: اوان گلد برگ، ست روگن، بازیگران: ست روگن (ست)، جی باروچل ‪‬(جی)، جیمز فرانکو (جیمز)، فیلمبرداری: براندون تروست، تدوین: زن بیکر، موسیقی متن: هنری جکمن، آمریکا ۲۰۱۳

خلاصه داستان: جی وارد لس آنجلس می شود و به یک مهمانی که تقریبا همه برای او غریبه هستند، دعوت می شود. اما وقتی از خانه خارج می شود با اتفاقات عجیبی روبرو می شود و به زودی در می یابد که آخر زمان سر رسیده است.

کلیشه های پس قیامت برای رفتن آدم خوب ها به بهشت و آدم بدها به جهنم، به گونه ای هجوآمیز و شوخ طبعانه در این کمدی آخرالزمانی ظاهر شده است، اما برای کسانی که با اسطوره های آخرزمانی آشنایی دارند، فیلم به اندازه کافی مفرح است که با وجود سلبریتی های بسیار فیلم که به نوعی هجو «خود نمایشی» نیز هست از فیلم لذت بیشتری ببرند.

بازنمایی و هجو فرهنگ عامه سینمایی در فیلم یکی از نقاط قوت آن است که در کنار مفرح بودنش با استقبال خوبی از سوی منتقدان و مخاطبان روبرو شده است.

لینک آنونس: این پایان است

به عقب برگردان

به عقب برگردان

به عقب برگردان ‪(Rewind This!)‬

کارگردان: جاش جانسون، با حضور آتوم آگویان، کاساندرا پترسون، لوید کافمن، تصویربرداری: کریستف پالمر، تدوین: کریستف پالمر، موسیقی متن: جاش فردا، آمریکا ۲۰۱۳

خلاصه: مستندی از انقلاب نوارهای ویدئو در ابتدای دهه ۸۰ و تغییر چهره سینما و تلویزیون با حضور بسیاری از پیشگامان صنعت ویدئو در این دهه.

ظهور نوارهای ویدئو در ابتدای دهه هشتاد، بدون شک سیمای ارتباطات را دگرگون ساخت، تا پیش از آن امکان تماشای انتخابی فیلم جز در سینما وجود نداشت، اما پس از آن سینما وارد خانه ها شد و به علاوه صنعت تازه ای به نام ویدئو نیز پا گرفت که از آموزش اروبیک جین فوندا گرفته تا پیدایش غولی به نام صنعت پورنو مشتریان خود را یافت.

در این مستند که بدون شک برای کسانی که آن دهه ها را به خاطر دارند، سینما دوستان یا به تاریخ تحولات رسانه ای‪-فرهنگی علاقمند هستند بسیار دیدنی است. برخی از پیشگامان صنعت تولید ویدئو برای مشتریان خانگی از روزهای نخست پیدایش آن می گویند.

مخاطبان مسن تر ایرانی فیلم، ممکن است با دیدن این فیلم به یاد دستگاه های عظیم و سنگین بتاماکس بیفتند که برای سالها تا پیش از همه گیر شدن ویدئوهای VHS در ایران تنها سرگرمی غیرقانونی مردم بود.

لینک آنونس: به عقب برگردان

قرمز 2

قرمز ۲

قرمز ۲ ‪(Red 2)‬

کارگردان: دین پریسوت، فیلمنامه: جان هوبر، اریک هوبر، بازیگران: بروس ویلس (فرانک)، جان مالکویچ (ماروین)، ماری لوئیس پارکر (سارا)، هلن میرن (ویکتوریا)، آنتونی هاپکینز (بی لی)، کاترین زتا جونز (کاتیا)، فیلمبرداری: انریکو چدیاک، تدوین: دان زیمرمن، موسیقی متن: الن سیلورستی، آمریکا ۲۰۱۳

خلاصه داستان: فرانک موسر، مامور بازنشسته سیا با تیم خود این بار برای یافتن و نابودن کردن قطعه ای که برای پرتاب موشک اتمی استفاده می شود به سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن یورش می برند و سرانجام موفق می شوند موشک را کشف و نابود کنند.

پس از موفقیت قرمز (رابرت شوانتک، ۲۰۱۰)، قرمز ۲ کمتر تماشایی به نظر می رسد، زیرا منطق کارتونی فیلم قبلی در این ادامه در سایه صحنه های اکشن پیاپی قرار گرفته است و موجب شده تا بعد از پایان فیلم تاثیر زیادی از آن در ذهن مخاطب نماند.

فیلم براساس پرسوناژ کتاب مصوری به همین نام ساخته شده است که نقش آفرینی بروس ویلس انتخاب خوبی برای آن بوده است.

لینک آنونس: قرمز۲

سی دقیقه پس از نیمه شب

سی دقیقه پس از نیمه شب

۳۰ دقیقه پس از نیمه شب

کارگردان: کاترین بیگلو، فیلمنامه: مارک بول، بازیگران: جسیکا چستین (مایا)، جنیفر اله (جسیکا)، جیسون کلارک (دان)، فیلمبرداری: گریگ فرازر، تدوین: ویلیام گلدن برگ، دیلان تیشنور، موسیقی متن: الکساندر دسپلات، آمریکا ۲۰۱۲

خلاصه داستان: مایا افسر سیا مامور یافتن اسامه بن لادن است. وی سرانجام پس از حدود ده سال موفق می شود محل او را شناسایی وعملیات از بین بردن او را رهبری کند.

شاید یکی از بهترین و فمنیستی ترین فیلم های کاترین بیگلو این باشد که سال گذشته جوایز سینمایی بسیاری از جمله جایزه بهترین کارگردانی را برد که برای نخستین بار در تاریخ اسکار به یک زن تعلق گرفت.

بیگلو که یکی از بهترین کارگردان زن آمریکا با فیلم هایی چون فولاد آبی (۱۹۸۹)، روزهای عجیب (۱۹۹۵) و خنثی کننده بمب (۲۰۰۹) است، برای آخرین فیلم خود موضوعی بسیار حساس و دشوار انتخاب کرده بود، زیرا برخلاف فیلم هایی با موضوع تروریسم در هالیوود تاکید اصلی بیگلو دراین فیلم هم مانند اغلب فیلم های قبلی او تحول شخصیت اصلی ماجرا و در اینجا مایا است. این فیلم تماشاگر را همراه رنج ها، یاس و شکست و سرانجام پافشاری و موفقیت شخصیت اصلی فیلم همراه می سازد.

این فیلم که موفق ترین بیگلو محسوب می شود، به طوری خارق العاده داستانی را که همه پایان آن را می دانند را از منظری شخصی روایت می کند. به قول راجر ایبرت منتقد محبوبی که چندی پیش درگذشت، این فیلمی درباره رویارویی مردان مردسالار با زنان جسور نیز است.

اگر به فیلم های بیگلو نگاه کنیم زنانگی و بهره وری از هوش زنانه برای درک روابط پیچیده معماهای داستان اغلب محور ماجرا بوده است، چیزی که نه تنها به فیلم های وجهی فمنیستی می بخشد، بلکه آنها را واقعی تر از دنیای مردانه اکشن های هالیوود نیز جلوه می دهد.

لینک آنونس: سی دقیقه پس از نیمه شب

شب بیداری

شب بیداری

شب بیداری (Nuit Blanche)

کارگردان: فردریک ژاردن، فیلمنامه: فردریک ژاردن، نیکلاس سادا، بازیگران: تومر سیسلی (وینسنت)، سرژ ریابوکین (ژوزه)، لیزی بروشر (ویجینال)، فیلمبرداری: تام استرن، تدوین: کریستف پینل، موسیقی متن: نیکلاس ارارا، فرانسه ۲۰۱۲

وینسنت که افسر مبارزه با مواد مخدر است در حین سرقت یک محموله کوکائین از یک قاچاقچی قدرتمند لو می رود. فرزندش توسط آنها ربوده می شود تا محموله را به آنها پس بدهد.

این فیلم یکی از بهترین اکشن های سال های اخیر سینمای فرانسه است. بخش اصلی داستان در یک شب تا صبح رخ می دهد. این فیلم به نوعی مسابقه وینسنت پلیس وقاچاقچی با زمان برای نجات فرزند خود از دست گروه رقیب است. بنابراین بدیهی است که سرعت فیلم آن چنان باشد که تماشاگر را در تنش درونی فیلم گرفتار و نفس او را در سینه حبس کند.

وینسنت باید هم از چنگ کارآگاهان پلیس و هم قاچاقچیان بگریزد و هم پسرش را نجات بدهد، درونمایه فیلم همه عناصر روایت برای تنش و درگیری را دارد. اولین فیلم تریلر فردریک ژاردن پس از سه فیلم کمدی متوسط به نظر می رسد به اندازه کافی موفق است که او را برای تغییر ژانر ترغیب کند.

لینک آنونس: شب بیداری