ابوبکر البغدادی سرکرده داعش - عکس از اسوشیتدپرس

ابوبکر البغدادی سرکرده داعش – عکس از اسوشیتدپرس

تصور ذهنی سابق از گروههای تروریستی، به عنوان گروهی از جوانان افراط گرا، با موی بلند و ریش پر پشت، که عملیات انتحاری ، انفجارها و ترورها را با هدف خرابکاری و سرنگونی رژیم ها انجام می دادند… همان جلوه ها و عملکردهایی است که امروزه می بینیم، با این حال، «داعش» مانند «القاعده» نیست.. سازمانی آشفته که اسلحه و نوارهای تلوزیونی در اختیار دارد.

«داعش» پتانسیل های یک دولت را دارد؛ ثروت، قدرت، ساکنان و سرزمین…

چاه های نفت دارد و پالایشگاه و خودروهای سنگین حمل و نقل برای قاچاق آن، و شبکه ای از دلالان که عملیات فروش و داد و ستد را مرتب می کنند. حاشیه ای برای مانور دادن دارد… با دشمنان خود برخورد می کند، نفت و گاز را برای راه اندازی برخی از نیروگاه های برق به برخی از مراکز دولتی در سوریه می فروشد. افرادی را دارد که مسؤل جمع آوری پول از طریق راهزنی، و گرفتن هزینه از کامیون های حمل و نقل، و تحمیل مالیات و عوارض بر اهالی هستند. «دولت داعش» در شهرستانها و شهرک هایی که اشغال کرده است شورای های شهر تصویب کرد. مدیریت امور مناطق خود را به عهده دارد، دادگاه و پلیس دارد.. و تلاش دارد تماس های تلفنی محلی را کنترل کند و توزیع اینترنت را نیز کنترل کند. در مناطق تحت اشغال داعش؛ خیابان ها روشن هستند و آب، روزانه در خانه ها جریان دارد… گویی زندگی کاملاً طبیعی است، و البته این دولت تروریستی، رهبر و پرچم و ارگان های تبلیغاتی خود را نیز دارد.

برای به زانو در آوردن ساکنان و ایجاد ترس، وحشیانه قتل عام می کند. در برخی جنبه های مورد علاقه خود، مانند جمع آوری پول، به نظر عمل گرا می رسد.

هنگامی که در انجمن اقتصادی اخیر در بحر المیت بودم، از یکی از مسؤلان بانکی که در آنجا با او ملاقات داشتم، درباره یکی از شعب بانک در شهر موصل عراق که تحت کنترل «داعش» است سؤال کردم… روایت کرد که چگونه بانک همه روزه تقریباً در وقت خود باز است و سازمان بر خلاف انتظار آن را نبست. و با این که فعالیت های بانک بسیار کم شده است اما کارمندان هر روز صبح به آن جا می روند! یعنی اینکه «داعش» با این که بانک ها را ربا خوار و حرام می داند اما آن ها را نبسته است. بیش از چهل شهر و شهرک تحت حاکمیت «دولت داعش در عراق» هستند که بزرگ ترین آن ها موصل، دومین شهر بزرگ عراق، و رمادی، مرکز استان انبار هستند. در همین حال شبه نظامیان سازمان تنها در حدود ۸۰ کیلومتر با پایتخت عراق فاصله دارند، و با اردن و عربستان سعودی مرز مشترک دارد، و سلطه او تا شرق و شمال و مرکز سوریه گسترش یافته است. سه سد آبی هم تحت سیطره «داعش» هستند و برای محروم کردن دشمنان خود از آب، اقدام به منحرف کردن رودخانه کرد.

اگر «داعش» تصمیم بگیرد که در جای خود بماند و گسترش نیابد، و در نبردهای دفاعی بعدی شکست نخورد، طی دو سال ، یا کمی بیشتر، خواهد توانست با برخی کشورها رابطه ایجاد کند، زیرا به یک واقعیت تبدیل خواهد شد!

این تحول در تفکر گروه های تروریستی آن ها را خطرناک تر از آن می کند که در سازمان پدر، یعنی سازمان «القاعده»، به آن خو گرفتیم. پروژه آن سازمان انتشار افراط گرایی دینی بود، و با رهبری اسامه بن لادن، تلاش می کرد نظام های مخالف با خود را سرنگون کند، اما برای روز بعد خود برنامه ریزی نداشت. در حالی که «داعش» الگویی پیشرفته و خطرناک تر است… با گذشت زمان ویژگی های یک دولت واقعی نمایان می شود، برنامه ریزی او بر مبنای هدف قرار دادن مناطق آشفته است… بر روی زمین قرار می گیرد و حضور خود را بر روی آن تثبیت می کند سپس گسترده می شود، همان گونه که شعار دولت او امروز می گوید: «باقی می ماند و گسترش می یابد».

به نظر می رسد که او فکر دشمنان خود را به خوبی می خواند؛ چه در سوریه و عراق و چه در غرب؛ و بیش از آنچه آنها او را بفهمند، او آن ها را می فهمد؛ او از تحریک های فرقه ای که توسط نیروهای سیاسی شیعه عراقی و ایرانی انجام می شود استفاده می کند، و آن را برای استخدام جوانان سنی در مناطق تحت اشغال خود به کار می گیرد. اقدامات فرقه ای نیروهای «بسیج مردمی» خواسته های «داعش» را بر آورده می کند… او خود را دولت کسانی معرفی می کند که احساس می کنند بدون دولت هستند، به همین علت است که با اعتقاد و بدون ترس از او دفاع می کنند. به نظر می رسد که سازمان بیشتر از آن که با اسلحه فکر کند، با عقل خود تفکر می کند. آن چه از دولت هایی که با او دشمنی دارند صورت می گیرد، به ویژه ایالات متحده، نظارت دارد. تا کنون با عملیات بزرگ دشمن ستیزانه در خارج آمریکا را تحریک نکرده است تا حکومت آمریکا مجبور شود آن چه در افغانستان، در پاسخ به حملات «القاعده» بر شهرهای نیویورک و واشنگتن در سال ۲۰۰۱ انجام داد، را تکرار کند. به نظر می رسد استراتژی «دولت» ابو بکر البغدادی، نسبت به رهبری آن زمان بن لادن، از تمرکز بیشتری برخوردار باشد. البغدادی دولت های سرنگون شده، یا کشورهایی مانند سوریه و عراق و یمن و لیبی، که از خلاء سیاسی رنج می برند را هدف قرار می دهد، و تنها کنترل مناطقی را به دست می گیرد که از نظر فرقه ای با او مرتبط هستند… ساکنان آن ها را با قدرت به زانو در می آورد، و بر منابع مالی آن ها چیره می شود، برخی از اهالی را به اداره امور محلی مکلف می کند، و پس از آن که بر اسلحه و سرزمین های آن چیره شد، با عملیات نظامی سنجیده و برنامه ریزی شده ای به فراتر از آن منتقل می شود.

«داعش» دولتی ثروتمند است. بنیاد «راند» تخمین می زند که در آمد سازمان داعش در سال گذشته از نفت عراق، از صد میلیون دلار فراتر رفت، و در آمد آن از اخاذی و مالیات شش صد میلیون دلار بود، و پول هایی که از بانک ها غارت کرد بالغ بر شش صد میلیون دلار بود. حتی اگر ما فرض کنیم که در این آمار اغراق شده است، اما آن چه مسلم است، « دولت البغدادی» ثروتمند تر و بسیار خطرناک تر از «دولت بن لادن» است… نفت دارد، بانک دارد، انبارهای عظیم اسلحه دارد، وجوانان محلی خشمگین، با جوانانی که از ورای مرزها آمده اند و می خواهند به بهشت موعود بروند، در صفوف آن مبارزه می کنند.

به چالش کشیدن «داعش» بدون مشارکت همه کشورهای منطقه بسیار دشوار خواهد بود. از جمله حکومتهای دشمن و ائتلاف بین المللی که در حال حاضر موجود است. تا زمانی که دولت آمریکا از مدیریت رویکردهای بغداد، و مهار ایران ناتوان باشد، این مأموریت بسیار دشوار خواهد بود. بدون جرم شناختن جنایت های فرقه ای هر دو طرف، ائتلافی به پا نخواهد خواست. تضاد خلیجی – ایرانی، در سوریه و یمن نیز پیچیدگی موضوع را تشدید می کند.

با اختلافات منطقه ای و ناتوانی آمریکا، «دولت داعش» شکوفا خواهد شد و بعدها شکست دادن آن آسان نخواهد بود.