نمایی از کنگره آمریکا - عکس از خبرگزاری فرانسه

نمایی از کنگره آمریکا – عکس از خبرگزاری فرانسه

حسن روحانی در حالی در رقابت های انتخاباتی امسال شرکت کرد که نه تنها مصمم به حل بحران هسته ای ایران بود بلکه فراتر از آن، به طور جدی به عادی سازی روابط با امریکا فکر می کرد.

روحانی پیش از انتخابات در اظهار نظری که طرح آن در شرایط موجود ایران به شجاعت نیاز دارد، گفت: “تداوم رابطه خصمانه میان ایران و آمریکا مسیر درستی نیست…ایران قرار نیست تا روز قیامت با آمریکا قهر باشد و رابطه قطع بماند بلکه در شرایط مناسب و با حفظ منافع ملی این نوع رابطه باید تغییر کند.”

روحانی این گفتمان را پس از پیروزی در انتخابات همچنان ادامه داد. او در اولین نشست خبری پس از انتخابات، رابطه با آمریکا را “زخمی کهنه” خواند که “باید با تدبیر درمان شود”. اما روحانی تنها به حرف بسنده نکرد بلکه با معرفی محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه آینده ایران نخستین گام عملی را در جهت تحقق تنش زدائی با آمریکا برداشت.

ظریف، با مدرک دکترای حقوق بین الملل و سیاستگذاری از دانشگاه دِنوِر آمریکا، یکی از برجسته ترین دیپلمات های ایرانی و از عناصر اصلی طرح گفتگو و همکاری ایران با آمریکا در سال ۲۰۰۱ در جریان سرنگونی طالبان و تشکیل دولت حامد کرزای به شمار می رود.

رویترز در گزارشی با عنوان “نامزد ]وزارت امور خارجه ایران[ به مثابه شاخه زیتونی برای ایالات متحده” نوشت: “اگر حسن روحانی رئیس‌جمهور منتخب ایران می‌خواست عزم خود را برای بازسازی روابط با آمریکا و انجام یک “معامله بزرگ” نشان دهد، به‌ سختی می‌توانست انتخابی بهتر از محمدجواد ظریف به عنوان وزیر خارجه داشته باشد.”

تندرو ها در ایران که ظریف را منتسب به جناح هاشمی رفسنجانی و خاتمی می دانند، مخالفت خود را از تریبون های مختلف، درباره احراز پست امور خارجه توسط وی علنی کرده اند. یکی از مسائل مطرح شده این است که ظریف به عنوان سکان دار آینده سیاست خارجی ایران مورد تایید رهبری ایران نیست. محمد جواد ظریف در کتاب خاطراتش که به تازگی با نام «آقای سفیر» منتشر شده است به این مسئله پاسخ می دهد.

ظریف می نویسد: “فکر می‌کنم در بهمن ماه سال ۱۳۸۰ بین من و آقای دکتر خرازی برای رفتن به نیویورک ]برای نمایندگی ایران در سازمان ملل[ توافق صورت گرفت. ظاهرا آقای دکتر خرازی نیز‌ همان موقع موضوع اعزام من را به رهبری هم گفته بودند. بعد‌ها رهبری به من فرمودند که‌ همان روز من به آقای حجازی گفتم که بهترین گزینه برای نیویورک شما هستید… همچنین…به من فرمودند، حتی اگر در موردی یقین داری که دیدگاهت ۱۸۰ درجه با من مخالف است، وظیفه داری دیدگاهت را بگویی. حتی ایشان مطرح کردند که این یک وظیفه شرعی است. بحمدلله من نیز همیشه این کار را انجام دادم.”

در حالی که به نظر می رسد که ایران در حال آماده شدن برای ایجاد دگرگونی در رابطه خود با آمریکاست تحولات واشنگتن خبر از سردرگمی در درون هیئت حاکمه می دهد. در روز ۳۱ ژوئیه مجلس نمایندگان آمریکا با اکثریت قاطع ۴۰۰ رأی موافق در برابر ۲۰ رأی مخالف یکی از شدیدترین لوایح تحریمی علیه ایران را به تصویب رساند. این لایحه در صورت تصویب سنا و تأیید پرزیدنت اوباما عملا می تواند منجر به قطع کامل صدور نفت ایران، از میان رفتن امکان دسترسی این کشور به حساب های ارزی اش در خارج، و فلج شدن صنایع مرتبط با خودرو سازی، معادن، بخش ساختمان و دیگر صنایع شود.

الیوت اِنگِل (دموکرات) که به همراه اِد رویس (جمهوری خواه) نقش رهبری را در طرح و به تأیید رساندن لایحه مذکور بر عهده داشت در مصاحبه ای می گوید که “تنها تحریم ها” ممکن است برنامه هسته ای ایران را متوقف کند. ” او اضافه می کند: “من روحانی را یک میانه رو به حساب نمی آورم و اینکه ]اصولا[ قدرت انجام کاری را داشته باشد در او نمی بینم.”

عجیب اینجا است که اکثریت قاطع ۱۳۱ نماینده ای که فقط چند روز پیش از تصویب لایحه جدید، در نامه ای پرزیدنت اوباما را تشویق به دادن فرصت به روحانی کرده بودند به لایحه تحریمی جدید رأی مثبت دادند. اما سردرگمی و ابهام در واشگتن تنها در این خلاصه نمی شود.

در حالی که کنگره حملاتش را هم در حرف و هم در عمل، علیه ایران شدت بخشیده است، کاخ سفید روشی کاملا متضاد اتخاذ کرده است. در پی مراسم تحلیف حسن روحانی کاخ سفید با انتشار بیانیه ای اعلام کرد: “همزمان با روزی که حجت ‌الاسلام دکتر حسن روحانی به عنوان هفتمین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران سوگند یاد می کند، بار دیگر به مردم ایران که موجب شدند صدایشان در انتخابات شنیده شود، تبریک می گوئیم”. همچنین این بیانیه با رویکردی دوستانه اعلام کرد که “در صورتی که دولت جدید…راه حلی صلح‌آمیز برای این موضوع ]هسته ای[ پیدا کند، یک شریک مشتاق در آمریکا پیدا خواهد کرد.”

تضاد محسوس بین کاخ سفید و کنگره، شک ایرانی ها را که اصولا نسبت به آمریکائی ها بی اعتمادند، در باره صداقت دولت اوباما بر انگیخته است. هاشمی رفسنجانی، که با ورود حسن روحانی به صحنه، می رود که بار دیگر به سیاستمداری مطرح مبدل شود، وضعیت حاکم بر واشگتن را شبهه آمیز خواند. او گفت: “درست است که روابط با مذاکرات آغاز می‌شود، اما دوگانگی برخورد دولت و پارلمان آمریکا شبهه‌ناک است و نشانه‌های خوبی در بین مردم ایران ]در پی[ ندارد.”

یکی از فرضیاتی که می تواند حرکت اخیر مجلس نمایندگان را توجیه کند این است که کنگره آمریکا، با حمایت و تشویق لابی اسرائیل، قصد دارد امکان هرگونه سازش با ایران را از کاخ سفید سلب کند.

فرضیه دیگر این است که با توجه به نامه ۷۶ سناتور به اوباما در باره سختگیری بیشتر در قبال ایران، انتظار می رود که پس از تعطیلات تابستانی کنگره، در ماه سپتامبر یا اکتبر، این لایحه تحریمی از تصویب سنا نیز بگذرد. بدین ترتیب تصویب لایحه موردبحث توسط مجلس نمایندگان می تواند پیامی باشد هم به کاخ سفید و هم به ایران که “وقت زیادی ندارید” و پنجره دیپلماسی به سرعت در حال بسته شدن است.

در مجموع، در صورت نهائی شدن قانون مزبور بخت رسیدن به توافق بین دولت اوباما و دولت حسن روحانی به شدت کاهش خواهد یافت و خطر جنگی مخرب فزونی خواهد گرفت. روحانی فقط از طریق کاهش تحریم ها قادر است آیت الله خامنه ای را متقاعد به انجام یک معامله کند.

این تصور که ایران تنها با اعمال زور وادار به عقب نشینی خواهد شد تصوری غیر واقعی است. نحست به این علت که این رویکرد فاکتور غرور ملی را که در شکل دادن سیاست در ایران، چه در دوران شاه و چه در دوران جمهوری اسلامی نقش تعیین کننده ای داشته است به کلی نا دیده می گیرد.

اما مهم تر این که به باور رهبران ایران عقب نشینی تحت زور و فشار مشکل آن کشور را با آمریکا حل نخواهد کرد. رهبران ایران بار ها گفته اند که در صورت موفقیت آمریکا در حل مسئله ای هسته ای با توسل به فشار، آن کشور با استفادۀ دوباره از رویکرد تحریم، با پیش کشیدن مسائلی از قبیل حقوق بشر و تروریسم، حکومت را به آستانه سقوط خواهد کشاند. از این رو حکومت ایران راهی جز مقاومت در برابر فشار پیش روی خود نمی بیند.

روحانی در روز ۱۳ مرداد ماه در سخنرانی مراسم ادای سوگند گفت: “به صراحت می‌گویم اگر پاسخ مناسب می‌خواهید، نه با زبان تحریم که با زبان تکریم با ایران سخن بگویید.”

علیرغم این همه تلاطم آیا ممکن است غیر ممکن، ممکن شود و در سپتامبر امسال در جریان نشست سالانه سازمان ملل دیداری بین اوباما و روحانی صورت بگیرد و راه آشتی بین دو کشور باز شود؟ باید منتظر ماند.