محمود احمدی نژاد (راست) و اسفندیار رحیم مشایی – عکس از گتی ایمجز

محمود احمدی نژاد (راست) و اسفندیار رحیم مشایی – عکس از گتی ایمجز

محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کنونی ایران عموما به عنوان کسی شناخته می شود که در مدت ریاست جمهوری اش به ویژه برای رسیدن به خواسته هایش، جنجال های زیادی بر پا کرده است اما اکنون علت سکوت رسانه ای او و همراهانش در واکنش به رد صلاحیت مشایی آنچنان روشن نیست.

حمایت های شدید و جدی احمدی نژاد از مشایی این انتظار را به وجود آورده بود که در پی رد صلاحیت مشایی، اقدامات و تبلیغاتی گسترده در این زمینه از سوی احمدی نژاد و مشایی و نیز ستاد تبلیغاتی او صورت گیرد، اما به هیچ وجه چنین نشد.

البته این مسأله در همین حال بدان معنی نیست که احمدی نژاد در این زمینه و برای احیای یار قدیمی اش بیکار نشسته است. به نوشته جهان نیوز، عبدالله حاج صادقی، جانشین نماینده آیت الله خامنه ای رهبر ایران در سپاه پاسداران با اشاره به ماجرای رد صلاحیت مشایی و هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری گفته است: “رییس جمهور سه بار برای حکم حکومتی خدمت رهبری رفت و چانه زنی کرد اما رهبری خواسته رییس جمهور را قبول نکردند. یک روز قبل از اعلام شورای نگهبان، ائمه جمعه استان‌ها و نمایندگان ولی فقیه مهمان رهبری بودند و رهبری فرمودند در این مرحله نه به شورای نگهبان چیزی گفتم و نه می‌گویم.”

کسی نمی داند در این جلسات بین رهبر و رئیس جمهورایران درباره رد صلاحیت مشایی چه مکالماتی صورت گرفته است اما در مجموع به نظر می رسد احمدی نژاد ترجیح داده است دو تجربه قبلی رویارویی با رهبر انقلاب ایران درباره بعضی تصمیم گیری ها را تکرار نکند.

محمود احمدی نژاد در جریان مقاومت ۶ روزه تابستان ۱۳۸۸ در مقابل حکم آقای خامنه ای علیه معاون اولی اسفندیار رحیم مشایی و نیز در جریان مقاومت ۱۱ روزه بهار ۱۳۹۰ در مقابل حکم رهبر برای ابقای وزیر اطلاعات، شانس خود را برای به کرسی نشاندن حرفش امتحان کرده و نتیجه ای نگرفته بود.

اما این بار بر خلاف آنچه بر اساس روحیات و رفتار احمدی نژاد انتظار می رفت، چنین رویارویی رخ نداد. احمدی نژاد حتی در پاسخ به سؤال خبرنگار ایرنا که پرسیده بود با توجه به فهرست نامزدهای تایید صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان برای انتخابات ریاست جمهوری آیا حماسه سیاسی محقق خواهد شد یا نه، تنها به یک لبخند بسنده کرد و پاسخی نداد.

هواداران جدی احمدی نژاد هم ساکت ماندند. جعفر شجونی، دبیر کل جامعه وعاظ در ایران، شخصی که پیش از این گفته بود هاله دور سر احمدی نژاد انکار نشدنی است، به تازگی در گفتگو با روزنامه اعتماد گفته است، “متاسفیم از عملکرد دوره دوم آقای احمدی‌نژاد که با حاشیه‌سازی‌های دور و بری‌های خود، خدمات چهار سال اولش را هم با امتیازهای منفی زیر سوال برد و حالا ما به آقای احمدی‌نژاد می‌گوییم دست شما درد نکند و ان‌شاءالله موفق باشید،خداحافظ و التماس دعا.”

شاید به جای پرس و جو درباره هر علتی باید فهمید احمدی نژاد و همکارانش این بار از چه چیزی ترسیده اند که این بار به شکلی نامعمول سکوت کرده اند.

یکی از خبرهایی که این هفته توجه زیادی را به خود جلب کرد خبر احضار محمود احمدی نژاد به دادگاه است، خبری که انتشار آن تنها چند روز پس از برگزاری انتخابات و با توجه به رد صلاحیت مشایی بسیار معنا دار به نظر می آید. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت ایران، علی لاریجانی رئیس قوه مقننه و محمدعلی پورمختار رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس ایران، از جمله شاکیانی هستند که آقای احمدی نژاد بر مبنای شکایت آنها به دادگاه احضار شده است.

در این میان وبسایت های مختلف به صورتی جسته و گریخته از قبل از رد صلاحیت مشایی درباره وضعیت او هم به گمانه زنی می پرداخته اند. گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران قبل از برگزاری انتخابات در خبری جنجالی نوشته بود، “اخبار موثق حاکی است که لیدر حلقه انحرافی (اسفندیار رحیم مشایی) از اینکه رد صلاحیتش هیچ گونه عکس‌العملی در پی نداشته و حتی مورد توجه محافل سیاسی و رسانه‌ها هم قرار نگرفته، دچار افسردگی شدید و کسالت جسمانی ناشی از آن شده است”.

این خبر واکنش و تکذیبیه نهادهای نزدیک به ریاست جمهوری ایران و نیز دبیرخانه جنبش عدم تعهد را که مشایی هم اکنون تصدی آنرا بر عهده دارد، در پی داشت.

در مجموع اکنون سؤالات زیادی درباره آینده حیات سیاسی احمدی نژاد، مشایی و هواداران آنها مطرح است. گروهی که به عنوان هواداران و یاران احمدی نژاد شناخته شده اند در چند سال اخیر توانستند از امکانات گسترده اقتصادی و مالی بهره مند شوند.

تنها تحولات آینده نشان خواهد داد که آیا این افراد با سکوتی تاکتیکی درصدد نقشه ریزی برای بازگشتی دوباره و جدی در انتخابات بعدی یا موقعیت های دیگر هستند و یا اینکه اشخاصی مانند احمدی نژاد و مشایی به این نتیجه رسیده اند که در صحنه سیاسی کنونی ایران چه در نزد محافظه کاران و اصولگرایان و چه در میان دیگر جناح ها، اعتبار خود را از دست داده اند.

برای رسیدن به پاسخ این سؤال باید صبر کرد.