بحران کتاب پس از انقلاب ایران

بحران کتاب پس از انقلاب ایران

در این شرایط بحرانی، همزمان با افزایش انتقادها و اعتراض‌ها از سوی تمامی طیف‌های درگیر در امر کتاب، مقام‌های دولتی می‌کوشند تا روایتی از شرایط کنونی به دست دهند که در آن، همه چیز «خوب» و «رو به رشد» است.

همچنین برخی از مقام‌های دولت، به کلی وضعیت ناگوار کنونی کتاب در ایران را انکار می‌کنند و می‌گویند که این امر «تلاش‌ مذبوحانه استکبار جهانی برای بی‌اعتنایی مردم ایران به امر کتاب» است.

قرائت دولتی از شرایط کنونی کتاب در ایران

روزی نیست که مسؤولان دولتی در ایران، درباره شرایط «خوب» کتاب در این کشور سخن نگویند، که این خود یکی از نشانه‌های بحرانی بودن وضعیت این حوزه است.

در آخرین اظهارنظر رسمی، محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، شنبه ۱۴ بهمن‌ماه، در آیین پایانی جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به ارائه آمار در زمینه تعداد آثار منتشرشده در دو دولت اخیر، یعنی دوران محمود احمدی‌نژاد رییس جمهوری کنونی ایران، پرداخت و گفت: «بیش‌ترین کتاب بعد از انقلاب در دو دولت اخیر منتشر شده است.»

وی گفت که پس از انقلاب ایران تا کنون، ۷۵۶ هزار عنوان کتاب در جمهوری اسلامی منتشر شده که از این تعداد، ۴۱۵ عنوان متعلق به دو دولت احمدی‌نژاد است. اما علاوه بر این که هیچ منبع غیردولتی این آمار را تأیید نمی‌کند، مسؤولان سابق وزارت ارشاد نیز با دیده تردید به این‌گونه آمارها می‌نگرند.

به غیر از محسن پرویز، معاون پیشین وزیر ارشاد که پس از برکناری‌اش، همواره در سایت انیترنتی خود از وضعیت موجود کتاب در ایران انتقاد می‌کند، به تازگی علی‌اصغر رمضان‌‍پور، یکی دیگر از مسؤولان سابق وزارت ارشاد که سال‌ها نیز رییس نمایشگاه کتاب تهران بوده، درباره اظهارات اخیر وزیر ارشاد گفته که نمی‌توان به این آمار اعتماد کرد.

از نظر این مقام پیشین وزارت ارشاد، وجود نوعی مکانیزم رانتی در توزیع کاغذ در سال‌های اخیر بین دولت و ناشرانی که کتاب‌های مورد علاقه دولت را چاپ می کنند، باعث شده که این ناشران برای اینکه از سهمیه کاغذ بیشتری برخوردار شوند، آمار بالاتری از چاپ کتاب ارائه کنند که این آمار حقیقت ندارد.

همچنین این آمار از سوی خانه کتاب (وابسته به وزارت ارشاد) اعلام می‌شود و از آن جا که این مرکز در سال‌های گذشته در موارد زیادی آمار مربوط کتاب را دستکاری و اعلام کرده، بنابراین در مورد این آمار جدید هم تردید جدی وجود دارد.

با این حال آن چه همه اهالی کتاب بر آن تأکید دارند این است که ارائه آمار، چه جعلی و چه غیرجعلی، از سوی دولت، فشاری را که اکنون بر ناشران و نویسندگان وجود دارد کم نمی‌کند، مگر این که دولت دست به اقدامات جدی و اساسی برای حل بحران کتاب بزند.

انتقاد نویسندگان نزدیک به دولت از شرایط کنونی کتاب در ایران

یکی از دلایل دیگر شرایط بحرانی کتاب در ایران، انتقادهایی است که از سوی نویسندگان نزدیک به دولت در این زمینه مطرح می‌شود.

انتقادهای این دسته از نویسندگان تا چند سال‌ اخیر، یعنی تا قبل از شروع دوران سخت‌تری که دولت کنونی ایران برای حوزه کتاب به وجود آورده، به ندرت به گوش می‌رسید. اما اکنون به نظر می‌رسد حمایت مختلف سازمان‌ها و مراکز دولتی که به هر حال وضعیت بهتری را نسبت به دیگر نویسندگان (نویسندگان مستقل) برای آنها به وجود می‌آورد هم پاسخگوی نیازهای نویسندگان نزدیک به دولت نیست.

به عنوان نمونه، پس از جنجالی که اخیرا و برای چندمین بار درباره میزان مطالعه هر ایرانی به پا شد، رضا امیرخانی، از نویسندگان نزدیک به آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، که کتابی را نیز درباره وی نوشته، گفته است که نباید با آمار مطالعه «شوخی» کرد و ارائه آمارهای دولتی در زمینه مطالعه و کتابخوانی ایرانیان، «بی‌احترامی به چهار عمل اصلی» است!

وی در واکنش به ارائه آمار کتابخوانی که به تازگی از سوی منصور واعظی دبیرکل نهاد کتابخانه‌های کل کشور و دبیر شورای فرهنگ عمومی وزارت ارشاد صورت گرفته، گفته که اگر قرار باشد با آمار صنعت نشر را جدی نگیریم، اعتماد مردم نسبت به آمارهای فرهنگی پایین می‌آید.

اما قضیه فقط به ارائه آمارهای دولتی ختم نمی‌شود. ابراهیم حسن‌بیگی، یکی دیگر از نویسندگان نزدیک به حکومت، نیز به تازگی از وضعیت کنونی کتاب در ایران به ویژه گرانی کاغذ انتقاد کرده و در یادداشتی نوشته است: «چه شد که همه‌مان مات قیمت‌ها شده‌ایم و هرچه هم نق می‌زنیم و انتقاد هم می‌کنیم، صدای‌مان به جایی نمی‌رسد؟»

داوود غفارزادگان، یکی دیگر از نویسندگان نزدیک به دولت، که در ابتدای به قدرت رسیدن محمود احمدی‌نژاد، به همراه چهار نویسنده دیگر، در اولین نمایشگاه کتابی که در دولت احمدی‌نژاد برگزار شد (سال ۱۳۸۵) از دست وی جایزه گرفت و تقدیر شد، به تازگی از وضعیت نشر کتاب در ایران انتقاد کرده و گفته است: «با وضعیت فعلی کتاب‌هایم را منتشر نمی‌کنم.»

او نیز آمارهای ارائه‌شده در زمینه کتاب از سوی دولت را «خنده‌دار» توصیف کرده و گفته است: «برای رسیدن به آمار درست، باید تیراژ کتاب‌ها را دید و آن را از نویسنده‌ها و ناشران پرسید و دید که مجلات و نشریات در چه سطحی هستند، وگرنه از قول مسؤولان، همه چیز خوب است.»

در این اوضاع بحرانی، مجید قیصری، یکی از نویسندگان مذهبی‌نویس ایرانی، از «انگیزه کافی نداشتن» نویسندگان سخن می‌گوید، و عبدالعلی دستغیب، منتقد پیشکسوت ایرانی نیز از کم شدن علاقه مردم برای مطالعه. همچنین به معضلات قدیمی و همیشگی حوزه کتاب، مثل سانسور و گرانی و دخالت دولت، باید معضلات جدیدی مثل افزایش «سرقت ادبی» در کتاب‌های منتشره را نیز اضافه کرد؛ به گونه‌ای که صدای اعتراض مراجع تقلید شیعه نیز بلند شده و به عنوان نمونه آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی نیز از این موضوع انتقاد کرده است.

اما در این شرایط، مسؤولان دولتی نه تنها خود را در قبال این انتقادها پاسخگو نمی‌دانند، بلکه تلاش می‌کنند با پررنگ‌تر کردن نقش رهبر جمهوری اسلامی، عالی‌ترین مقام نظام سیاسی ایران در حوزه کتاب، به گونه‌ای خود را از خطرات این انتقادها مصون نگاه دارند.

آن طور که سرپرست معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته، این وزارتخانه در تلاش است که نظرات آیت‌الله خامنه‌ای را در حوزه کتاب اجرا کند.