خودرویی با پلاک تقلبی که باند تروریستی آن را مورد استفاده قرار می داد و مملو از مواد منفجره بود که دستگاه های امنیتی عربستان سعودی موفق شدند آن را خنثی کنند – عکس از الشرق الأوسط

خودرویی با پلاک تقلبی که باند تروریستی آن را مورد استفاده قرار می داد و مملو از مواد منفجره بود که دستگاه های امنیتی عربستان سعودی موفق شدند آن را خنثی کنند – عکس از الشرق الأوسط

«چرا بر جنایتکاران بیش از قربانیان تمرکز می کنند؟!»

این پاسخ بیوه مایکل هامیلتون، انگلیسی بود که به دست گروهی از تروریست های وابسته به سازمان القاعده در سال ۲۰۰۴ کشته شده بود، پس از آن که ۹ گلوله به او شلیک شد و سپس جسد او به شکل وحشیانه ای در خیابان های شهر الخبر به زمین کشیده شد. پنه لوپه هامیلتون، این خانم انگلیسی، در گفتگوی سابق خود با این روزنامه در اظهار نظر به حکم اعدام صادر شده در حق قاتلان همسرش گفت که از زمان کشته شدن همسرش هیچ تماسی از «سازمان عفو بین الملل» دریافت نکرده است، با وجود این که تماس با او بسیار راحت بوده است.

داستان خانم پنه لوپه، که تنها یکی از صدها داستان غم انگیز قربانیان تروریسم است، و عربستان سعودی دو روز پیش با اعدام ۴۷ متهم برای او قصاص گرفت، نشانه ای واقعی از چشم انداز غرب در چگونگی مبارزه با تروریسم به شمار می آید. اگر چه صرفاً تصور صحنه کشیده شدن جسد یک انسان در خیابان پس از کشتن آن، چیزی است که بدن را به لرزه می اندازد، اما به این چشم انداز از دیدگاه دیگری که هیچ ارتباطی با حقایق و واقعیت ها ندارد نگریسته می شود. در حالی که به طور طبیعی بر ضد تروریسم است و مبارزه با تروریست ها را تأیید می کند، اما این کار، بر اساس دیدگاه آن ها، باید مطابق با سازمان های حقوقی و قوانین و استانداردهای بین المللی صورت گیرد، و در کشورهایی که حکم اعدام را به اجرا در نمی آورند، آن را بر ضد حقوق بشر می دانند، و در کشوری که حکم اعدام را به اجرا در می آورد، مانند ایالات متحده آمریکا، خواستار احترام گذاشتن به قوانین و حمایت از حقوق بشر می شود.  البته هیچ کس نمی پرسد حقوق کدام انسان باید رعایت شود، آیا همان کسانی که از به زمین کشیدن جسد یک انگلیسی در خیابان های الخبر لذت می بردند؟  یا از کشتن سایمون کامپرز تصویر بردار تلوزیون ایرلندی در خیابان های ریاض؟ یا آن کسی که پل جانسون آمریکایی را سر برید و سرش را در یخچال گذاشت؟ یا آن هایی که گردشگران فرانسوی را در منطقه باستانی مدائن صالح کشتند؟ یا سه ناشناسی که در یک تصویر ویدیویی درب خودرو را باز کردند و با خونسردی تمام رائد المطیری را در القطیف کشتند؟ یا تمامی آن هایی که باعث کشته شدن ۸۷ خارجی مقیم و دهها شهروند زن و مرد و کودک عربستانی شدند، و در نهایت کسی پیدا می شود و با نادانی میان تروریسم و حقوق بشر و آزادی ها را قاطی می کند!

هر روز فاصله بین شرق و غرب بیشتر می شود، و اکثر غربی ها معتقدند که تنها راه حل برای این منطقه،  شبیه سازی تجربه آنها است، و این نسخه ای جادویی برای رهایی از مشکلات خاورمیانه پر تنش است. آن ها بر این باورند به محض این که از برنامه درسی و مدرسه ای که این تمدن را تولید کرد پیروی کرد، مشکلات جهان به پایان خواهد رسید، و جهان مملو از امنیت خواهد شد. آن ها از این نکته غافلند که هر کشوری شرایط خود را  دارد، و هر منطقه ای طبیعت و ماهیت خود را دارد، و نمی توان یک تجربه را، هر چند هم میزان موفقیت آن در یک مکان بالا باشد، در منطقه دیگری که هزاران مایل دور تر است و از نظر فرهنگی و اجتماعی متفاوت هستند، اجرا کرد. اگر چه شور و شوق زیاد «بهار عربی» در مراحل ابتدایی آن، عجله کردن غیر مطالعه شده را، لا اقل برای دولت ها ملایم کرد، اما این دیدگاه غربی و مفهوم آزادی و حقوق، در راستای گسترش فاصله با غرب ادامه خواهد داشت، البته با تذکر در این مورد که جهان عرب به طور کل به  بالا بردن سطح آزادی ها و حفظ حقوق بشر نیاز فوری دارد. اما قطعاً این امر نمی تواند بر اساس تجربه غرب، با تمامی جزئیات و نحوه اجرا و زمینه آن باشد.

جا دارد در این جا اشاره کنیم که نمر النمر، به علت تعدی مسلحانه به نیروهای امنیتی، و به آتش کشیدن یک خودروی گشت امنیتی با  کوکتل مولوتوف، و فراهم کردن حمایت از تروریست هایی که نیروهای پلیس را کشتند، یک فرد متهم به تروریسم بود، و بر اساس قوانین عربستان سعودی، مجازات تمامی این اتهامات اعدام است. آیا ریاض باید تنها برای محاکمه نمر، از قوانین فرانسه و یا انگلیس استفاده کند؟  آیا به طور مثال ایالات متحده قبول می کند کسانی که در خاک این کشور در اعمال تروریستی مشارکت داشتند را فعال سیاسی و معارض توصیف کرد؟!