عمر البشیر رییس جمهور سودان - عکس از اسوشیتدپرس

عمر البشیر رییس جمهور سودان – عکس از اسوشیتدپرس

عمر البشیر رییس جمهور سودان – که ظاهرا با رسانه ها مشکل دارد – روز یکشنبه طی کنفرانس خبری پس از ملاقات با عبدالفتاح السیسی همتای مصری اش گفت: «در گذشته، می گفتیم که مردم بر دین رهبرانشان هستند، اما این روزها و در این عصر می بینیم که مردم پیرو دین رسانه هایشان هستند.»

وی بعد از آن افزود که روابط بین دو کشور سودان و مصر تحت تاثیر آنچه که اکنون در رسانه ها گفته می شود قرار نخواهد گرفت، و هر چه که گفته شده باشد، هیچ چیز نمی تواند این روابط را بلرزاند.»

بدون پرداختن به جزئیات روابط رییس جمهور سودان با رسانه های کشورش، یا رسانه های هر کشور دیگر، می توان دید که قطعا وی در میان رهبران جهان تنها کسی نیست که علیه رسانه ها موضع گرفته است. این پدیده به یک ناحیه جغرافیایی محصور نمی شود، اما در نقاط مختلف جهان و به درجات مختلف بسته به میزان آزادی های فردی و سطح توسعه اجتماعی در هر کشور قابل مشاهده است.

در مصر، «حرف روزنامه ای» اصطلاحی شایع بوده که زمانی استفاده می شده که کسی می خواسته گزارشی کم اعتبار را رد کند، و البته، برای این کار باید علتی وجود داشته باشد. روزنامه ها همواره ابزار اولیه انتقال و گسترش اخبار بوده اند. اما درست مانند هر شغل دیگر، می توان در آن نمونه هایی را از کار غیرحرفه ای یافت که به درستی و بیطرفی، و دقت خبر اهمیت نمی دهد.

این روزها، شبکه های تلویزیونی و ماهواره ای که همه با هم در چالش هستند و در پی آنها شبکه های اجتماعی که هنوز در حال شکل گرفتن است همه ما را به خبرنگار، روزنامه نگار و ستون نویسانی تبدیل کرده اند که مطالب خود را به شکل کلمات، عکس و گاه حتی ویدئو پخش می کنیم.

رسانه هرگز این اندازه در شکل دادن افکار عمومی، با نفوذ و مهم نبوده و اینقدر از ارتباط دوجانبه برخوردار نبوده است. تمرکز رسانه به شدت با گسترش سریع اطلاعات و تصاویر در چهارگوشه جهان – گاه تقریبا به محض شکل گرفتن خبر – توسعه یافته و به تحولاتی بسیار مثبت در زمینه حجم اطلاعاتی که پخش و انتشار می یابد منجر شده است.

در کنار این، چالش های مهمی نیز وجود دارد درباره گسترش اطلاعات غلط و ترس گستر بر اساس اطلاعات دروغین، و یا ایجاد وضعیت هشدار ناشی از خارج کردن یک خبر از محمل اصلی آن، که همه شرایط بسیار دشواری را برای رسانه ایجاد کرده است.

از جمله نمونه های مهم این مساله، فایل های ویکی لیکس و ادوارد اسنودن است، که هر دو در مدتی کم تمام فضای مجازی را شعله ور کردند و به دردسرهای دیپلماتیک منجر شدند بدون آنکه کسی بتواند آنها را متوقف کند.

اگر کسی می خواست به روش معمول این اخبار خاص درزشده را پخش کند ماه ها وقت لازم داشت؛ همچنین برای این کار چندین ماشین برای انتقال انبوه اسناد و سالها وقت برای بررسی درست آنها لازم بود.

نمونه دیگر از اینکه اطلاعات و اخبار نادرست با چه سرعتی می تواند انتقال یابد و چه واکنش سریعی می تواند داشته باشد، حتی قبل از اینکه کسی فرصت داشته باشد درستی آنها را بررسی کند، حملات اخیر سایبری علیه یکی از خبرگزاری های مهم بود که خبری غلط را منتشر کرد مبنی بر اینکه باراک اوباما رییس جمهور آمریکا مورد حمله قرار گرفته – خبری که تقریبا بلافاصله موجب سقوط بازارهای مالی شد و موجب شد ده ها میلیارد دلار از ارزش سهام پاک شود، تا اینکه همه متوجه شدند چه اتفاقی افتاده و بازارها دوباره تثبیت شد.

نیازی به گفتن نیست که نمونه های زیادی وجود دارد و این نمونه ها گاه به «آتش جبهه خودی» در مناقشات مسلحانه شباهت دارد – حمله ای که منظور آن ضربه زدن نیست اما به خاطر بی دقتی عملا لطمه می زند.

در اغلب موارد در زمان های دیگر رسانه ها خود به خاطر استفاده اش در شکل های مختلف به ویژه آنلاین، هدف قرار می گیرد. سازمان های تروریستی از مدت ها پیش از بعضی اشکال نوین رسانه و تکنیک های آن برای انتشار تبلیغات مسموم و تبلیغات انلاین درباره خودشان بهره گرفته و پیام هایشان را به اشکالی منتشر کرده اند که قبل از آن در دسترس آنها نبود.

این واضح است که استفاده از رسانه ها، بخشی قابل توجه از استراتژی این گروه ها بوده و به همین جهت بدون این استراتژی، تصاویر ویدئویی اعدام و قتل و کافر شمردن دیگران اثری را که اکنون دارد، نداشت زیرا در آن صورت هیچ کس نمی توانست آنها را ببیند، به ویژه با توجه به اینکه برای این گروه ها ایجاد شبکه های رسانه ای مختص خود بسیار دشوار بوده و هست.

اغلب گفته می شود که بخش مهم جنگ ها و مناقشاتی این قرن به صورتی قابل توجه بر مبنای رسانه و هدایت و کنترل افکار عمومی است.

ظهور شبکه های رسانه ای و شیوه های ارتباطی در این ابعاد و تمرکز، در تاریخ بی سابقه است.
این پدیده ای است که با خود هم پتانسیل مثبت زیاد و هم چالش های گسترده دارد. در عین حال اکنون اغلب بر این باورند که روابط بین رسانه ها و مردم در عصر نوین روابطی دو طرفه است، و این مساله به تفکیک رسانه ها و منابعی که قابل اطمینان هستند از آنهایی که نمی توان به آنها اعتماد کرد، در روندی تقریبا خودکار، منجر می شود.

اما برای بردن این رابطه دوجانبه به سطحی پالایش شده تر دستورالعملی وجود ندارد، زیرا این در واقع بخشی از روند توسعه اجتماعی در یک جامعه است که در آن عوامل بسیار – مانند آموزش و رشد اقتصادی و سیاسی و توسعه – وارد می شوند، عواملی که همگی بر کیفیت روند تبادل اطلاعات تاثیر می گذارند.