تشییع جنازه سربازان مصری کشته شده در پی اقدام تروریستی اخیر در شبه جزیره سینا - عکس ازخبرگزاری فرانسه

تشییع جنازه سربازان مصری کشته شده در پی اقدام تروریستی اخیر در شبه جزیره سینا – عکس ازخبرگزاری فرانسه

طبیعی است که مردم مصر درباره حمله اخیر تروریستی در سینا که طی آن ۳۰ سرباز کشته شدند، جاخورده اند و احساس خشم می کنند. همچنین طبیعی است که در سراسر کشور درخواست هایی برای پاسخی قاطع به این جنایت و نیز تسویه حساب هر چه سریع تر با عناصر تروریست در این کشور مطرح شود.

اما واقعیت، که بسیار تلخ است، آنست که این مبارزه احتمالا زمانبر است و مستلزم صبوری زیاد، عزم و پایداری در مقابل حملات بیشتر خواهد بود – و این مساله بر اساس اقدامات قبلی برای مبارزه با این پدیده چه در مصر و چه در نقاط دیگر مشخص می شود.

تروریسم برای مصر جدید نیست. در سه دهه اخیر، چند درگیری خشونت آمیز بین دولت و چندین گروه تروریست افراطی از شاخه های متفاوت عقیدتی، به ویژه طی دهه ۱۹۸۰ میلادی و دهه ۱۹۹۰ رخ داده است.

این رویارویی ها، که طی آنها صدها نفر کشته شدند، همچنین اثر منفی بر بخش بسیار مهم گردشگری در کشور داشته است، به ویژه پس از حمله تروریستی در الاقصر در سال ۱۹۹۷ که در جریان آن حدود ۶۰ گردشگر بی گناه کشته شدند، و نیز بمب گذاری ها در شرم الشیخ در سال ۲۰۰۵٫

این امواج ترور در طول سالها به سرعت متحول شد، ابتدا در دهه ۱۹۷۰ میلادی و سپس در دهه ۱۹۸۰ پس از ترور رییس جمهور انور سادات، هنگامی که شماری از این گروه ها پس از حضور در مناطق مناقشه در سراسر جهان، به خصوص پس از حضور در جنگ با نیروهای شوروی در افغانستان، به مصر بازگشتند.

طی این دوره بسیاری از گروه هایی که قبلا به عنوان گروه های تندروی نامرتبط مصری شناخته می شدند، و نیز گروه های خارجی مانند جهاد اسلامی و القاعده، با گروه های دیگر ترکیب شدند تا از یک آبشخور عقیدتی، شیوه کار و حتی منبع پولی تغذیه شوند.

گاهی فضای کلی وحشتناک بوده است، به ویژه در دهه ۱۹۸۰ میلادی هنگامی که تقریبا به نظر می رسید که جنگی واقعی بین نیروهای امنیتی دولتی مصر و دو گروه تندرو مهم در آن زمان یعنی جهاد اسلامی مصر و جماعت اسلامی در جریان است.

امواج ترور یکی پس از دیگری با مخلوطی از رویارویی های مسلحانه و عقیدتی بین دولت و افراطگرایان پایان یافت، در حالی که زمانی قابل توجه طول می کشید تا هر یک از این موج ها محو شود.

اما این امواج همگی در مقایسه با موج کنونی که شاهد آن هستیم ضعیف به نظر می رسند، چرا که موج کنونی بی شک سهمناک تر و بسیار پیچیده تر از امواج قبلی است.

این بار، شرایط منطقه ای برای نخستین بار موجب شده است که یک سازمان تروریستی بخش های وسیعی از سرزمین ها در کشورهای عربی را که اکنون درگیر مناقشات و بحران ها هستند تصرف کند، همانطور که ما در سوریه و عراق که گروه داعش، گروهی که خود را یک «دولت» و نه تنها یک سازمان جهادی در نظر می گیرد، شاهد این مساله بوده ایم.

این موج جدید همچنین با پدیده ای دیگر نیز همزمان شده، پدیده ای که تهدید تروریستی کنونی را باز هم پیچیده تر و خطرناک تر می کند. ما شاهد گروه های تروریستی یا نیروهای سیاسی دارای ارتش های شبه نظامی با سوابق عقیدتی متفاوت هستیم که اکنون توانسته اند قدرت خود را بر دولت- کشورهایی گسترش دهند که دیگر مانند گذشته قدرتمند نیستند.

این مساله در لبنان دیده می شود، جایی که حزب الله این امکان را یافته که با توجه به وجود خلاء قدرت در آنجا، به جای این کشور تصمیمات نظامی اتخاذ کند؛ و یا در یمن، جایی که نفوذ حکومت در مقابل پیشروی شبه نظامیان متعلق به جنبش حوثی ها به شدت عقب نشینی کرده است؛ و در لیبی، که در آن اکنون حکومت تقلا می کند تا بار دیگر کنترل بخش های از کشور را که در اختیار شبه نظامیان مسلح قرار گرفته، به دست آورد.

در میان همه این گروه های تروریستی و شبه نظامیان مسلح که فعالیت هایشان خارج از قلمرو حکومت است، یک رشته ثابت دیده می شود و آن نابودی این حکومت ها به همراه نهادهای آنها است.

این واقعیتی تلخ است که منطقه اکنون شاهد شاهد آنست، واقعیتی که موج اخیر ترور را از همه آنهایی که قبلا به وجود آمده بود، خطرناک تر می سازد. این موج کنونی ترور به پاسخی قوی و قاطع نیاز دارد تا سرکوب و عقب رانده شود، چه این تهدید داخلی و چه خارجی باشد. اما مقابله با این موج همچنین مستلزم صبوری و پایداری، و استراتژی فراگیر است که در آن تنها بر پاسخ به این یا آن حمله تمرکز نشود.

در مورد مصر، هدف از تهدید تروریستی که این کشور با آن روبرو است توقف یاکندکردن پیشرفت این کشور از طریق نقشه راه سیاسی و اقتصادی است که از ماه ژوئیه گذشته برای آن ترسیم شده. و این چیزی است که نباید اجازه داد به وقوع بپیوندد.