صحنه ای از انفجار بزرگ در سال 2005 که طی آن رفیق حریری نخست وزیر سابق لبنان کشته شد

صحنه ای از انفجار بزرگ در سال ۲۰۰۵ که طی آن رفیق حریری نخست وزیر سابق لبنان کشته شد

اگر امروز از رئیس جمهور سوریه بشار اسد بپرسیم، اگر زمان به عقب باز گردد، آیا جنایت ترور رفیق حریری را مرتکب خواهد شد؟ یا در آن شرکت خواهد کرد؟

ده سال پیش، در چنین روزهایی، حریری ترور شد. یک جنایت سیاسی که منطقه را تکان داد و نقطه عطف تاریخی بود. تمام معادلات را بر هم زد و به خاطر آن، بعدها رودهایی از خون جاری شد که هنوز هم خاک لبنان و سوریه را رنگین می کند.

نمی دانم رئیس جمهور سوریه چه نظری داشت، اما چماق وی و حکومتش بسیار تغییر کرد. آیا ترور حریری تنها از روی هوی و هوس یک جوان تازه به قدرت رسیده بود که نمی خواست از کسی کلمه «نه» را بشنود، یا یک طرح ایرانی سوری با حزب الله بود، که تصمیم گرفتند از رهبران رقیب خلاص شده و مخالفان را مهار کنند؟

نمی توانم به طور یقین تشخیص دهم که این یک هوی و هوس بود یا طرح تسلط برقدرت. چرا که ترورهای زنجیره ای که پس از ترور حریری به وقوع پیوست نشان می دهد که اسد با حزب الله، بر یک طرح، آنهم انحلال اردوگاه مقابل، و شاید حکومت لبنان کار می کردند. با این حال در موضوع لبنان، موضوعات جناحی، فرقه ای و نیروهای متعارض، به طور کامل آرام نمی گیرند و در وفاداری و اتحاد متغیر هستند. حذف رهبران ساسی، امنیتی و رسانه ای به لبنانی ها چیزی غیر از اصرار بر مواضع خود نیفزود و آنها را به سوی سنگر سازی بیشتر سوق داد، بخصوص به سمت آنچه بعدها به اردوگاه جریان ۱۴ مارس شناخته شد.

به سؤال و عنوان مقاله باز می گردم، آیا اسد اگر می توانست آینده را بخواند این کار را انجام می داد؟

البته ما از درون او خبر نداریم، اما آنچه در آخرین گفتگوی وی با «بی بی سی» شنیدیم، نشان می دهد که او قادر به تلفظ این دو جمله نیست: اعتراف می کنم و متأسفم. با وجود کشته شدن ربع میلیون و آوارگی نه میلیون سوری، از اعتراف به اشتباهات خود، در تعامل با آغاز انقلاب، خود داری کرد. و بر تکرار اینکه او مسؤل حمایت از ملت خود در مقابل تروریست هاست، اصرار کرد! اگر پس از ده سال از ترور حریری، زبان او قادر نیست به اشتباه خود در درمان اختلافات لبنانی ها اعتراف کند، و نمی خواهد پس از چهار سال به اشتباهات خود در نحوه اداره کردن و مقابله با انتفاضه سوریه اعتراف کند، پس کاملاً طبیعی است که بگوییم او هرگز تغییر نخواهد کرد.

جنایت ترور کردن الحریری، برجسته ترین ایستگاه زندگی رئیس جمهور سوریه است. این جنایت او را در یک صندوق قرار داد که در آن از همان روز تاریک بر او بسته شد. شورای امنیت او را وادار کرد که نیروهایش را از لبنان خارج کند، و چهار سال را به عنوان متهم، در محاصره سیاسی زندگی کرد. کشورهایی که با او دوست بودند مانند کشورهای خلیجی و اروپایی او را تحریم کردند. و بیشترین فعالیت وزارت خارجه وی به تکذیب اتهامات تبدیل شد. در آغاز سال پنجم (۲۰۰۹) در اجلاس اقتصادی کویت و پس از اعلام آشتی، فاصله بحران کم شد، با این حال ترورها ادامه یافت، تا نشان دهد که رئیس جمهور تغییر نکرده است، در حالی که او گمان می کرد که در اجلاس پیروز شده است، و به آن به عنوان آشتی نگاه نمی کرد. این دیدگاه متکبرانه، و دست کم گرفتن روحیه معنوی و ارزشها، و کوچک شمردن قدرت های منطقه ای و بین المللی، او را به سوی بلایی بزرگتر هدایت کرد. هنگامی که درعا، قیام کرد و پس از آن دیگر شهر های سوریه به آن پیوسته و بر علیه او برخواستند و او اینک در دمشق محاصره شده است.

امروزه اسد تنها یک رئیس جمهور تشریفاتی است، که امنیت و مبارزات خود را به رهبران ایرانی و شبه نظامیان عراقی و حزب الله واگذار می کند. چه کسی تصور می کرد که ترور یک مرد صلح طلب، مانند حریری، بدون شبه نظامیان یا قبیله ای که از او دفاع کند، منجر به این همه جنگ، و درد و رنج خواهد شد؟