شبکه «فاکس نیوز» روز جمعه ۱۹ اکتوبر، گزارشی منتشر کرد که طی آن از قول سازمان اطلاعات آمریکا خبرهایی را از انتقال دادن تعداد زیادی موشک توسط ایران به حزبالله نشان میدهد. این گزارش حاکی از آن است که ایران محمولههای موشکی خود به حزبالله را افزایش داده و کیفیت موشکها را نیز پیشرفت دادهاست؛ طوری که حزبالله اینک موشکهای پیشرفته ای از ایران دریافت میکند و سامانه «جی پی اس» برای هدایت موشکهای هوشمند را نیز دریافت کردهاست.
این شبکه آمریکای توضیح میدهد که ماه گذشته این محموله توسط یک هواپیما ایرانی، از شرکت «ایران ایر قشم»، از تهران به سوی دمشق پرواز کرده و آنگاه در بیروت فرود آماده، و محموله را انتقال دادهاست. ایران هر گونه احتمال انجام چنین اقدامی را رد کرده. تهران این گونه گزارش را جنگ روانی بر علیه ایران توصف میکند.
این گزارش با گزارشهای غربی کاملاً تطابق دارد، که دربارهٔ تلاش ایران برای ایجاد راه حلهایی بدیل برای قاچاق سلاح به هم پیمانان خود در خاورمیانه، حکایت میکند. اضافه بر این گزارشها حاکی از آن است که ایران در تلاش است یکسری کارخانههایی را برای تولید سلاح در لبنان در کنار فرودگاه رفیق الحریری ایجاد نماید.
این گزارشات چه معنایی دارند و چه عواقبی برای لبنان در پی خواهند داشت؟
این خبرها قبل از هر چیز حکایت از آن دارد که روسیه برای منع صدور اسلحه ایرانی به لبنان، کاملاً جدی بوده و از این رو اجازه نمیدهد که اسلحه ایرانی از آسمان سوریه بگذرد. همین مسئله باعث شده که ایران در پی راههای دیگری بیفتد. با توجه به این نکته به نظر میآید که صدور سامانه موشکی «اس ۳۰۰» به سوریه، نه تنها در پی مقید کردن جنگندهها «اسرائیلی»، بل که در پی منع پرواز هواپیماهای مسافربری ایرانی حامل سلاح نیز بودهاست.
از سوی دیگر این اخبار دال بر این است که اهداف روسیه و ایران در سوریه تضارب پیدا کردهاست. در واقع هدف بنیادین مشارکت روسیه در جنگ سوریه ابقا و محافظت از دولت سوری است در حالی که هدف ایران از ورود به سوریه، از بدو مراحل نخست، پر کردن خلاء قدرتی است که در سوریه در اثر ضعف دولت مر کزی پیدا شده بود: درست مانند کاری که ایران در عراق و لبنان و یمن انجام دادهاست. بدین ترتیب به مصلحت ایران نیست که یک دولت سوری قوی بر روی کار آید زیرا اساساً امکان دخالت ایران تنها در ضعف سوریه واستمرار این ضعف امکان مییابد.
این گزارشها همچنین نشان می هد که لبنان اولویت استراتژیک ایران در منطقه را شکل میدهد، و نه سوریه یا نظم بشار اسد؛ هر چند نظام اسد شاهراه رسیدن به لبنان را در اختیار ایران گذاشتهاست. دربارهٔ اهمیت سوریه برای ایران تفسیرات زیادی انجام گرفته: که از جمله آنها اهمیت خط لوله گاز اسلامی از تهران تا عراق تا سوریا ولبنان و اورپا است، و همچنین تلاش ایران برای نگاهبانی از تنها هم پیمان خود در بین کشورهای عربی، و در پایان دشمن مشترک داشتن آنان، یعنی اسرائیل، بود. اما بی آنکه از ارزش این تفاسیر کم کنیم اهمیت سوریه برای ایران به خاطر حزبالله است که ایران چهار دهه است بر روی آن سرمایهگذاری میکند و کاملاً روشن است که سرمایهگذاری آن تا کنون موفقیتآمیز بوده و موجب سیطره نامشروع حزبالله بر دولت لبنان شدهاست.
چهارم اینکه این اخبار دال بر قدرت مندن شدن حزبالله بوده و تبدیل شدن آن از یک گروهک نظامی مبارز در جنوب لبنان به یک جماعتی با امکانات زیاد که دولت ایران کارهایی را که قبلاً توسط سپاه پاسدران انجام میداده، بدان محول کردهاست. یعنی کارهایی از جمله مشارکت در جنگ سوریه و آموزش دادن نظامیانی در عراق و پشتیبانی لوجستیک از حوثیهای یمن؛ و اضافه بر این تحریک شیعیان کشورهای خلیج و دیگر مناطق بر علیه قشرهای دیگر جامعه عربی؛ و بدین ترتیب حزبالله یکی از اهرمهای برتری ایرن در منطقه به حساب میآید.
البته علیرغم ضعف دولت لبنان در اداره پرونده سلاح حزبالله، اینک از سوی ایالات متحده آمریکا یکسری اقداماتی در حال تدوین است که در آینده حزب، و البته دولت لبنان اثرگذار خواهد بود. از جمله این اقدامات طرح دو سناتور آمریکایی برای دادن مدت زمانی در جهت خلع سلاح کردن حزب بوده، و به نظر میآید دولت آمریکا با این طرح موافقت خواهد کرد، و آن را پیگیری خواهد نمود. اضافه بر این اخباری وجود دارد که به موجب آن دولت آمریکا در حال تدوین برنامه نظامی است که به موجب آن اقدام به وارد کردن ضربات نظامی به مزدوران ایران در سوریه میکند و مواضع ایران را در آنجا مورد حمله قرار میدهد.