محسن رنانی، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان

محسن رنانی، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان

دکتر محسن رنانی از چهره های سرشناس در بحث اقتصادی به خصوص اقتصاد سیاسی است که طی سالهای اخیر به واسطه پژوهشها و نگرشهای نوینی که به موضوعات اقتصادی داشته بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

او هم اکنون استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان است. دکتر رنانی در نشستی که در خانه اندیشمندان علوم انسانی و به همت انجمن علوم سیاسی ایران روز پنجشنبه ۲۸ آذر برگزار شد به ایراد سخن پرداخت.

از دکتر رنانی سه کتاب «بازار یا نابازار»،‌ «چرخه های افول اخلاق در اقتصاد» و «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» منتشر شده که کتاب آخر ایشان اجازه نشر نیافت و در فضای اینترنت در اختیار علاقمندان قرار گرفت.

دکتر رنانی در این نشست تمام تلاش خود را معطوف به تبیین واقعیتهای سیاست اتمی ایران کرد که در کتاب خود به آن پرداخته بود.

دکتر رنانی در آغاز سخنش از برگزاری این نشست اظهار خرسندی کرد و گفت: از زمانی که کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی» را به صورت اینترنتی منتشر کردم،‌ هیچ کس نقد جدی بر کتاب نکرده بود که امری نگران کننده است.

حتی در جلسه مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری احساس کردم که دست اندرکاران حوزه انرژی یا کتاب را نخوانده بودند و یا موافق تحلیل ها نبودند. من در نگارش این کتاب هم چون آدمی بودم که پای کوهی ایستاده و ناظر سقوط بهمن است و فقط می خواهد داد بزند.

دکتر رنانی از اینکه الگوی انرژی جهانی در حال تحول و تغییر است ابراز خوشحالی کرد و گفت :این امر باعث می شود که نفت از دسترس دولت ایران خارج می شود. زیرا به تبع پول نفت خیلی در ایران ظلم شده است. اما در آن زمان فکر می کردم حوادثی در حال وقوع است که ممکن است آینده ما را متاثر سازد. بنابراین دنبال وارد کردن یک ضربه فکری به سیاستمداران بودم.

این نشست که با استقبال خوب جوانان رو به رو شد نشان دهنده این است که بحث اتمی بسیار در لایه های زندگی مردم در جریان است و اکثرا در پی این هستند که بدانند سرانجام انرژی هسته ای به کجا ختم می شود.

دکتر رنانی بر این باور است که اگر تئوری هایش غلط باشد،‌ اما بسیاری از پیش بینی های آن حتی زودتر از موعد محقق شده است. من در کتاب پیش بینی کردم که آمریکا بین ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۰ از وابستگی نفت آزاد می شود، این در حالی است که آمریکا اعلام کرده که ما ۲۰۲۰ صادرکننده نفت خواهیم بود،‌ حتی پیش بینی من آن است که این امر زودتر رخ می دهد. یعنی ۲۰۱۸ پایان وارادات نفت آمریکا خواهد بود.

دکتر رنانی در پاسخ به نقدی که چرا در آثارش راهکار عملی ارائه نمی کند گفت:‌ ساحت های اندیشمندان اقتصادی متفاوت است. برخی چون نوبلیست ها به خط شکنی مرزهای دانش می اندیشند.

در ایران هم کسانی که دانشجویان دکترا را هدایت می کنند،‌ مرز دانش در ایران را جلو می برند. گروه دیگری از اندیشمندان قصدشان این است که نظریه ها را تبدیل به ابزاری برای سیاستگذاران کنند. اما گروه سوم اندیشمندان آن دسته است که دانش عمومی را در حوزه اقتصاد ارتقا می دهند. من معتقدم که درک سیاستمداران از اقتصاد از عامه مردم خیلی بالاتر نیست.

این استاد دانشگاه در ادامه به نقدهایی که به کتاب «مناقشه اتمی» از حوزه علوم سیاسی به او انجام شده پرداخت و گفت:‌ تمام اطلاعات آماری کتاب مستند است. هدف اولیه کتاب تدوین یک اثر آکادمیک نبود. اما این بدان معنا نیست که برای آمار کتاب منبع و ماخذ ندارم. من این کتاب را داستان وار نوشتم. چون سیاستمداران ما که حوصله کتاب خواندن ندارند. اما متاسفانه همین هم رخ نداد.

دکتر رنانی معتقد است که غرب نه می خواهد به نزاع تمدن ها برسد،‌ نه می خواهد به گفت و گوی تمدن ها برسد. بهترین راه حل برای غرب عبور از تمدن اسلامی و فاصله گرفتن از آن است.

بهترین روش هم برای این کار قطع وابستگی غرب به منابع نفتی دنیای اسلام است. البته من در طول نگارش کتاب هیچ مشورتی با کارشناسان روابط بین الملل نداشته ام و از اطلاعاتی هم استفاده کرده ام که نظریه ام را تقویت می کند. این هم که گفته می شود پیش بینی های کتاب قاطع و بدون سند است، به انگیزه اولیه ام از نگارش کتاب باز می گردد. البته برخی پیش بینی های کتاب محقق شده است.

دکتر رنانی در بخش دیگر پاسخ به انتقادات گفت: من بازی انرژی را در کتاب یک بازی بازاری دیده ام. معتقدم که غرب انحصارگر است و ابزارهای تعیین قیمت را دارد. در بازاری که طرف انحصارگر است نباید وارد شود.

البته در کتابی که نوشته شده در مساله مناقشه اتمی ایران، جهان را دارای دو بازیگر غرب و ایران دیده ام،‌ اما معتقدم که هند و روسیه و چین نیز در این بازی حضور دارند و معتقدم که این بازی که آمریکا طراحی کرده به نفع روسیه و چین هم هست، یعنی آن ها هم می خواهند که مناقشه ادامه پیدا کند. در کتاب گفته ام که امکان ندارد که تا زمانی که مناقشه هست، نیروگاه اتمی بوشهر را روسیه راه اندازی کند.

دکتر رنانی در بخش دیگری به استدلال اصلی کتابش که بازی غرب برای بالا بردن و بالا نگه داشتن قیمت نفت برای جایگزین کردن سایر منابع انرژی از سوی سرمایه گذاران است،‌ پرداخت و گفت:‌ این که آمریکا از زمان شوک اول نفتی(۱۹۷۳ جنگ اعراب و اسرائیل) به دنبال استقلال انرژی بوده است، ‌درست است.

در آن زمان استفاده از منابع غیرمتعارف فسیلی خیلی گران بود. انرژی های پاک هم دور از دسترس بود. مهم ترین انرژی فسیلی هم انرژی اتمی بود که سراغش رفتند. اما از زمانی که انفجارهایی چون چرنوبیل رخ داد،‌ افکار عمومی مانع از حرکت به آن سمت شد. اما افزایش های ادواری قیمت نفت،‌ کمک می کند که آن منابع نامتعارف به تدریج اقتصادی شود.

وی به شوک نفتی دیگری اشاره کرد و گفت : شوک نفتی بعدی یعنی انقلاب ایران(۱۹۷۹) نیز به افزایش قیمت نفت کمک کرد. اما از سال های ۲۰۰۰ به بعد چشم انداز انرژی های نو افق جدیدی را باز کرد.

ضمن آن که اصولا آمریکایی ها حدود سی سال از فن آوری موجود در بازار جلوتر هستند. از این رو می توان گفت در سال ۲۰۰۰ که استفاده از انرژی های نو خیلی در کمون به سر می برد، در مراکز تحقیقاتی محرمانه غرب بسیار رشد کرده است. یعنی آن ها چشم اندازی وسیع را می بینند که فقط نیازمند سرمایه برای ورود این فن آوری به بازار است. بنابراین معتقدم که غرب با شوکی که در عراق ایجاد می کند،‌ قیمت نفت را دچار جهش اولیه می کنند و بعد با مناقشه اتمی ایران اجازه به سقوط آن نمی دهند.

اما اصلی ترین کار مناقشه این است که اجازه ندهند قیمت نفت پایین بیاید. معتقدم در اتخاذ تصمیم سیاسی باید اهداف اصلی پنهان شود. درباره اهداف دیگر همه صحبت کردند. هیچ کس راجع به انرژی حرف نزد. اگر آمریکا ۵۰ سال هم نفت عراق را مجانی ببرد،‌ پولش به اندازه خرجی که در این کشور کرده نمی شود. بنابراین اهداف اصلی در تصمیمات سیاسی پنهان هست.

این سخنرانی در حالی به پایان رسید که برخی از جوانان حاضر در این نشست نقدهایی را به افکار دکتر رنانی اعلام نمودند.