مراسم های گرامیداشت سی و چهارمین سالگرد انقلاب شامل نمایش دستاوردهای علمی و نظامی کشور هم می شود که حاکمان جمهوری اسلامی ایران این پیشرفت ها را از نتایج آن انقلاب  و سقوط حکومت غربگرای آخرین شاه ایران معرفی می کنند

مراسم های گرامیداشت سی و چهارمین سالگرد انقلاب شامل نمایش دستاوردهای علمی و نظامی کشور هم می شود که حاکمان جمهوری اسلامی ایران این پیشرفت ها را از نتایج آن انقلاب و سقوط حکومت غربگرای آخرین شاه ایران معرفی می کنند

خاورمیانه جوشان در دیگ انقلاب ها و انقلابی گری است. در برخی کشورها نظیر تونس، لیبی و مصر به رغم اینکه رژیم های سابق برافتاده و انقلابیون افسار قدرت را در دست گرفته اند، راه هنوز طولانی به نظر می رسد. در برخی کشورهای دیگر منطقه هم چون سوریه و بحرین چشم انداز امیدوار کننده ای، حتی برای رسیدن به موقعیت کنونی کشورهای دسته اول دیده نمی شود.

در این کشورها، برخی ها از هم اکنون از آنچه انقلاب برایشان به ارمغان آورده ناراضی هستند. نخبگان مصری، تونسی و حتی سوری دغدغه هایی از یک جنس دارند، هراس از قدرت گیری روز افزون تندروهای مذهبی و تنگ تر شدن عرصه فعالیت و زندگی. معیار اما اگر هراس از آینده و نارضایتی از نتیجه انقلابها باشد کشاورزان حاشیه نیل و دستفروشان تونسی نیز کمتر از روشنفکران و نخبگان نگران از فردای خود نیستند. برای این اقشار ، انقلاب بیشتر به معنای رسیدن به «نان» بود، چیزی که در بی ثباتی و بر هم ریختگی اجتماعی و سیاسی نایاب تر می شود.

درایران اما ظاهرا داستان به شکل دیگری رقم می خورد. کشوری که سه دهه زودتر از همسایگانش انقلابی به پا کرد و میوه اش به دامن اسلامگرایان شیعی افتاد.

این روزها در تهران مراسم های زیادی برای گرامیداشت سی و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب مردم ایران و سقوط نظام سلطنتی برگزار می شود. تلویزیون و رسانه های ایرانی خبر ارسال یک میمون به فضا، کشف اطلاعات حساس یک پرنده فوق مدرن بدون سرنشین آمریکایی و راه اندازی خط تولید یک مدل دیگر از پهپادهای آمریکایی را با هیجان و آب و تاب فراوان منتشر می کنند.

حاکمان ایران این پیشرفت ها را از نتایج آن انقلاب و سقوط حکومت غربگرای آخرین شاه ایران معرفی می کنند و تاکید دارند که به رغم تحریم های اعمال شده از سوی کشورهای غربی، نظام ایران پویا و تواناست. همه چیز اما به این خوبی ها که به چشم می آید نیست، پالتویی با صلابت که تنی نحیف و بیمار را در خود پیچیده است.

وضعیت کنونی ایران را می توان در یک ضرب المثل فارسی بهتر درک کرد، سرخ کردن صورت با سیلی، این کاری است که سالهاست حکومت ایران به آن عادت کرده و در آن به مهارت رسیده است، آنقدر که گاه خود نیز فریب آن را می خورد و آن را باور می کند.

حکومت ایران که در یک لجبازی بی پایان با غرب افتاده است می خواهد هر طور که هست در برابر «دشمن» خود را محکم و استوار نشان داد. شاید این روزها اگر از بسیاری از جوانهای ایران، آنهایی که همسن و یا جوانتر از انقلاب ایران هستند پرسیده شود که دلیل چند دهه تخاصم ایران با غرب بر سر چیست، پاسخ روشنی نداشته باشند، نسل من تا به یاد می آورد شعارهای ایستادگی در برابر غرب بود و اینکه «هر چه فریاد است بر سر آمریکا بکشید» زیرا که آمریکا «آتش هر خرمن و دشمن هر امت» است.

انقلابی که در ایران رخ داد اول بار فرزندان خود را بلعید، با این تفاوت که هر چه از عمر این انقلاب گذشت از اشتهای آن کاسته نشد و در انتخاب قربانیان خود فرق چندانی قائل نشد از همان ابتدا لیبرال ها، چپی ها، ملی گراها و حتی مذهبی ها، آنهم در رده های آیت الله ها و چهره های بلند پایه قربانی انقلابی شدند که بسیاری از آنها برای پیروزی اش ماهها و سالها شکنجه شدند و در زندان های مخوف آخرین شاه ایران لحظه رهایی خود و سقوط حکومت سلطنتی را همچون یک رویا انتظار می کشیدند.

انقلاب ایران به سرعت تحت تاثیر رهبری کاریزماتیک آیت الله خمینی همه چیز را باخت و قربانی شد. اولین نخست وزیر ایران پس از انقلاب، اولین رئیس جمهور ایران، اولین رئیس رادیو و تلویزیون انقلابی ایران، اولین وزیر امورخارجه ایران، معاون و جانشین رهبر ایران – آیت الله منتظری – و دهها هزار نفر دیگر مورد غضب حکومت قرار گرفتند، تبعید، اعدام، خلع ید و یا به زندان افتادند.

حکومت اسلامی ایران تا سه سال نسبت به بی حجابی زنان واکنشی توام با مصالحه و تسامح اتخاذ کرد، اما هر چه بر قدرت مذهبی ها افزوده و رقبا سست تر و شکننده تر می شدند، شور و رادیکالیسم مذهبی ها نیز افزون تر می شد. حجاب اجباری شد، قوانین حمایتی از زنان و خانواده برچیده و دانشگاهها از عناصر “غیر انقلابی و غیر متعهد به اسلام” پاکسازی شد و برای سالها در دانشگاهها بسته شد.

برخی ها تصور می کنند که انقلابی که در ایران به وقوع پیوست و نتایج آن می تواند درس های زیادی برای دیگر کشورهای منطقه داشته باشد. از آنجمله چندین شخصیت روشنفکر مصری یا تونسی است که چند باری هشدار دادند که مبادا اخوان المسلمین در مصر و تونس همان راهی را بپیماید که مذهبی ها در ایران رفتند. اما همگان هم اینگونه به قضیه نمی نگرند. اسلامگریی مد این روزهای مردم کوچه و بازار خاورمیانه شده است.

سه سال پیش وقتی پس از جنبش سبز ایران را ترک کردم و چندماهی در ترکیه مستقر شدم بارها با جوانان ترک گفتگو می کردم . به صورت ساده اما روشن داستان انقلاب ایران را بازگو کردم، در حیرت بودم که چرا آنها تجربه به این بزرگی را نمی بینند یا نمی خواهند ببیند اما پاسخ کوتاه انها تنها مرا بیشتر شگفت زده می کرد: مشکل انقلاب شما در این بود که انقلاب به دست روحانیون شیعه افتاده بود، آنها نمی توانند سعادت را برای مردم به ارمغان بیاورند اما روحانیون ما شیعه نیستند.

این روزها بسیاری از ایرانی ها سنتی و مدرن ، تحصیل کرده و بی سواد در چیزهای زیادی مشابه هستند و ان نتایج انقلاب و شکل زندگی است که حکومت برای مردم به وجود اورده است.

مهدی کروبی که دو بار رئیس مجلس ایران بود و از نزدیکترین افراد به بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی، بارها به مقایسه حکومت فعلی با حکومت شاه زده بود او در خصوص رفتار بازجوها و انچه در زندان های ایران می گذرد گفته بود که رفتاری که حاکمان کنونی دارند روی ساواک – سازمان امنیتی مخوف حکومت شاه – را سفید کرده بود او که خود سالهای متمادی را در زندان های شاه سپری کرده و اکنون از رهبران جنبش سبز است، بارها گفته بود که در زندان های شاه احترام به مراتب بیشتری برای معترضان و خانواده های زندانیان وجود داشت.

همزمان با برگزاری جشن های سی و چهارمین سالگرد انقلاب، جنگ قدرت در تهران به صورت بی سابقه ای دیده شد. محمود احمدی نژاد بی پرده در مقابل نهادها و نیروهای رهبری به طور قاطعانه ای ایستادگی کرد و عزم خود را برای حضور محکم انتخابات ریاست جمهوری آینده نشان داد. جنگ قدرت میان گروههایی که چهار سال پیش در یک انتخابات پر شبهه اصلاح طلبان را کنار زدند و انها را به زندان انداختند و از فضای سیاسی کنار زده بودند. آیت اله خامنه ای سه هفته پیش به طور علنی گفته بود که هر کس تا زمان انتخابات اختلافات درون نظام را علنی کند «خائن» است. او که به خاطر حمایت از محمود احمدی نژاد در دور قبلی انتخابات عملا رهبری و نفوذ خود را بر یکی از دو بال جمهوری اسلامی – اصلاح طلبان – از دست داده بود، این بار می رود تا با یکی از بزرگترین چالش های عصر زمامداری خود مواجه کند. چالشی که خود چهار سال پیش آفرید و از آن حمایت کرد.

حکومت بر آمده از انقلاب ایران، امروزه نه تنها در درون ایران به داستانی یاس آور تبدیل شده، که در خاورمیانه نیز به آینه عبرت سیاهی تبدیل شده است. روحانیون ارشد شیعی عراق که سالها در ایران دوران تبعید را سپری می کردند و نواقص حکومت مذهبی را به خوبی لمس کردند بارها تاکید کرده اند که حکومت جمهوری اسلامی و تجربه ایران با شرایط عراق “مناسب ” نیست.

برخی از رهبران عربی حوزه خلیج فارس که نمی خواهند شرایط اجتماعی را بازتر کنند و فضای سیاسی بازتری ایجاد کنند مثال انقلاب ایرانی را می آوردند و به غربی ها گوشزد می کنند که وقتی قدرت در دست مردم ایران افتاد، کشوری که متحد غرب بود به ناگهان به کشور تندرو مذهبی و دشمن غرب تبدیل شد. انها اینگونه به زبان اشاره غربی ها می فهمانند که ریسک نکنید، ما دوستان شما هستیم مبادا با حمایت از تفکر دمکراسی تجربه ایران را تکرار کنید. انقلاب ها اما در خاورمیانه ادامه دارد، چیزی که ایرانی ها را وجد آورده.