ردیف جلو از چپ به راست: رئیس جمهور فلسطین محمود عباس، دبیرکل سازمان ملل بان کی مون، امیر قطر شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، رئیس جمهور ایران محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور مصر محمد مرسی، نخست وزیر هند مان موهان سینگ، و نخست وزیر بنگلادش شیخ حصینه ماجد در اجلاس جنبش غیرمتعهد در تهران حاضر شدند.

ردیف جلو از چپ به راست: رئیس جمهور فلسطین محمود عباس، دبیرکل سازمان ملل بان کی مون، امیر قطر شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، رئیس جمهور ایران محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور مصر محمد مرسی، نخست وزیر هند مان موهان سینگ، و نخست وزیر بنگلادش شیخ حصینه ماجد در اجلاس جنبش غیرمتعهد در تهران حاضر شدند.

جمهوری اسلامی ایران، که به جای حکومت برکنار شده محمدرضا شاه پهلوی نشسته بود، همچون بسیاری از رژیم‌های عرب، از انور سادات به خاطر امضای پیمان کمپ دیوید کینه به دل داشت. مهمتر از آن، سادات تا آخرین لحظات زندگی شاه، میزبان او بود. سادات برای توجیه این کار می‌گفت که شاه در جنگ ۱۹۷۳ به مصر کمک کرده بود و درست در زمانی که بسیاری از کشورها نفت را به مصر بسته بودند، ایران به مصر نفت رسانده بود.

از دیدگاه انسان‌دوستانه و شخصی، تصمیم سادات تصمیمی سخاوتمندانه بود. اما از نظر سیاسی، موجب دوشمنی بین مصر و ایران شده بود. رژیم انقلابی ایران پس از آن تلاش کرد تا با جانشین سادات رابطه برقرار کند و روابط با مصر را به حالت عادی برگرداند، اما اشتباهی اساسی کرد و یک خیابان در تهران را به نام خالد اسلامبولی، یکی از قاتلین سادات، نامید. برای همین، مقامات مصر از عادی‌سازی روابط با ایران سر باز زدند و از آنجا که مصر در جنگ ایران و عراق به رژیم عراق کمک نظامی می‌کرد، طرف ایرانی بار دیگر با مصر دشمن شد.

به قدرت رسیدن دولت هاشمی رفسنجانی در دهه ۹۰ میلادی بار دیگر امید از سرگیری روابط را زنده کرد؛ به ویژه پس از آن که مصر در جنگ خلیج فارس برای آزادسازی کویت شرکت کرد. با این حال، گروه‌های جناح راست و چپ به دلیل دخالت مصر در روند صلح، مخالف این موضوع بودند.

در واقع، ایران در سال ۱۹۹۷ با سعودی‌ها وارد صلح شد، علی‌رغم این که عربستان سعودی از نظر باورها و جغرافیای سیاسی با رژیم انقلابی ایران مخالف بود، و در زمانی که مصر روابطش را با بزرگترین رقبای منطقه‌ایش ترمیم کرده بود. برای همین، از سرگیری روابط به مصر همچنان در داخل وزارت خارجه ایران هدفی تحقق‌نیافته باقی ماند، در حالی که برخی از سیاستمداران ایرانی مکررا خواستار ازسرگیری روابط دوستانه با مصر شدند.

با سقوط مبارک و به قدرت رسیدن اخوان‌المسلمین، درها برای ترمیم روابط باز شد. با این حال، این آرزوها با مشکلاتی روبرو شده‌اند و باعث شده تا برخی از مقامات ایرانی چشم‌انداز بهبود روابط را پایین بیاورند. در نشست اخیر جنبش غیرمتعهد در تهران، ایران از هیچ تلاشی برای آوردن محمد مرسی، رئیس‌جمهور تازه منتخب مصر، به این نشست فروگذاری نکرد. پس از آنکه مرسی دعوت ایران را پذیرفت، مهمان‌نوازی ایرانی‌ها، به ویژه توجه ویژه به او از جانب میزبانان ایرانی، دیدنی بود. در یکی از عکس‌هایی که در الشرق‌الاوسط چاپ شده، علی‌اکبر ولایتی (مشاور ارشد امور بین‌الملل خامنه‌ای) و چند مقام دیگر ایرانی را نشان می‌دهد که صمیمانه دور رئیس‌جمهور مصر را گرفته‌اند.

وقتی مرسی به تریبون رفت، در پیشگفتار سخنرانی‌اش به خلفای راشدین – که شیعیان آن را قبول ندارند – اشاره کرد و از اوضاع سوریه سخن گفت و از جامعه جهانی خواست که به مردم سوریه در سرنگونی بشار اسد، متحد ایران، کمک کند. با این حال رسانه‌های رسمی ایران سخنان مرسی را تحریف کردند و با ترجمه اشتباه آن حتی از قول مرسی درباره بحرین گفتند. پس از آن، مصاحبه‌ای دروغین – بنا به اظهار ریاست‌جمهوری مصر – در یک رسانه‌ی ایرانی چاپ شد که در آن مرسی از عادی‌سازی روابط با تهران گفته بود.

در حقیقت، اختلاف بین خود سران دو کشور و نظرات آنها درباره شعارها و راهکارهایشان نیست؛ بلکه رقابت بین دو قدرت منطقه‌ای است که در فائق آمدن بر اختلاف‌هایشان ناتوان بوده‌اند. ایران و مصر از زمان اوج ناصری‌گرایی و موج ملی‌گرایی عرب، که خطری برای منافع ایران در خلیج فارس محسوب می‌شد، به اختلافاتی برخوردند. حتی پس از آنکه روابط ایران و مصر در دوران شاه و سادات بهبود یافت، جامعه و کشور مصر نتوانست همچنان با ایران به دلیل تفاوت‌های فرهنگی، دینی و زبانی و حتی فاصله‌ جغرافیایی، رابطه برقرار کند.

به نظر من، عطش رژیم ایران برای عادی‌سازی روابط با مصر در ماه‌های گذشته موجب شده که حقیقتی مهم را فراموش کند: اینکه مانع اصلی در راه روابط ایران و مصر، نبود منافع مشترک است. مشکل تهران این است که می‌خواهد مصر را سوریه‌ای دیگر کند، و مصر را مثل حزب‌الله و حماس می‌بیند، که از ایران در ازای کمک‌ها، پشتیبانی کردند. رژیم ایران به یک پیرو نیاز دارد که از آرمان‌هایش پشتیبانی کند؛ و متوجه این نیست که مصر منافع خودش را دارد. افزون بر این، رژیم ایران به این دلخوش است که از آغاز انقلاب به جریان اخوان‌المسلمین نزدیک بوده است و با چهره‌هایی مثل کمال الهباوی و فهمی هویدی رابطه داشته است. اما از خاطر برده که اخوان‌المسلمین الآن دولت مصر را تشکیل می‌دهند و نه اپوزیسیونی که نیازمند حامی خارجی باشند؛ و از این رو، اخوان‌المسلین در وهله اول به دنبال منافع مصری‌ها هستند.

افزون بر این، ایران فراموش کرده است که سلفی‌ها، دومین جریان مهم در مجلس مصر، مخالف صلح با ایران هستند. اخوان‌المسلمین تا به اینجای کار سعی کرده است که از برانگیزاندن متحدان سلفی خود جلوگیری کند. و دیگر اینکه اخوان‌المسلمین در نهایت نقش مذهبی (سنی) کلیدی در جهان عرب و اسلامی بازی می‌کند؛ در حالی که ایران، به درست یا غلط، پرچمدار شیعیان در منطقه به حساب می‌آید.

علاوه بر این‌ها، مصر امروزه منافع تجاری و راهبردی زیادی با کشورهای همسایه نظیر عربستان سعودی دارد، که ابعاد آن از دوران رژیم گذشته مصر بزرگتر است. مقوله‌های مهم بیشتری هستند که هر توجیهی برای آشتی دوباره با ایران را کمرنگ‌تر می‌کنند. در نهایت، رژیم جدید مصر، که بر پایه مشروعیت سیاسی-مذهبی استوار است، خود را در وضعیت رقابت یا رویارویی با رژیم ایران می‌بیند؛ چرا که هر دو بر سر یک منبع واحد مشروعیت در حال مبارزه هستند. اما چون رژیم ایران شیفته عادی‌سازی روابط با مصر است و می‌خواهد چارچوب سیاسی خود را تحمیل کند، نتوانسته است این حقیقت را درک کند.