آیا وبلاگ نویسی در ایران روبه خاموشی است؟

آیا وبلاگ نویسی در ایران روبه خاموشی است؟

در حالی ۱۳ سال از عمر وبلاگ نویسی در ایران می گذرد که این روزها برخی این سوال را مطرح می کنند که آیا وبلاگ نویسی رو به خاموشی است؟ در پاسخ به این سوال دو گروه صف آرایی می کنند؛ گروهی که معتقدند ورود شبکه های اجتماعی و فضاهای دیگر برای نوشتن از رونق وبلاگ نویسی کاسته است و گروه دیگری که می گویند در طی این سال ها وبلاگ نویسی قطعا تغییر کرده است اما از رونق نیافتاده است.

اخیرا نیز پژوهشی توسط دانشکده ارتباطات اننبرگ دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا، درباره وبلاگستان فارسی صورت گرفته است که در آن از “زوال بلاگستان در ایران” سخن گفته شده است. ایران در بین سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ (۱۳۸۰ تا ۱۳۸۸) جزو برترین کشورها در وبلاگ نویسی و ترویج آن گزارش شده بود.

نخستین وبلاگ در ایران به زبان فارسی، در شهریور سال ۱۳۸۰ توسط “سلمان جریری” ساخته شد و بعد از آن “حسین درخشان” روزنامه نگار و وبلاگ نویس با معرفی پدیده وبلاگ به رواج آن کمک بسیاری کرد.

در همان ابتدای موج وبلاگ نویسی طیف وسیعی از ایرانی ها و فارسی زبان ها به وبلاگ نویسی روی آوردند و از سیاست تا ادبیات در آن نوشته می شد. شهری که آن را “بلاگستان” فارسی می نامیدند.

اما در این سال ها چه اتفاق هایی در وبلاگ نویسی ایران رخ داده است؟ آیا به راستی “بلاگستان” رو به زوال است؟ چرا برخی وبلاگ نویسان فعال دیگر در بلاگستان نیستند؟ یا آنهایی که هنوز وبلاگ نویس مانده اند، چرا مثل برخی از دوستانشان آن را ترک نکرده اند؟

آرش کمانگیر: تولید وجود دارد اما جای دیگر غیر از وبلاگ عرضه می شود

وبلاگ نویسان و وبلاگ خوان های قدیمی ایرانی،”آرش آبادپور” را با نام “آرش کمانگیر” می شناسند. او وبلاگ نویسی را از سال ۲۰۰۴ (۱۳۸۳) به زبان انگلیسی آغاز کرد و بعدها به طور جدی تر به زبان فارسی نوشت اما آخرین مطلب او در وبلاگش به بهمن سال گذشته مربوط می شود.

او یکی از پژوهشگرانی است که تحقیق دانشگاه پنسیلوانیا درباره “زوال بلاگستان در ایران” را انجام داد. وبلاگ نویسی قدیمی که خود از “زوال وبلاگ نویسی” سخن می گوید.

آبادپور یا همان کمانگیر در گفت و گو با “شرق پارسی” در پاسخ به این سوال که چرا دیگر وبلاگ نمی نویسد؟ می گوید: «من هنوز می نویسم اما فضای نگارش مطالبم از وبلاگ به مکان های دیگری انتقال پیدا کرده است چرا که این روزها به صورت نیمه حرفه ای برای برخی سایت ها مطلب می نویسم.»

او معتقد است این اتفاق برای برخی دیگر از وبلاگ نویس ها که بلاگستان را ترک کرده اند هم رخ داده است: «تولید وجود دارد اما در جای دیگری عرضه می شود.»

در مقابل آرش اما “آرمان امیری” نویسنده وبلاگ “مجمع دیوانگان” قرار دارد. او هم مانند کمانگیر از سال های دور به وبلاگ نویسی روی آورده است اما هنوز هم می نویسد. هفته ای چندین مطلب بر روی وبلاگش قرار می گیرد و گاهی هم برخی مطالب او سر از سایت های خبری در می آورد. نوع مطالب او بیشتر سیاسی است.

امیری در گفت و گو با “شرق پارسی” در پاسخ به این سوال که چطور بلاگستان را ترک نکرده است؟ می گوید: « من برای وبلاگم کارکردی متفاوت قایل هستم. یعنی آن را به چشم یک “رسانه” می‌بینم و هویت مستقلی از شخص خودم برای‌اش قایل هستم. خوشبختانه در هدف ایجاد یک رسانه می‌توانم بگویم که تا حدودی هم موفق شده‌ام چون در حال حاضر مخاطبان من علاقه خاصی به ارسال یادداشت‌های اختصاصی برای این وبلاگ دارند که با عنوان «یادداشت وارده» منتشر می‌شوند.»

«بلاگستان مانند شهری است که کوچکتر شده»

در سال های اخیر، تغییراتی در فضای بلاگستان فارسی رخ داده است. شبکه های اجتماعی از سال های بعد از ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) گسترش یافتند و در ایران نیز طرفدار پیدا کردند. برخی وبلاگ نویس های ایرانی که جزو فعالان اجتماعی- سیاسی و یا رسانه ای بودند، از این فضا خارج شدند و یا کمتر می نویسند. اما مهمترین تغییرات در بلاگستان چه بوده است؟

“آبادپور” تغییرات را اینگونه تحلیل می کند و البته معتقد است وبلاگ نویسی پدیده ای نیست که بمیرد اما تغییر شکل یا تغییر حجم می دهد: «واقعیت غیرقابل انکار این است که ترافیک در بلاگستان کمتر شده است. از طرف دیگر تعداد افراد هم کمتر شده است. بسیاری از فعالان جدی بلاگستان دیگر وجود ندارند. یا جذب رسانه ها شده اند، یا خسته و زده شده اند یا زندانی و تبعید شده اند و یا به شبکه های اجتماعی کوچ کرده اند.»

طبق تحقیق آبادپور و دوستانش، در دوره پیش (پژوهش سال ۲۰۰۸) ۶۸ درصد از پاسخ دهندگان گفته بودند که برای دسترسی به وبلاگ ها مستقیم به سراغ آنها می‌روند، رقمی که طبق تحقیق جدید که ماه مارچ ۲۰۱۴ (فروردین ۱۳۹۴) امروز به ۳۰ درصد رسیده است و ۴۷ ممیز سه درصد نیز گفتند که از طریق شبکه‌های اجتماعی به وبلاگ‌ها دسترسی پیدا می‌کنند.

آرش همچنین معتقد است که هنوز افراد وبلاگ نویس با مخاطبان خاص خود وجود دارند: «بلاگستان به مانند شهری است که کوچکتر شده اما از بین نرفته است. هنوز در برخی از نقاط این شهر افرادی می نویسند و افراد دیگر مطالبشان را می خوانند.»

آرمان امیری: وبلاگم از تیراژ روزنامه‌های اصلاح‌طلب کشور، بیشتر مخاطب دارد

در سال هایی که موج وبلاگ نویسی در ایران شروع شده بود، برخی از افراد اقدام به ایجاد شبکه های وبلاگ نویسی فارسی کردند تا ایرانی ها و دیگر فارسی زبان ها راحت تر بتوانند از قالب های فارسی شده این فضا استفاده کنند. تا پیش از آن، بلاگر که یک شبکه بین المللی ارائه خدمات وبلاگ نویسی است با سختی توسط ایرانی ها استفاده می شد.

قالب های وبلاگ این شبکه فارسی نبودند و هر فردی هم برنامه نویسی برای فارسی کردن آنها نمی دانست تا اینکه سایت هایی مانند “پرشین بلاگ”، “بلاگفا”، “میهن بلاگ” و … اقدام به ایجاد وبلاگ های پیش فرض کاملا فارسی با قالب های متنوع کردند تا هر فرد مبتدی در زمینه کامپیوتر و اینترنت هم بتواند راحت تر اقدام به ایجاد وبلاگ کند. افرادی هم بودند که با خرید دامنه ای جدا به اسم خودشان وبلاگ نویسی می کردند.

بلاگر هم به طور کامل در ایران فیلتر شد و شاید ذوق و شوق ها برای نوشتن مطلب در وبلاگ خوابید

بلاگر هم به طور کامل در ایران فیلتر شد و شاید ذوق و شوق ها برای نوشتن مطلب در وبلاگ خوابید

اما سایت های فارسی ارائه دهنده خدمات وبلاگی، بعد از یکسری رویدادهای سیاسی خاص در ایران و مخصوصا بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ دستخوش محدودیت های بسیاری شدند. بسیاری از وبلاگ نویسان زمانیکه به وبلاگ خود سر زدند با فیلتر یا حذف آن روبرو شدند. حاصل سال ها وبلاگ نویسی آنها یک شبه حذف می شد و آرشیو مطالبشان از بین می رفت. بلاگر هم به طور کامل در ایران فیلتر شد و شاید ذوق و شوق ها برای نوشتن مطلب در وبلاگ خوابید اما در این بین افرادی بودند که به طور مثال از سایت های فارسی ارائه دهنده خدمات وبلاگی به بلاگر که یک شبکه بین المللی است، رفتند تا حداقل به دستور مقامات قضایی وبلاگشان حذف نشود و هنوز هم به طور جدی وبلاگ نویسی را ادامه می دهند.

از “آرمان امیری” درباره میزان مخاطبانش سوال می کنم که می گوید: « پاسخ دادن به این پرسش این روزها خیلی دشوار است. قدیم‌ترها که شبکه‌های اجتماعی حضور نداشتند هر وبلاگ‌نویسی شمارنده وبلاگ‌اش را نگاه می‌کرد و تعداد مخاطبان‌اش را در می‌یافت. اما این روزها مخاطبان معمولا به صورت مستقیم به وبلاگ مراجعه نمی‌کنند.»

او اما به نکته جالبی درباره میزان بازدید از وبلاگش اشاره می کند: «فقط می‌توانم به شما بگویم که تعداد مخاطبان وبلاگم (مجمع دیوانگان) از تیراژ سرشناس‌ترین روزنامه‌های اصلاح‌طلب کشور بیشتر است.»

«شبکه های اجتماعی خدمت زیادی به وبلاگ نویسی فارسی کردند»

از سوی دیگر از آرمان درباره این می پرسم که آیا بلاگستان فارسی رو به زوال است که گویی این پرسش او را ناراحت می کند و می گوید: «این سخنان در این سال‌ها زیاد تکرار می‌شود. گویا گروهی علاقه دارند هرچه سریع‌تر ناقوس “پایان کار وبلاگ‌ها” را به صدا در بیاورند اما می‌بینیم که هنوز این اتفاق نیفتاده است.»

وی می پذیرد که شکل گیری و پیشرفت شبکه های اجتماعی، ضربه سنگینی به بازار وبلاگ نویسی زد و حتی معتقد است که تعداد وبلاگ نویسان به طور چشم گیری کاهش پیدا کرده است اما او بلاگستان امروزی را اینگونه تحلیل می کند: «از نگاه من شکل‌گیری رقبای بزرگی همچون شبکه‌های اجتماعی چند خدمت بزرگ به وبلاگ‌نویسی کرد که نخستین خدمت پالایش وبلاگ نویسی بود چراکه تعداد زیادی از وبلاگ برای انتشار جوک و پیام های کوتاه و عکس استفاده می کردند که این نوع افراد به شبکه های اجتماعی رفتند.»

امیری درباره دومین خدمت شبکه های اجتماعی به وبلاگ نویسی می گوید: «کپی کاری یا طرح ادعاهای غیرمستند در وبلاگ نویسی امروز پیچیده شده است چراکه وبلاگ نویسان باقی مانده مجبور هستند برای بقا در حضور رقبای قدرتمندی مانند شبکه های اجتماعی هرچه بیشتر تلاش کنند تا مزیت های خود را نشان دهند و حفظ کنند. بیشتر مطالعه کنند، مطالب بهتر و دسته‌ اولی تهیه کنند، گزیده‌تر بنویسند و از اشتباهات رایجی که در شبکه‌های مجازی رخ می‌دهد و موج شتاب‌زده برای هم‌خوان کردن‌ها سبب گسترش‌اش می‌شود پرهیز کنند.»

او معتقد است که در شبکه های اجتماعی سرعت و شتاب افراد را کم‌حوصله می‌کند و جای بحث و تعمق وجود ندارد و در نقطه مقابل، وبلاگ‌ها فضای آرام‌تری هستند.»

امیری فضای بلاگستان را به روستاهایی کم سر و صدا تشبیه می کند که دور از جنجال و هیاهوی شهر کار خود را انجام می دهند و مخاطب فرصت بیشتری برای مطالعه دارد و هر وبلاگی که باقی مانده برای خودش اعتبار و آبرویی قایل است که چه بسا دیگران هم می‌توانند همچون منبع موثق به آن استناد کنند. مثل شبکه‌های مجازی نیست که کسی نداند اصل یک خبر از کجا آمده است.

وی در نهایت نتیجه گیری می کند و می گوید: «من ترجیح می‌دهم به جای “کاهش” وبلاگ‌نویسی بگویم وزن و اعتبار و کارکرد وبلاگ‌ها در حضور شبکه‌های اجتماعی تغییر کرده است.»

گیلاس خانمی: ساده و طنز گونه می نویسم و روزانه چهار هزار مخاطب دارم

در مقابل فعالان اجتماعی و سیاسی و حتی رسانه ای که از وبلاگ کوچ کرده اند یا هنوز به طور جدی وبلاگ نویسی می کنند، گروه دیگری هم هستند که از همان دوران موج وبلاگ نویسی در ایران حضور داشتند و وبلاگ می نوشتند و هنوز هم هستند و می نویسند. این گروه شاید کمتر دچار تغییر در تعداد شده است. گروهی که شخصی تر و عام تر می نویسد. مخاطب خاص خود را دارد که تعدادشان هم کم نیست.

« یکی از اهدافم در این سال کم کردن ۸ کیلو وزن بود که اینطوری میرسیدم به وزن ۵۰ . این هدف انقدر برام مهم بود که باقی اهداف رو فعلن بی خیال شدم و رفتم به پیش دکتری که خیلی تعریفش رو شنیده بودم….»

این بخش آغازین نوشته فردی است که خود را در وبلاگش “گیلاس خانومی” معرفی می کند و نام وبلاگش را هم گذاشته است: “گیلاس خانومی هستم”.

او از مسائل شخصی خود مانند رژیم گرفتن می نویسد. از اتفاق هایی که سر کارش رخ می دهد، روایتی داستان گونه ارائه می کند. از موضوعات جاری کشور حرف می زند و در بخش نظرات هم با مخاطبانش تبادل نظر می کند.

“محدثه خالو” نام واقعی اوست. ۳۳ سال دارد و دانشجوی فوق لیسانس روان شناسی بالینی است. چند کتاب نوشته و مترجم نیز است. دو سال پیش نیز در ایران و در همایش بانوان وبلاگ نویس، به عنوان وبلاگ نویس برتر زن معرفی شد.

او در گفت و گو با “شرق پارسی” می گوید که از تیر ماه ۱۳۸۴ وبلاگ نویسی را شروع کرده است و در حال حاضر روزی سه تا چهار هزار بازدید کننده دارد که همه به صورت بازدید مستقیم از وبلاگ نیست.

وبلاگ او در ایران فیلتر شده است و خودش هم دلایل آن را نمی داند و می گوید: «قبل از فیلتر تا روزی هفت هزار بازدید کننده هم داشتم.»

از او می پرسم که آیا قبول دارد که وبلاگ نویسی در ایران کاهش پیدا کرده که می گوید: «در گذشته وبلاگ جایگاه بهتری داشت. خیلی از افرادی که مطالبشان را دوست داشتم دیگر نمی نویسند. متاسفانه خیلی ها هم فیلتر شدند و برای خواندن مطالبشان باید از یک سری موانع بگذریم که این موضوع، هم انگیزه نویسنده را کم می کند و هم انگیزه خواننده را. »

پس چطور او هنوز در بلاگستان مانده است؟ که می گوید:« من هنوز خواننده خودم را دارم. کسانی که با من انس گرفته اند و با هم اینگونه زندگی کردیم. پسر جوانی که می گوید، من دبیرستانی بودم شما رو پیدا کردم و الان دارم لیسانس می گیرم و سر کار می روم و باز مطالب من را دنبال می کند.»

از او درباره نوع نوشته هایش و مخاطبانش می پرسم: «لحن نوشتاری من ساده و طنز است و مخاطبم را دوست خود می دانم. کمی رک هستم، کمی شیطان و کمی بیخیال و انگار این به دل مخاطبم می نشیند و مخاطبم از همه قشری است. از مدیر فلان شرکت بگیرید تا نوجوان ۱۲ ساله. مادران و کارمندان و کسبه بازار ، استاد دانشگاه و … »

این گروه از وبلاگ نویسان که کمتر به سیاست می پردازند و بیشتر از موضوعات شخصی و یا عام پسند حرف می زنند گرچه آنها هم در دام فیلتر می افتند اما بیشتر در بلاگستان فارسی حضور دارند.

«سونامی ای که از سر بلاگستان عبور کرد»

” آبادپور” به عنوان یک وبلاگ نویس قدیمی و پژوهشگر در این زمینه می گوید: «وبلاگ در فضای بسته ای، پنجره ای برای حرف زدن شده بود. برخی اتفاق ها هم در دوره ای بلاگستان را تسخیر کرد مانند جنبش سبز و اتفاق های انتخابات سال ۱۳۸۸ . در این دوره ها فضای سیاسی در وبلاگ ها حاکم شد در حالیکه قبلا فضا شخصی تر بود اما وقتی شبکه های اجتماعی آمدند گویی این موج هم از فضای بلاگستان رد شد.»

او اضافه می کند: «یک شهری به اسم بلاگستان بود که یک سونامی از آن رد شد و برخی وبلاگ ها را در این سونامی با خود کند و برد. آن فضا هنوز باقی مانده است اما بیشتر افرادی که شخصی می نویسند در آن دوام آوردند. فعالیت های سیاسی و اجتماعی در جاهای دیگر پراکنده است. لزوما وبلاگ فضای فعالیت های اینگونه نبود و الان به فضای اصلی خودش برگشته است. »

شاید در حوزه اینترنت و کامپیوتر، پیش بینی آینده سخت باشد اما “آبادپور” و “امیری” معتقدند که وبلاگ نویسی باقی می ماند گرچه “آبادپور” معتقد است که باز هم پیش بینی کار مشکلی است اما امیری می گوید: «وبلاگ‌ها قطعا رسانه‌های مستقل و معتبر فردا هستند. وبلاگ‌نویسی مستقل یک “نیاز” و جای خالی در فضای رسانه‌ای است و وقتی یک نیاز وجود داشته باشد مطمئن باشید که پاسخ خودش را هم دریافت می‌کند و همیشه کسانی هستند که وبلاگ بنویسند.»