اخوان ثالث-خبرگزاری تسنیم

اخوان ثالث-خبرگزاری تسنیم

آخرین ماه زمستان، یادآور تولد شاعر «زمستان» است. شاعری که محمد تقی، ملک الشعرا بهار در نخستین دیدار با شنیدن شعرهایش وقتی او هنوز جوان و تازه کار بود، گفت: «او شاعر بزرگی خواهد شد.»

مهدی اخوان ثالث (م. امید) هرچند کم سن و سال تر از بسیاری شاعران هم روزگار خود بود، اما خیلی زود با شعرهایش گوی سبقت را از بسیاری از آنان ربود.

شعر «زمستان» را در دورانی سرود که شعر معاصر در فاصله شهریور ۱۳۲۰ تا انتشار «زمستان» در سال ۱۳۳۵خورشیدی، از هر نظر دچار کلیشه شده بود.

شعر اخوان در آن دوران درخشید و مکتب نیمایی را که می رفت دچار رکود شود، بار دیگر رونق داد. دوران کلیشه ها را پایان داد و نشان داد شعر نیمایی می تواند ظرفیت های تازه ای داشته باشد.

هرچند شعر «زمستان» شخصیت ادبی اخوان را ساخت و پرداخت، اما به طور کلی شعر وی از چنان اهمیت و قدرتی برخوردار بود که دست کم تا سه دهه حضور پررنگ خود را تا مرگ وی حفظ کرد.

اهمیت شعر اخوان و راز ماندگاری او چه بود؟ در شرایطی که بسیاری شاعران تنها با یکی دو اثر درخشیدند و بعد خورشید هنرشان، بی فروغ شد، اخوان چطور توانست چنین بسراید که عبدالمحمد آیتی در وصفش بگوید: «اگر از همه شاعران معاصر ده تن برگزینیم و از آن ده تن، پنج تن را، امید در آن میان چون اختری تابناک می درخشد.»

پشتوانه عظیم شعر اخوان، هزار سال شعر معاصر فارسی بود. او را شاعری ادیب می دانند به معنای امروزینش.

ویژگی شعر اخوان جز آشنایی سراینده آن با ادب فارسی، نظم آن است. اخوان در سرودن شعرهایش، شیوه نیمایی برگزیده بود، اما مثل برخی شاعران، وزن را پس پشت نیافکند. به همین علت شعرش موسیقی دارد و همین موسیقی است که نظم را از نثر جدا می کند و بر عمر کلام شاعر می افزاید. آنجا که می گوید:

«زپوچ جهان هیچ اگر دوست دارم
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» یا
آنجا که می سراید: «پوستینی کهنه دارم من» یا «این شکسته چنگ بی قانون» یا «پنجره باز است و آسمان پیداست»

اخوان همه وجوه شاعر خوب بودن را دارد. هم ادب فارسی را می شناسد، هم هنر دیروز و هم ادب امروز کشورش را خوب می شناسد. از آن گذشته نبوغ را هم چاشنی این دانش می کند.

اخوان نوپرداز است، اما ارتباطش را با هنر دیروز کشورش قطع نکرده، بلکه در عین آشنایی و ارتباط با هنر و فرهنگ گذشتگان، راه نو خود را می جوید.

آشنایی اخوان با تاریخ و ادبیات ایران چنان است که محمد علی اسلامی ندوشن، نویسنده درباره اش چنین می نویسد: «آبشخور او از برکه عظیم ادب فارسی بود و در عین حال خود را به «نو»ی سپرده بود. بدان گونه که بر در هیچ گذشته ای نمی ایستاد.» و نادر ابراهیمی حرفه او را «عاشقی وطن» می خواند و می گوید: «هیچ شاعری در عصر ما و شاید روزگار پیشین نیز، نام ها و نشانی های بومی و ملی را در شعر خود به کار نگرفته.»

رضا براهنی، نویسنده و منتقد هم او را چنین توصیف می کند: «اخوان به عنوان یکی از چند شاعر بسیار مهم عصر ما، سراپا غرق در ناموزونی بود و هنر او عبارت بود از بخشیدن مفهوم به این همه عناصر ناموزون و حتی جداجدا نامفهوم.»

شاید در یک کلام و با همه این توصیفات بتوان گفت: «شعر اخوان معنی درست و بی تعارف شعر را دارد. شعری به سامان و یکدست و استوار که در تخیل و بیان صاحب قدرت است.»