پوستر محمد مرسی پس از اعلام نتایج انتخابات در مصر

پوستر محمد مرسی پس از اعلام نتایج انتخابات در مصر÷

شانزدهمین اجلاس جنبش غیر متعهدها از پنجم تا دهم شهریورماه در تهران برگزار می‌شود. گذشته از اهمیت برگزاری این اجلاس در تهران، حضور یا عدم حضور سران کشورهای عضو جنبش هم برای ایران و هم برای تحریم کنندگان ایران در این مقطع زمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به همبن دلیل حساسیت شرکت چهره هایی همچون محمد مرسی، رییس جمهور مصر در اجلاس تهران بیش از پیش آشکار می شود و اهمیتی مضاعف می یابد. اهمیت این حضور نه فقط به خاطر اولین سفر یک رییس جمهور مصر به ایران سی و چهار سال پس از انقلاب اسلامی و یک سال و نیم پس از انقلاب مصر است، بلکه از جهت نشانه های مثبتی است که با این حضور سی و سه سال پس از قطع روابط دو کشور در پی امضای پیمان کمپ دیوید می تواند به بهبود روابط طرفین منجر شود. تردیدهای مرسی برای سفر به ایران طی یک ماه اخیر نیز نشانه ای از توجه مصریها به آثار این سفر در چنین مقطعی به رغم تمام فشارهای وارده برای عدم حضور رییس جمهور مصر در این اجلاس بود. به این ترتیب به نظر می رسد مشارکت محمد مرسی در اجلاس تهران ، اهمیتی کمتر از برگزاری موفقیت آمیز جلسات نداشته باشد.

بیست سال پیش در حاشیه اجلاس دهم غیرمتعهدها در جاکارتا فرصتی جهت گفتگو با عمرو موسی وزیر خارجه وقت مصر برایم پیش آمد. یه تصورم در شرایط قطع روابط بین دو کشور ایران و مصر از سال پنجاه و هشت، این اولین گفتگوی یک روزنامه نگار ایرانی با یک مقام مصری به حساب می آمد. وقتی از عمرو موسی نظرش را پیرامون روابط مصر و ایران پرسیدم و اینکه چه زمانی می تواند روابط بهتر ازین که هست باشد، در پاسخ گفت: “روابط نه خوب است نه بد، ولی ما امیدواریم که….(ادامه نمی دهد). روابط بین مردم ایران و مصر عالی است و نیازی به مسایل بیشتر نیست و مشکلی در حفظ این صمیمیت وجود ندارد. در سیاست های ما، بله تفاوتهایی بین سیاست مصر و ایران وجود دارد. ما ممکن است مساله محکوم ساختن سلمان رشدی یا مسایلی ازین دست را تایید نکنیم. این در زندگی بین المللی امری عادی است، ما معتقدیم آنچه که ما همه به آن نیاز داریم، این است که منطقه ما بیش از هرچیز به ثبات احتیاج دارد. این ثبات را می توان با همکاری، حسن نیت و بازسازی اقتصادی بیشتر توسعه داد؛ نه با شعار یا تلاش برای گسترش عقاید و تئوریها. جهان عوض شده است. زمان نسبت به بیست یا سی سال پیش تغییر کرده است. به هرحال ثبات مهمترین مسئله است و مصر امیدوار است ثبات در سراسر منطقه مستقر شود.”

موانع رابطه

طی این سالها، همانگونه که عمروموسی در این گفتگو اشاره کرده روابط دو کشور نه خوب بوده و نه بد و همواره به عنوان تابعی از عوامل مهم داخلی دو کشور، شرایط منطقه ای و بین المللی امکان از سرگیری روابط نبوده است، ضمن اینکه علایق مردمی بی توجه به این عوامل سیاسی نسبت به طرف مقابل استمرار داشته است. اما آنچه خواسته یا ناخواسته مورد اشاره موسی در این گفتگو قرار نگرفت، توجه به عامل یا عوامل مهم در قطع روابط و استمرار این انقطاع رابطه یعنی پیمان کمپ دیوید و آثار آن، بوده است. البته پیش ازآن نیز میزبانی مصر از شاه ایران در دو مرحله یعنی از زمان خروج شاه از ایران در بیست و ششم دی ماه پنجاه و هفت تا دوم بهمن ماه، همچنین از سوم فروردین پنجاه و نه تا زمان مرگ و دفن وی در مسجد الرفاعی قاهره در پنجم مرداد ماه، برغم اعتراضهای ایران به حضور شاه ایران در سردی روابط دولت انقلابی ایران و دولت وقت مصر به ریاست سادات موثر بود.

پس از آن نیز بدنبال ترور سادات توسط خالد اسلامبولی، ایران اسلامبولی را شهید نامید و نام وی بر خیابانی در تهران گذاشته شد و از همان زمان این موضوع به عنوان عاملی دیگر در تشدید اختلاف دو کشور تاثیر گذاشت.

حمایت های گسترده مادی، تسلیحاتی و معنوی مصر در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران از جمله عوامل موثر دیگر در روند روبه کاهش روابط دو کشور بود. حمایتهای هر از چند گاه مصر از امارات در رابطه با جزایر سه گانه نیز درکنار مسایل اختلافی فوق الذکر طی این سالها مطرح بود. البته در بین عوامل پیش گفته نقش پیمان کمپ دیوید از بقیه عوامل بیشتر بود.

کمپ دیوید و آثار آن

پیمان کمپ دیوید در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ به وسیله انور سادات رئیس جمهور وقت مصر و مناخیم بگین نخست وزیر وقت اسراییل به امضا رسید. در مقدمه این پیمان آمده بود: “جمهوری عربی مصر و اسرائیل درباره برقراری صلح عادلانه و فراگیر و دائم در خاورمیانه و بر پایه دو قطعنامه ۲۴۲ و ۳۳۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد به توافق رسیده و هر دو بار دیگر بر تعهد و التزام خود بر چارچوب‌های صلح در خاورمیانه که در کمپ دیوید و در سپتامبر ۱۹۷۸ درباره آن به توافق رسیدند، تاکید می‌کنند. همچنین مصر و اسرائیل این موافقتنامه را نه تنها موجب برقراری صلح و همکاری میان خود می‌دانند، بلکه آن را پایه و اساس صلح و همکاری اسرائیل با همسایگان عربش به شمار آورده، بدین وسیله اسرائیل آمادگی خود را برای امضای دیگر موافقتنامه‌های صلح با دیگر کشورهای عربی اعلام می‌کند…”

این پیمان به تفصیل در بندهای متعدد چارچوب روابط طرفین را پس از امضای پیمان به تصویر کشید. ایران پس از امضای این پیمان بر این باور بود که این اقدام مصر قبح رابطه با اسراییل را در جهان عرب و جهان اسلام ریخته است و زمینه ساز عادی سازی روابط سایر کشورها با اسراییل خواهد شد.

آیت الله خمینی در روز پنجم فروردین ماه پنجاه و هشت پیامی به مناسبت صلح مصر و اسرائیل صادر و این قرارداد را محکوم کرد. در این پیام آمده بود:”این جانب بیش از پانزده سال است که خطر اسرائیل غاصب را گوشزد کرده‏ام و به دوَل و ملل عرب این حقیقت را اعلام نموده‏ام. اکنون با طرح استعمارى صلح مصر و اسرائیل، این خطر بیشتر و نزدیکتر و جدیتر شده است. سادات با قبول این صلح، وابستگى خود را به دولت استعمارگر امریکا آشکارتر نمود. از دوست شاه سابق ایران بیش از این نمى‏توان انتظار داشت. ایران خود را همگام با برادران مسلمان کشورهاى عربى دانسته و خود را در تصمیم‏گیریهاى آنان شریک مى‏داند. ایران صلح سادات و اسرائیل را خیانت به اسلام و مسلمین و برادران عرب مى‏داند و موضعهاى سیاسى کشورهاى مخالف این پیمان را تأیید مى‏کند.”

پیرو امضای این قرارداد، ایران اقدام به قطع رابطه با مصر کرد. در متن فرمان آیت الله خمینی ، به وزیر امور خارجه‌ دولت موقت آمده بود: “با در نظر گرفتن پیمان خائنانه‌ مصر و اسراییل و اطاعت بى‏چون و چراى دولت مصر از آمریکا و صهیونیسم، دولت موقت جمهورى اسلامى ایران قطع روابط دیپلماتیک خود را با دولت مصر بنماید.”

گامهای مثبت

سالها پیش حسنین هیکل روزنامه نگار نامدار مصری در گفتگویی با نگارنده گفت:” ایران و مصر دو کشور حقیقی منطقه اند. مصر و ایران دو کشور بزرگ و دارای تاریخی طولانی هستند و باید یک رابطه حقیقی و قوی و دوستانه بین این دو کشور برقرار گردد.”از آن تاریخ بیش از یک دهه می گذرد و هنوز گره بسته روابط دو کشور باز نشده است. دیدارهایی بین مقامات دو کشور در حاشیه اجلاسهای منطقه ای و بین المللی برگزار شده است و مواضعی دیپلماتیک از سوی طرفین بدون تاثیر عملی چندانی ابراز شده است.

در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، پس از بیست سال قطع کامل روابط ایران با مصر، وی در ژنو با حسنی مبارک رئیس جمهور وقت مصر دیدار کرد. در این دوران تلاش‌هایی از سوی اولین شورای شهر تهران در زمینه تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی برای باز کردن فضای بهبود روابط صورت گرفت که موفقیت آمیز نبود.

محمد احمدی‌نژاد نیز پنج سال در دور اول ریاست جمهوری خود پیش پیرامون بازسازی روابط با مصر، گفت: “با صراحت اعلام می کنم که امروز ما به طور قاطع بدنبال تجدید رابطه با مصر هستیم که اگر دولت مصر اعلام آمادگی کند تا پایان وقت اداری امروز سفارت ایران را در مصر برپا خواهیم کرد. چند سالی است که ما منتظر اعلام آمادگی دولت مصر هستیم و عقیده داریم مردم این کشور سرمایه‌ای برای دنیای اسلام است و رابطه بین ایران و مصر به نفع صلح و امنیت جهانی است.”

از آن زمان به رغم ابراز تمایل شدید مقامهای ایرانی، گام مثبتی از سوی مصریها به جز برخی اظهارنظرهای هرازچندگاه، در این رابطه برداشته نشده است. پیشنهاد محمد مرسی در حاشیه نشست سازمان همکاری اسلامی در مکه درباره تشکیل گروه تماس منطقه‌ای متشکل از ایران، ترکیه، عربستان و مصر برای حل بحران سوریه همزمان با اعلام حضور مرسی در اجلاس تهران، این تحلیل را تقویت می‌کند که نظر مصریها تلاش بر بهبود رابطه با ایران است.

سخنگوی وزارت خارجه مصر جدیدا اعلام کرده است مصر در فرایند عادی سازی روابط با ایران که یک قدرت منطقه‌ای است، قرار داد. وی گفته : تمام جهان به جز آمریکا و اسرائیل دارای روابط دیپلماتیک با ایران هستند. ما به ایران به عنوان یک همسایه در منطقه نگاه می‌کنیم که باید روابط عادی با آن داشت. ایران برای ما به مانند رژیم سابق مصر به عنوان یک دشمن شناخته نمی‌شود.

حال باید دید مرسی آیا همچون اقدامات غافلگیر کننده اخیرش در حوزه سیاست داخلی در برکناری برخی چهره های نظامی، عملی در حوزه سیاست خارجی انجام خواهد داد تا متن اجلاس را تحت الشعاع قرار دهد؟