پیام رونق موسیقیدان ایرانی

پیام رونق موسیقیدان ایرانی

دیجیریدو (Didgeridoo) یکی از قدیمی‌ترین سازهای جهان است. این ساز بادی که بومیان استرالیا بیش از ۱۵۰۰ سال پیش ساخته اند، نخستین بار در سرزمین‌های آرهن و میان بومیان شمال استرالیا یافت شد. برخی ساز «دیجیریدو» را «ترومپت چوبی طبیعی» نیز می نامند.

اگر چه این ساز قدمت طولانی دارد، اما امروزه در بین موسیقدانان جهان جایگاه ویژه ای پیدا کرده است و نواختن این ساز در کنار سایر سازهای مدرن در بین موسیقیدانان اروپایی و آمریکایی دیده می شود.

نواختن دیجیریدو آسان نیست. نوازنده باید شگردهای خاص تنفس و ایجاد صدا با تغییر شکل دهان را یاد بگیرد. مهم‌ترین نکته یادگیری شگرد «چرخه تنفس» است. دراین تکنیک نوازنده باید بیاموزد که چه‌طور در یک زمان از طریق بینی نفس بکشد و درهمان زمان هوا را از طریق دهان خارج کند.

http://youtu.be/BMYBQvULot0

ایران نیز از سال ۱۳۸۵ هجری خورشیدی با این ساز قدیمی آشنا شد. پیام رونق موسیقیدان ایرانی و نوازنده متبحر این ساز استرالیایی، اولین فردی بود که « دیجیریدو» را به جامعه هنری و موسیقی ایران معرفی کرد. او یکسال بعد از معرفی رسمی این ساز، توانست با همراهی گروه دارکوب این ساز را در کنسرتی در تهران بنوازد. وی تاکنون علاوه بر بر ایران در مالزی، ترکیه، هندوستان و مجارستان کنسرت برگزار کرده است. از اینرو ما با پیام رونق به گفت و گو نشستیم.

شرق پارسی: آیا در ایران، تنها کسی هستی که این ساز را می زند؟

پیام رونق: در سال ۸۵، زمانی که من این ساز را به صورت حرفه ای و رسمی ایران معرفی کردم، دو نفر به صورت آماتور این ساز را می نواختند. از آن زمان چند سالی می گذرد و شاگردهایی داشتم که برخی از آن نیز در گروه های مختلف موسیقی فعالیت می کنند.

آیا نوازنده های این ساز در کشورهای دیگر خاورمیانه هم دیده می شوند؟

تا جایی که من اطلاع دارم، این ساز در آمریکا و روپا نواخته می شود، اما فکر نمی کنم در خاورمیانه این چنین باشد، زیرا تاکنون در هیچ کنسرتی یا خبری در اینباره دیده نشده که شاهدی برای نواختن این ساز در خاورمیانه باشد. به خصوص در شرایط کنونی که اتفاقات اخیر، هنر خاورمیانه را تحت تاثیر قرار داده است.

با توجه به اینکه این ساز در ایران شناخته شده نیست و حتی دوره های آموزشی آن وجود نداشت، چطور به این ساز علاقه پیدا کردید و با آن آشنا شدید؟

پیام رونق موسیقی دان ایرانی

پیام رونق موسیقی دان ایرانی

من برای ادامه تحصیل به هند رفته بودم، در آنجا با یک زن و شوهر آشنا شدم که خانم استرالیایی و آقا، بلژیکی بود. این زوج « دیجیریدو» می زدند و من تنبور؛ ساز اصلی من تنبور است. به طور اتفاقی یک شب ما همدیگر را در کنار ساحل دیدیم و خیلی جالب بود، زیرا آن ها شیفته تبور که از فرهنگ دراویش کردستان ایران می آید شدند و من شیفته ساز بومی های شمال استرالیا. بعد از اتمام آن دوره، در زمان خداحافظی ما سازها را با هم تبادل کردیم. من با ساز استرالیایی به ایران آمدم و آن ها با ساز ایران به اروپا رفتند.

من با یک ساز بادی خیلی بزرگ به ایران آمدم و در ابتدا خیلی با مشکل روبرو بودم، زیرا کسی نبود که این ساز را به من آموزش دهد. من تکنیک های اولیه را از دوستان استرالیایی و بلژیکی ام یادگرفته بودم، از اینرو کاری که کردم این بود که ریتم های مقام های عرفانی تبور را که ساز اصلی من است، روی این ساز پیدا و اجرا کردم. این تجربه باعث شد تا شیوه نوازندگی من متفاوت باشد، زیرا از این ساز استفاده ریتمی کردم.

از آنجا که قسمت دیگری از فعالیت من موسیقی الکترونیک است، برای خودم جالب بود که توانستم یکی از قدیمی ترین سازهای دنیا را در کنار جدیدترین و مدرن ترین موسیقی دنیا (موسیقی الکترونیک) قرار دهم. می توان گفت چه از لحاظ ساختاری چه از لحاظ جنس صدا این دو همدیگر را پیدا کردند و گوشنواز شدند.

بسیاری از موسیقیدانان ایران از وضعیت برگزاری کنسرت ها در ایران ناراضی هستند و با مشکلات زیادی برای برگزاری کنسرت مواجه می شوند، آیا شما هم با این مشکلات مواجه شده اید؟

مسلما من هم با مشکلات زیادی مواجه شدم، زیرا من یک ساز جدیدی به ایران معرفی کردم. به خاطر تعصباتی که در ایران نسبت به هنر به ویژه هنر موسیقی است، من مشکلات زیادی را در حوزه نوازندگی را متحمل شدم؛ از معرفی این ساز به موسیقیدانان ایرانی تا مسئولان و مخاطبان موسیقی.

پیام رونق موسیقی دان ایرانی

پیام رونق موسیقی دان ایرانی

در ارتباط با مشکلات برگزاری کنسرت ها باید بگویم که انواع و اقسام آن ها را تجربه کرده ام؛ از ندادن مجوز، کنسل شدن کنسرت بعد از چند ماه تمرین و چند شب مانده به اجرا.

دلایل لغو کردن کنسرت ها چه بوده است؟

دلایل بسیار متعددی داشته است، برای مثال من قرار بود با گروهی موسیقی در تالار وحدت تهران اجرا داشته باشیم که تنها چند روز مانده به برگزاری کنسرت، اجرای ما لغو شد. این اتفاق در زمان احمدی نژاد رخ داد و دلیل آن هم اختلافاتی بود که مدیران به دلیل جا به جایی در مرکز موسیقی وزارت ارشاد داشتند.

گروه دیگری که هم اکنون من به طور ثابت با آن ها همکاری می کنم، گروه لیان است که رزومه قوی دارند. این گروه بوشهری که طرفداران زیادی در ایران دارد و بسیار محبوب است، بعد از چندین سال موفق شد تا مجوز برگزاری کنسرت در شهر خودش یعنی بوشهر را دریافت کند. به ما اجازه دو اجرا در بوشهر را دادند. اجرای اول با موفقیت برگزار شد، اما قبل از اجرای دوم به ما گفتند «هوا پس است»، لطفا سوار هواپیما شوید و برگردید تهران. تنها به این دلیل که گروهی که موسیقی دوست ندارند به خیابان ها ریخته بودند و تظاهرات کردند و حرکت های خشن انجام داده بودند.

فکر می کنید این تظاهرات های خیابانی که در ایران علیه هنر برگزار می شود، توسط مردم عادی صورت می گیرد؟

نه! واقعا مردم نیستند، مردم ایران موسیقی را دوست دارند و این تظاهرات ها هم خیلی ربطی به نظام و دولت حاکم ندارد، زیرا همه سالن های تهران اگر نگوییم هر شب، اما حداقل هفته ای ۴ شب میزبان کنسرت در سبک های مختلف هستند.

به نظر من یک سری مسائل سلیقه ای و عرفی در ایران باعث بروز این جریان ها می شود و البته قطعا در جامعه ۸۰ میلیون نفری ایران، گروه هایی هستند که بیشتر از بیشتر از پایبندی به قانون، از قوانین نانوشته زیر پوست جامعه پیروی می کنند. البته باید گفت که این ها با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی جامعه بنا به برداشت های خودشان به خیابان ها می ریزند.

آیا در تلویزیون ملی ایران سهمی دارید؟ چون تلویزیون ایران اجازه پخش ساز را ندارد؟

صدا و سیمای ایران قانونی دارد که اجازه نشان دادن نوع نوازختن و ساز را نمی دهد. من یک مصاحبه با تلویزیون ایران داشتم در مورد معرفی این ساز جدید که معرفی کرده ام، من در پاسخ به مجری گفتم این ساز من جدید است و ممکن است حتی خیلی از اهالی موسیقی با آن آشنا نباشند و مسلما مردم و مخاطبان تلویزیون این ساز را نمی شناسند و وقتی آن را نشان نمی دهید چطور می توانند بفهمند ما راجه به چه حرف می زنیم؟ مجری تنها لبخندی زد و چیزی نداشت که بگوید.

تلویزیون ایران نسبت به هنر موسیقی خیلی کم لطف است و می توان گفت هنر موسیقی و تئاتر دو هنر مهجور در ایران هستند که در صدا و سیما سهمی ندارند.

شما به عنوان موسیقیدان با توجه به اینکه در تلویزیون ایران سهمی ندارید، چگونه مخاطب خود را پیدا می کنید؟

من موسیقیدان، شغل و حرفه ام و درآمدم از راه موسیقی است. ما موسیقیدان ها برای اینکه بتوانیم دیده شویم و شنیده شویم، نیاز به حمایت رسانه ملی داریم. کنسرت های ما در ایران در مقایسه با کنسرت های جهانی، کنسرت نیستند بلکه یک دورهمی هستتند.

متاسفانه به دلیل قوانین موجود، رسانه ملی فضایی به ما موسیقیدان ها نمی دهد و مشکل دیگری که برای ما موسیقیدان ها در ایران وجود دارد، این است که ۴ تا ۵ ماه سال به علت وجود ماه های رمضان، محرم، صفر و تعطیلات نوروز و …. به ما مجوز اجرا نمی دهند، یعنی ۴ الی ۵ ماه سال ما نمی توانیم کار کنیم.
در این مدت ما یا تدریس می کنیم، یا ساز و آهنگ می سازیم، برای انجام این کارها نیاز به شنیده شدن و دیده شدن دارم.

یکی دیگر از مشکلات ما، مجوز گرفتن از برای آلبوم جدید است که این پروسه گاهی اوقات تا دو سال نیز طول می کشد. من هنرمند آدم دو سال پیش نیستم و مسلما ارتباط عاطفی من با اثر خودم قطع شده است. این مساله به من هنرمند آسیب می رساند.