توافق ژنو میان ایران و کشورهای ۵+۱ و تاثیرات منطقه ای و جهانی آن هنوز بازتاب خود را در رسانههای مکتوب بینالمللی از دست نداده است و تحولات مرتبط با این توافق همچنان مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
گاردین
این روزنامه در مقالهای با عنوان «بهتر است توافق ایران و آمریکا پیش برود»، می نویسد: اکنون که کشورهایی مانند آمریکا و ایران سالها با هم دشمنی می کردند، در پی تغییری بر آمدند، باید تاوان آن را بپردازند. رهبران دو کشور باید از تغییر شرایط سخن گویند و دشمن دیروز اگر دوست امروز نباشد دستکم ارزش معامله با او وجود دارد.
این روزنامه با طرح این نکته که اوباما و روحانی با مخالفت هایی روبرو هستند که صرفا به دنبال انتقاد از گفتگو نیستند، بلکه میخواهند آن را کلا برهم بزنند، می نویسد: بسیاری از قانون گذاران آمریکا و آمریکایی ها فکر می کنند ایران تقلب خواهد کرد و هنوز به دنبال سلاح هستهای است.
گاردین می افزاید: به طور خاص آمریکایی ها نگران آن هستند که ایران سلاحها را به تروریستها بدهد که به باور این روزنامه این نگرانی از نادانی سرچشمه میگیرد. چون امکان ندارد یک کشور شیعه چنین قدرتی را به افراطی های سنی بدهد.
این روزنامه در مقالهای دیگری با اشاره به اینکه فشار برای آزادی رهبران سیاسی مخالف افزایش می یابد، می نویسد: پیش از این نام بردن از میرحسین موسوی به دستگیری و یا توقیف روزنامه منجر می شد ، اما هفته پیش درخواستها برای آزادی موسوی و کروبی در فضای تالار دانشگاه شهید بهشتی بلند شد و دانشجویان در حالیکه پارچه های سبز در دست داشتند آزادی آنها را از حسن روحانی می خواستند.
گاردین می نویسد: برای حسن روحانی که وعده های انتخاباتی او نه فقط حل مسئله هستهای بلکه کاهش محدودیتهای آزادی شخصی نیز بود، درخواستها برای آزادی این دو، آزمون بزرگی خواهد بود. او همزمان باید هواداران اصلاحطلب خود را ناراحت نکند و در عین حال باید مراقب باشد تندروهایی که پیشاپیش لب به انتقاد از او گشودهاند نیز بیش از اندازه از خود نراند.
تایمز
این روزنامه در مقاله ای به قتل عباس یزدان پناه یزدی، تاجر ایرانیـ انگلیسی پرداخته است و در آن لرد مک دونالد، از رهبران ارشد حزب لیبرال دموکرات ابریتانیا، اقدام وزارت کشورش را در همکاری با جمهوری اسلامی ایران برای ارسال مدارک ضبط شده این بازرگان، تعجب بر انگیز خواند.
این روزنامه می نویسد: نام عباس یزدانپناه یزدی در معاملههای جنجالی کرسنت و استات اویل در کنار نام مهدی هاشمی فرزند رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام عنوان شده و بنابر اظهارات دوستان و نزدیکان عباس یزدانپناه، او دوست و همکار مهدی هاشمی است.
این روزنامه می افزاید: هفته گذشته هیو رابرتسون، معاون وزیر امورخارجه بریتانیا، و پلیس مبارزه با تروریسم لندن به آتنا یزدی، همسر آقای یزدی، اعلام کردند که امکان دارد عباس یزدان پناه یزدی کشته شده باشد.
طی پنج سال اخیر، اطلاعات کامپیوتر شخصی عباس یزدان پناه یزدی توسط اداره مبارزه با کلاهبرداری های کلان بریتانیا، بدون آگاهی او به جمهوری اسلامی ایران منتقل شده است.
واشنگتن پست
این روزنامه گفتگوی یکساعته ای با محمد جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی داشته است که وی در آن از تعهد به رعایت توافقنامه ژنو و موانعی که بر سر اجرای توافقنامه ژنو پیش آمد، سخن گفت.
وی در این گفتگو عنوان داشت که با کاترین اشتون و جان کری گفتگو کرده است و آنچه که وی از آنها شنیده است ، تعهد به نهایی کردن زود هنگام پروسه ژنو با هدف رسیدن به یک توافق جامع است که وی نیز در این هدف گذاری با آنان شریک است.
وی در این گفتگو فاش می کند که گفتگوها بر مبنای چند اصل و از جمله بر اساس نامه های باراک اوباما به رهبر ایران و هم به حسن روحانی جمهور ایران که بر اساس احترام متقابل و منافع دو جانبه بوده، استوار شده است.
این روزنامه در مقاله دیگری با اشاره به اینکه تندرو های ایران در برابر توافق اتمی مقاومت می کنند ،سخنان شریعتمداری را که به صراحت اعلام کرده است به سازش با غرب اعتقادی ندارد، منعکس کرده است و در این زمینه می نویسد: سردبیر کیهان از صدای قدرتمندش برای مقاومت در برابر گفتگوی حسن روحانی و جواد ظریف و توافقی که به آن رسیدند استفاده می کند. او می گوید که ایران نباید توافق اتمی را که به موجب آن برنامه غنی سازی تا شش ماه به تاخیر می افتد امضا می کرد. او می گوید ظریف زمانی که گفت در این توافق نامه حقوق ایران رعایت شده، روحانی و رهبر را فریب داده است.
این روزنامه در ادامه با اشاره به اینکه تهران امروز شهری است بین پیونگ یانگ و لس آنجلس و پر از آدم های شیک پوش و معاشرتی و شعار سال ۱۹۷۹ در میان دیوار ها رنگ می بازد، می نویسد: اما ریشه های تندروی همچنان وجود دارد.
از نظر واشنگتن پست اختلافات در مورد توافق هسته ای در ایران یک نمایش نیست و این تنش حتی در گفتگو های عادی مردم دیده می شود.
نیویورک تایمز
این روزنامه در پیش در آمد مصاحبه خود با آیت الله العظمی یوسف صانعی با اشاره به فتواهایی آیت الله که باعث بالا رفتن حقوق زنان شده و اموری را موعظه می کند که خط سیاسی اصلاحطلبان است و از ارتباط ایران و آمریکا حمایت میکند، می نویسد:جای تعجبی ندارد که در دوره محمود احمدی نژاد که برنامه تندرو ضد آمریکایی و ضد اسراییلی را ترویج می کرد، آیتالله صانعی به حاشیه رانده شد.
آیت الله صانعی در این مصاحبه به این روزنامه گفت، آقای احمدی نژاد به ایران آسیب زده اما به اسلام حتی بیشتر از آن آسیب رسانده چون او اسلام را به عنوان دین سرکوب در داخل کشور و همچنین نیرویی برای دشمنی و خشونت و جنگ افروزی در خارج از کشور معرفی کرده است.
آیتالله صانعی به این روزنامه گفت، آقای روحانی وظیفه دارد خواسته های رای دهندگانش را تحقق بخشد و آزادی ها را از جمله تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی افزایش دهد.
نیویورک تایمز می افزاید: آیتالله صانعی، برخلاف بسیاری در ایران، این نکته را که ممکن است ایران روزی با اسراییل به آشتی برسد، رد نمیکند، اما میگوید اول اسراییلی ها باید “از شر اهداف و اعتقادات خطرناک خود خلاص شوند.”
دیلی تلگراف
این روزنامه در مقاله ای با عنوان «آیا روحانی گورباچف ایران است؟» و با اشاره به اینکه “جایی برای دوستان قدیمی واشنگتن در نظام جدید جهانی کاخ سفید اوباما نیست”، می نویسد: کاخ سفید به ریاست اوباما به حسن روحانی، رئیس جمهوری جدید ایران به چشم “گورباچف ایران” نگاه می کند.
از دیدگاه این روزنامه توافق اخیر هسته ای میان ۱+۵ با ایران از این زوایه قابل تفسیر است چرا که در این توافق کشورهای غربی مانع هسته ای شدن ایران نشدند و به آن کشور اجازه دادند تا ضمن ادامه دادن به برنامه های هسته ای اش حق غنی سازی اورانیوم در خاک خود را نیز داشته باشد.
این روزنامه می افزاید این امر به معنای به رسمیت شناختن ایران به عنوان کشور هسته ای و خوشامدگویی به آن در جمع کشورهای برخوردار از تکنولوژی هسته ای محسوب می شود. و همه این توافقات در سایه نگاه مثبت آمریکا به دولت جدید ایران حاصل شده است.
این روزنامه با اشاره به دیگر کشورهای عربی و حتی اسراییل در این دگرگونی ها می نویسد: این امر تا آن جا پیش رفت که حتی از نفوذ بریتانیا در سیاست خارجی آمریکا نیز به شدت کاسته شد .
دیلی تلگراف می نویسد: رشد اقتصادی شگفت آور چین، آمریکایی ها را نگران کرده است. آمریکا احساس می کند در رقابت با چین عقب افتاده است و باید برای پیشی گرفتن از این کشور مشکلات قدیم را حل کند و معادله ای جدید رقم بزند.
بوابه الشرق
فهمی هویدی در مقاله ای در این روزنامه با طرح این پرسش که آیا روحانی، انور سادات ایران است اشاره که این سوال از خواندن تحلیلی در مجله آمریکایی “فارن افرز” که نوشته بود ،آیا حسن روحانی گورباچف ایران است؟ به ذهنش رسیده است، می نویسد: تحلیل آن نشریه قانعش نکرده است و او بیشتر روحانی را شبیه سادات می داند تا گورباچف.
وی می افزاید شباهت های روحانی با سادات بیش از تفاوت های انهاست، هر دو فرزند انقلابند و هر دو با وجود اختلاف عمیق خود با دشمنان خود صلح کردند و رابطه سیاسی را بهبود بخشیدند.
هر دو در وضعیت مناسبی پیمان صلح را امضا کردند. سادات پس از موفقیت در جنگ اکتبر و روحانی پس از مقاومت ایرانیها در مقابل محاصره اقتصادی و دفاع از حق غنیسازی اورانیوم سر میز مذاکره با دشمن نشستند.
همانطور که سازش سادات با اسراییل تحول اساسی در نقشه سیاسی جهان عرب ایجاد کرد، تفاهم ایران و آمریکا و امضای توافقنامه ژنو نیز می تواند تغییر مشابهی در نقشه خاورمیانه و همچنین در پیمانهای جهانی ایجاد کند. سادات با دادن امتیاز به اسراییل توانست بخش اعظم صحرای سینا را آزاد کند. روحانی نیز امتیازاتی به غرب داد و در مقابل توانست از تحریم اقتصادی و همچنین از شدت محاصره علیه کشورش بکاهد.
الحیات
این روزنامه در مقاله ای با عنوان اهمیت توافق ژنو را دریابید و با اشاره به اینکه گروه های که عنوان می دارند آمریکا و غرب در برابر قدرت ایران تسلیم شدند و هم افرادی که می گویند ایران کوتاه امد و قدرت های بزرگ اراده خود را به تهران وادار کردند در اشتباه هستند و تفاوتی بین عقب نشینی و امتیاز دادن قایل نیستند، می نویسد: مبنای مذاکره خط قرمز پذیر نیست و هر کس با هر ایده ای می تواند با رقیب یا طرف مخاصمش مذاکره کند.
این روزنامه می افزاید: ایران ایدیولوژی خاصی دارد و بر این باور است که باید همانند کشورهای قدرتمند با قدرت پیش برود و در عین حال مذاکراتش را انجام دهد.
الحیات با نتیجه گیری از اظهارت ضد آمریکایی و توافق سردار محمد رضا نقدی، فرمانده بسیج و محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، می نویسد: این بدان معنا است که اصول ثابت ایران تغییر نکرده و بر اساس همین اصول است که ایران با طرف مقابل مذاکره می کند.
الحیات می نویسد: ایران حساب شده و مطابق با اصولی مشخص پای میز مذاکره می نشیند و از پای آن بر می خیزد. در چنین حالتی اگر امتیازی داده می شود با توجه به مصالح است و اگر هم توافقی حاصل می شود بر اساس اصول است. این راهی است که ایران می پیماید و قابل انکار نیست. کما این که طرف مقابل نیز تلاش دارد با همین شیوه پای میز مذاکره بنشیند و از آن بر خیزد.
لسآنجلس تایمز
اصغر فرهادی در پاسخ به مارک اولسن خبرنگار لسآنجلستایمز در مورد فیلم گذشته و اینکه این فیلم چه داستانی را دنبال میکند؟ می گوید:این فیلم در واقع یک خط داستانی اصلی ندارد. داستانهایی درون هم هستند، درست شبیه یک «عروسک روسی» با یک موقعیت روبهرو هستیم و سپس با مجموعهای از شخصیتها روبهرو میشویم که حولوحوش داستان میچرخند. طوری که آنها به داستان مربوط میشوند باعث شکلگیری داستانهای پیچیدهتری میشود. هر یک از شخصیتها داستان خود را دارند، اما هر یک درون داستانهای مختلف خود، خود را در موقعیتهایی مشترک مییابند.
وی در پاسخ این سوال که وقتی دارید مینویسید، شخصیتها با شما صحبت میکنند؟ وقتی که شروع به نوشتن میکنید، آیا میدانید تمام کارهایی که از آنها قرار است سر بزند، چیست؟ می گوید:آنها برای من نیز مرموز هستند. وقتی چیزهایی که درباره فیلمهای من نوشته شده را میخوانم، احساس میکنم طوری نوشتهاند که انگار شخصیتها مانند عروسکهایی هستند که در اطراف من وجود دارند. اما واقعیت این است که اینگونه نیست. شخصیتها آنچه را که باید باشند، دیکته میکنند. وقتی شروع میکنی دربارهشان فکر کنی، آنها زنده میشوند و جان میگیرند. بعضی وقتها من دلم میخواهد که یکی از شخصیتها کاری را انجام دهد، اما بعد احساس میکنم که شخصیت آن را نپذیرفته است.