نهاد المشنوق وزیر کشور لبنان در کنفرانسی مطبوعاتی برای اظهار نظر درباره تصاویر لو رفته از زندان رومیه – عکس از دالاتی ونهرا

نهاد المشنوق وزیر کشور لبنان در کنفرانسی مطبوعاتی برای اظهار نظر درباره تصاویر لو رفته از زندان رومیه – عکس از دالاتی ونهرا

فقط به این خاطر که در انتخابات شهرداری شکست خورد، تاریخ و نقش عربستان سعودی در ده سال خطرناک گذشته را نادیده گرفت! سخت است باور کنم که این همان نهاد المشنوق وزیر کشور و شهرداری های لبنان، سنی، است! همه این کارها فقط برای توجیه شکست در انتخابات شهرداری است!

المشنوق پس از شکست تیمش در طرابلس در برابر دیگر رقیب سنی خود، اشرف ریفی، به جای اینکه مسؤلیت را متحمل شود، عربستان سعودی و ملک عبدالله را مورد حمله قرار داد و گفت آن ها باید برای انتقادات مطرح شده در انتخابات بر ضد سعد الحریری سرزنش شوند.

تمام این دگرگونی برای توجیه یک شکست در انتخابات شهرداری است!

به دور از وفاداری و جوانمردی، و اصالت و تمامی ارزش های خوب، ما از نهاد و کسانی که با او هستند انتظار داشتیم لااقل کمی امانت دار تاریخ باشند. من می دانم که او نمی تواند اکثریت لبنانی ها، از جمله سنی ها، را به آن چه بر ضد سعودی و پادشاه فقیدش گفت، متقاعد کند، زیرا درباره تاریخی صحبت می کنیم که پرونده اش هنوز پایان نیافته است. به این علت که سعودی تقریباً تنها کشوری بود که در کنار کشورش ایستاد و تیم سیاسی او را حمایت کرد و به خاطر او منافع خود را برای سال ها به خطر  انداخت!

دوست وزیرمان المشنوق، آگاه تر از آن است که سخنان خود را باور کند هنگامی که برای شکست های سال های گذشته سعد الحریری رئیس خود، عربستان سعودی را سرزنش کرد. من فرض می کنم این احساسات لحظه ای باشد، آن هم در لحظه رسوایی شکست در طرابلس. زیرا مرحوم ملک عبدالله، شخصیت مهمی در تاریخ منطقه است، و فکر می کنم او از مهم ترین شخصیت هایی است که در تاریخ لبنان از او مثبت یاد شود. زیرا پس از آن که رژیم سوریه و متحدانش، لبنان را هدف قرار دادند و بزرگ ترین سلسله ترورها را که اولین آن ها رفیق الحریری بود انجام دادند، و رهبران سیاسی آن را حذف کردند، تقریباً تنها رهبری بود که در کنار ملت لبنان ایستاد. برخلاف آن چه نهاد و دیگران می گویند، آمریکایی ها و فرانسوی ها نقش موتور محرک را نداشتند، و در حقیقت اگر ریاض قضیه لبنان را به دست نمی گرفت و آن را یک قضیه محوری در نظر نمی گرفت، و تلاش های بسیاری را برای منحرف کردن مقابله با دمشق رد نمی کرد، لبنانی ها باید با این واقعیت جدید مقابله می کردند و سلطه مطلق اسد را می پذیرفتند.

در تمامی آن حوادث وحشتناک، ریاض و پادشاه فقید شخصاً، نقش فعالی داشت، از خارج کردن نیروهای رژیم سوریه از لبنان گرفته، تا صدور یک سری از قطعنامه های شورای امنیت، و پس از آن تأسیسی دادگاه بین المللی، و حمایت از رؤسای دولت هنگامی که رهبران «۱۴ مارس» آن را به دست گرفتند. رژیم سوریه و متحد آن ایران و «حزب الله»، قصد ترور رهبران کلیدی را داشتند، تا لبنان به ویژه پس از خروج اسرائیل از جنوب مکملی برای آن ها باشد.

نهاد می داند که عربستان سعودی و پادشاه فقید آن شخصاً می توانستند تنها به ارسال پیام های تسلیت به خانواده های قربانیان اکتفا کنند و لبنانی ها را برای سرنوشت ترک کنند. حوادث در منطقه ما معمولاً بدین شکل پیش می روند، هیچ کس نمی خواهد در چالشی قوی در منطقه ای وارد شود که مملو از خطر و بحران است، اما پادشاه تا زمان وفات به دفاع از قضیه لبنان ادامه داد.

علاوه بر این موضع ریاض باعث تحریک نیروهای متحد، واشنگتن، پاریس، قاهره و امان شد، و همچنین منجر به صدور قطعنامه هایی ضد حضور سوریه شد و به اشغال سی ساله لبنان به دست رژیم اسد پایان داد. و همچنین باعث تشکیل یک جبهه دیپلماتیک گسترده شد که رژیم اسد را از اتحادیه عرب گرفته تا سازمان ملل و اروپا و ایالات متحده محاصره کردند، و چندین سال در سطح دیپلماتیک، حقوقی، اقتصادی، امنیتی و رسانه ای باقی ماند. اسد بارها سعی کرد از طریق واسطه های زیادی ریاض را متقاعد سازد از موضع خود و متحدانش دست بکشد. علاوه بر این روش های مختلفی را با پادشاه فقید به کار برد، از متقاعد کردن به بیگناهی گرفته تا تهدید، و دشنام بر ضد شخص پادشاه، اما ریاض موضع خود را تغییر نداد. ریاض حتی در داخل جنبش «۱۴ مارس»، چه رهبران و چه پیرامون آن، نقش بسیار داشت که الان زمان مناسب برای سخن گفتن در این باره نیست.

نهاد برای توجیه شکست شهرداری ده ها حادثه را برای سرزنش کردن دیگران انتخاب کرد بدون این که شرایط تاکتیکی و یا زمانی را که با این مناسبت ها همراه بود از جمله سفر سعد الحریری به دمشق آن هم ضمن وعده هایی که خود آن ها را قبول کرد و همچنین نشست مشهور کویت را توضیح دهد. پادشاه موضع قاطعی داشت اما این امر طی سال های تنش، مانع برخورد با ضرورت های جنبش سیاسی نشد که نیازمند مواضع موقت بود.

رقابت بین رهبران سنی که اخیراً پیش آمد چیز تازه ای نیست، همیشه بوده است و بیانی مثبت از یک زندگی سیاسی مدنی و اصیل بود، اما نباید برای توجیه شکست در انتخابات شهرداری دیگران را متهم کرد. در فضای سیاسی لبنان رهبران سنی و مسیحی از تنوع رای دهندگان برخورداند که احساس می کنند از قدرت های خارجی یا مقدس به رهبران معینی محکوم هستند، وضعیت طایفه شیعه نیز، که نیروهای ایران بر آن سلطه دارند همین گونه است. هیچ کس از جنبش «المستقبل» انتظار نداشت که شکست خود را با از بین بردن پل ها و توهین به متحدانش ، برای دستاوردهای تشریفاتی و حاشیه ای توجیه کند.

به جای توهین به سعودی ها از سرتیپ الحریری انتظار می رفت تلاش کند تا اعتماد مردم را به دست آورد.