بسیاری درباره این مساله پرسش می کنند که چرا نوع تعامل ایران با کشورهای خلیج عربی در مقایسه با نوع تعامل آنان با کشورهای غربی متفاوت است، به ویژه اینکه هنگام رخداد بحران های معین این دوگانگی بیشتر وضوح می یابد. بعضی ها درباره محرک و عقبه های تاریخی این مساله پرسش می کنند که آیا این سیاست مخصوص رژیم آخوندی است یا بر نظام های پیشین هم صدق دارد؟
ابتدا یکسری نمونه های تاریخی می آوریم که به واسطه آنها ایران همواره در تعامل با کشورهای منطقه دچار اشتباه می شده و زمانی به اشتباه خود پی می برده که هر گونه حسن نیتی برای ارتباط مسالمت آمیز از بین رفته است.
این مقاله مثال هایی از روابط ایران با پادشاهی عربی سعودی در طول قرن بیستم و قرن جاری بیان می کند، یعنی از دوره پهلوی و ایران پس از انقلاب هر کدام دو مثال را ذکر می کند.
در سال ۱۹۴۴ یک زایر ایرانی به نام ابوطالب یزدی در هنگام طواف کعبه به اتهام تعدی به کعبه دستگیر شد و عده ای از حجاج از ملیت های مختلف اتهام او را شهادت دادند؛ از این رو دادگاه سعودی حکم به اعدام او داد و این حکم در مکه در اوخر مراسم حج اجرا شد. واکنش تهران اما در برابر این مساله این بود که روابط خود را با ریاض قطع کرد و به تاکید مقامات سعودی و در راس آنها بنیانگذار مملکت پادشاه عبدالعزیز بن عبدالرحمن وقعی ننهاد که بر درستی حکم و اتکای آن بر ادله معتبر تاکید می کردند و بر عدم امکان دخالت در امر قضاوت اذعان می کردند. پس از سه سال قطع روابط محمد رضا پهلوی متوجه خطای خود شد و کاروانی بزرگ از مقامات و حجاج ایرنی راهی حج کرد که در میان آنان برخی از مقامات دربار هم بودند. و مثال دیگر این دوره متعلق به سال ۱۹۶۸ است و موقعی که استعمار بریتانیا در پی جلا بود و قصد ترک منطقه داشت. در این بین پادشاه فیصل بن عبدالعزیز از شیخ عیسی بن سلمان حاکم بحرین در کشور سعودی استقبال کرد. این کار با غضب محمد رضا مواجه شد و به مثابه عربی تلقی کردن بحرین شمرده شد. از این رو شاه ایران سفر به کشور سعودی را که قرار بود طی دو روز بعد انجام گیرد ملقا کرد. حمید احمدی در کتاب خود درباره روابط ایران و عربستان می نویسد که واکنش پادشاه سعودی به این قضیه این بود که گفت «شاه ایران در این رابطه صاحب اختیار است البته او هنوز جوان است و شاید دچار سرمستی جوانی شده و چه بسا به زودی از تصمیم خود صرفه نظر کند». و دقیقا چنین شد و تنها با گذشت چند ماه شاه ایران در سفر به اتیوپی خواستار دیدار ملک فیصل در فرودگاه جده شد. دیداری که ۴۰ دقیقه پیش بینی می شد به شش ساعت طول کشید و پس از آن شاه وعده داد که زیارت ویژه ای در شش ماه آتی از پادشاهی عربی سعودی به عمل خواهد آورد.
از دوره پس از انقلاب نیز دو نمونه ذکر می کنیم: مثال اول مربوط به سال ۱۹۸۵ است و زمان جنگ ایران با عراق. در آن زمان سعودیه پیشنهادی برای توقف جنگ داده بود و خواستار توقف خونریزی؛ اما این پیشنهاد با حدت از سوی خمینی رد شد و بر استمرار جنگ تا نابودی صدام اصرار می کرد. اما پس از دوسال ایران مجبور شد تن به آتش بس دهد. آتش بسی که خمینی آن را جام زهر می دانست.
مثال دوم مربوط می شود به دوره رهبری خامنه ای و دوره ای که شرایط سیاسی و منطقه ای و بین المللی مختلفی دارد. در سال ۲۰۱۵ در هنگام توافق برجام، یا پنج به علاوه یک که در طی آن هیچ توجهی به نگرانی های کشورهای خلیجی نشد، و ایران اهمیتی به مطالبات خلیجی نمی داد، زیرا فکر می کرد توافق با غربی ها برای حال آن کفایت می کند، و کشورهای خلیج برای بهبودی روابط با ایران مجبور خواهند شد تلاش کنند، موضع خلیجی علی رغم آن توافق در برابر منشِ ددمنشانه ایران ثابت قدم ماند، و در برابر اموال به دست آمده از برجام که برای تامین گروهک های تروریستی به کار می رفت ایستادگی کرد. اینک اما با گذشت سه سال و پس از خروج ایالات متحده از برجام، ایران به شدت به نیاز خود به کشورهای منطقه خلیج پی برده، و در این برهه دوباره کشورهای خلیج را، به ویژه ریاض و ابوظبی و منامه را، به یاد آورده و رئیس جمهور ایران و وزیر خارجه اش شروع به گفتن سخنان دوستانه کرده اند، سخنانی ناظر بر آمادگی برای گفتگو با کشورهای خلیجی. اما کشورهای خلیجی همچنان بر ضرورت تغییر رفتار ددمنشانه رژیم آخوندی اصرار دارند و شرط هر گونه گفتگویی را تغییر رفتار نظام در منطقه می دانند.
مثال بالا این نتیجه را می رساند که ذهنیت ایرانی در ارتبا با تعامل با کشورهای خلیجی دچار مشکل است و اغلب حساب های آن در این خصوص علی رغم تغییر نظام سیاسی خطاست. پس اشکال کار در کجاست؟ به نظر من اشکال کار در ذهنیت ایرانی نسبت به عرب ها نهفته است. این مساله حاصل یک ارث قدیمی است که تاریخ آن به قبل از اسلام باز می گردد و تفصیل آن در اینجا ممکن نیست. در واقع نگاه فارسی یا ایرانی به عرب یک نگاه متعالی است، نگاهی که در میان مغروران نسل اندر نسل می چرخد، و حتی تغییر شرایط زمانی و تبدیل شدن کشورهای خلیج به کشورهایی بسیار پیشرفته تر از ایران نتوانست در این زجاج این ذهنیت مغرور رخنه ای ایجاد کند. از این رو ذهنیت ایرانی اسیر این نگاه گشته و از آغشتگی های این ذهنیت به جهان عربی می نگرد. از این رو این خطاها تکرار می شود بی آنکه مایه عبرت شوند. بنابراین به خردمندان ایران می گوییم: هرگاه دولت شما در پی روابطی خوب و متعادل و منسجم با محیط اقلیمی خود گشت، همزمان با آن باید زاویه دید خود را تغییر دهد که در طول دوره قبل از آن به دولت های عربی و به طور مشخص خلیجی منطقه می نگریست، در غیر این صورت این وضعیت در دوره های آینده نیز تکرار خواهد شد و استمرار خواهد یافت بی آنکه از آن عبرت بگیرید. بترسید از اینکه جهان ایران را رها کند. و این به راستی به ضرر شماست.