اندیشکده شورای آتلانتیک چند روز پیش با انتشار گزارشی مفصل به روابط میان ایران با جنوب آسیا پرداخت. این گزارش در چند فصل تهیه شده و به طور جداگانه به روابط ایران با افغانستان، هند و پاکستان پرداخته است. این گزارش همچنین برای بهبود وضعیت و ارتقای ثبات در این منطقه پیشنهادهایی را به دولت ایالات متحده ارائه کرده است.
گزارش شورای آتلانتیک در مجموع معتقد است که در مقایسه با روابط غالبا متلاطم با کشورهای عربی و غرب، جمهوری اسلامی ایران در مجموع مناسبات احترام آمیزی با همسایگان شرقی خود داشته است. پیوندهای تاریخی، زبانی، مذهبی و فرهنگی نیز به عنوان عوامی معرفی شده اند که به کمک ایران آمده اند تا این کشور نفوذ خود را در جنوب آسیا حفظ و به رغم تحریم های آمریکا٬ به عنوان شریک تجاری با این کشورها باقی بماند.
ضمن بررسی بخشی هایی از این گزارش، گفتگویی انجام داده ایم با فاطمه امان و باربارا اسلاوین که این گزارش را برای اندیشکده شورای اتلانتیک تهیه کرده اند.
افغانستان و رودخانه های آب
نویسندگان گزارش در زمینه روابط ایران و افغانستان در ابتدا به پیوند های تاریخی اجتماعی ایران و افغانستان از جمله زبان فارسی و جمعیت ۳۱ درصدی شیعیان افغانستان اشاره می کنند و با بیان اینکه ایران همواره سرپناهی برای آوارگان افغان٬ رهبران مذهبی و رهبران گروه های مبارز بوده است معتقدند که ایران با افزایش “قدرت نرم” تلاش کرده است نفوذ خود را در افغانستان افزایش دهد.
همچنین در این گزارش آمده است که “اگرچه ایران از زمان سقوط حکومت طالبان سرمایه گذاری های زیادی در حوزه جاده سازی، سیمان، گسترش برق و.. در افغانستان انجام داده اما در عین حال “در مواردی هم ایران” به بی ثباتی و ناامنی در افغانستان از طریق حمایت از عملیات ضد آمریکایی عناصر طالبان دامن زده است،” چرا که به عقیده نویسندگان این گزارش،” ایران یک افغانستان بی ثبات را به افغانستان با ثباتی که بتوان از آن به عنوان پایگاهی برای حمله به ایران استفاده کرد ترجیح می دهد.”
این گزارش نگاهی به انتخابات پیش روی ریاست جمهوری افغانستان و حساسیت های ایران در این زمینه نیز داشته است: “در حالی که ایران نمی خواهد به خاطر افغانستان مناسباتش را با پاکستان به خطر بیندازد ٬ اما در عین حال مایل است که از نفوذ پاکستان وعربستان سعودی در افغانستان بکاهد.”
گزارش اندیشکده شورای اتلانتیک همچنین پیشنهاد می کند که “ایالات متحده آمریکا باید ایران را در گفتگوهای چند جانبه در مورد آینده افغانستان پس از۲۰۱۴ شرکت دهد. ”
درباره بحران آب میان ایران و افغانستان، این گزارش لحن ناامید کننده ای دارد و با بیان اینکه این بحران یکی از قدیمی ترین و جدی ترین موارد اختلاف میان افغانستان و ایران است می نویسد : “نبود تلاش برای حل مسئله موجب ایجاد فاجعه زیست محیطی فزاینده شده است و حل نشدن این مشکل همچنین به گسترش فقر در استان سیستان و بلوچستان ایران دامن می زند.”
از فاطمه امان یکی از دو تهیه کننده این گزارش در زمینه بحران آب میان افغانستان و ایران پرسیدم. اینکه مشکل آب ایران و افغانستان در حال حادتر شدن است و همانگونه که گزارش توضیح می دهد دریاچه هامون خشک شده و زندگی در آنجا تهدید شده است. این روزها نیز افغانستان در حال احداث سد سلما است، سدی که ایرانی ها معتقدند آب آشامیدنی دومین شهر پرجمعیت ایران یعنی مشهد را به خطر انداخته است. از سوی دیگر دولت افغانستان نیز حاضر به گفتگو در خصوص سد سلما نیست. این احساس خطر ایران تا چه حد جدی است؟ اگردولت کابل همچنان نخواهد در این باره مذاکره کند ایران چه راهی را می تواند در پیش بگیرد؟
فاطمه امان به شرق پارسی می گوید: “اصلی ترین مشکل آب منطقه نبود قرارداد است. این مشکل خاص ایران و افغانستان نیست (که تصادفا یک قرارداد دارند) بلکه میان افغانستان و پاکستان هم وضعیت به همین ترتیب است. در همه این سال ها هر وقت بارندگی به اندازه کافی بوده، تنش کمتر بوده و اهمیتِ داشتن قرارداد در سایه قرار گرفته. معضل در واقع وقتی جدی شده که خشکسالی های دوره ای موجب کاهش آب این مناطق شده. یعنی وقتی کم آبی و خشکسالی نیست، کسی به فکر لزوم داشتن قرارداد نیست و فقط در مواقع بحران همه به فکر قرارداد می افتند که اتفاقا بدترین زمان برای معامله و رسیدن به توافق است. بعد ببینید این سدها که یک شبه ایجاد نشده اند. بعضی از این پروژه ها مربوط به زمان داوود خان وظاهر شاه بوده است که الان یا تکمیل شده اند یا در حال تکمیل هستند ولی متاسفانه تلاش جدی برای رسیدن به یک توافق پایدار از سوی ایران در همه این سال ها صورت نگرفته.”
امان در ادامه به گزارش شورای آتلانتیک اشاره می کند و می افراید: “نکته ای که ما مطرح کرده ایم این است که امنیت افغانستان ایجاب می کند که پس از خروج نیروهای خارجی از این کشور، اختلافات اساسی بر سر مسایلی مانند آب نداشته باشد. مدیریت آب، هم در ایران و هم افغانستان بسیار ضعیف است. سرازیر شدن منابع مالی هنگفت خارجی در ده دوازده سال اخیر به افغانستان، متاسفانه به ایجاد سیستم منطقی آبیاری و ذخیره و مصرف منطقی آب نیانجامید. درصد بسیار بالایی از آب های سطحی افغانستان به هدر می رود. کشت بعضی محصولات کشاورزی با در نظر گرفتن میزان محدود آب همخوان نیست. این یک طرف قضیه است و طرف دیگر معضلی است که تامین آب ایران با آن رو به رو است. همانطور که گفتید در این گزارش ما به دولت آمریکا توصیه کرده ایم که همه تلاش خود را برای کشاندن ایران و افغانستان به میز مذاکره بر سر هیرمند و اساسا بر سر معضل آب منطقه انجام دهد و در ایجاد قرارداد آبی میان این دو کشور کمک فعال کند.”
پاکستان و لوله های گاز
گزارش شورای آتلانتیک سپس به روابط ایران و پاکستان می پردازد. نویسندگان این گزارش معتقدند که “اﯾﺮان در ﺑﺮﺧﻮرد ﺑﺎ ھﻤﺴﺎﯾﮫ ﺳﻨﯽ ﺧﻮد در ﻣﺠﻤﻮع ﻣﻨﺎﻓﻊ اﻣﻨﯿﺘﯽ ﺧﻮد را ﻓﺮاﺗﺮ از ﻣﻨﺎﻓﻊ اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژﯾﮏ ﻗﺮار داده اﺳﺖ.”
در بخشی از این گزارش به نگرانی های امنیتی ایران به ویژه در منطقه سیستان و بلوچستان پرداخته می شود و اینکه “اﯾﺮان ﺑﮫ ﻋﻠﺖ ﻧﮕﺮاﻧﯽ از ﺣﻤﺎﯾﺖ اﺣﺘﻤﺎﻟﯽ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن از ﺷﻮرﺷﯿﺎن ﺑﻠﻮچ در اﺳﺘﺎن ﻓﻘﯿﺮ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن اﯾﺮان ھﻤﯿﺸﮫ ﺑﻄﻮر اﺣﺘﯿﺎط آﻣﯿﺰ از درﮔﯿﺮی طﻮﻻﻧﯽ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﺎ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن ﭘﺮھﯿﺰ ﮐﺮده اﺳﺖ.” این گزارش با بیان اینکه ایران در زمان حکومت شاه یعنی در دھﮫ ۱۹۷۰ ﺑﮫ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن در ﺳﺮﮐﻮب ﺧﯿﺰش در طﺮف ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻧﯽ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن ﮐﻤﮏ ﮐﺮد می افزاید: “(در مجموع) ھﺮ دو ﮐﺸﻮر از ﺑﺎزی ﺑﺎ ﮐﺎرت ﻗﻮﻣﯽ ﻋﻠﯿﮫ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ اﺟﺘﻨﺎب ﮐﺮده اﻧﺪ. اﻣﺎ ﺑﺮﺧﯽ از اﯾﺮاﻧﯽ ھﺎ دوﻟﺖ ﻧﻮازﺷﺮﯾﻒ را ﺑﮫ ﻋﻠﺖ ﮐﻮﺗﺎھﯽ در ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی از ﺣﻤﻠﮫ اﺧﯿﺮ ﺷﺒﮫ ﻧﻈﺎﻣﯿﺎن ﺑﻠﻮچ ﮐﮫ ﺑﮫ ﮐﺸﺘﮫ ﺷﺪن ۱۴ ﻣﺮزﺑﺎن اﯾﺮاﻧﯽ اﻧﺠﺎﻣﯿﺪ، ﻧﮑﻮھﺶ ﮐﺮده اﻧﺪ.”
تهیه کنندگان این گزارش معتقدند که ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن و اﯾﺮان ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ از ھﻤﮑﺎری ﻧﺰدﯾﮏ در ﺣﻮزه اﻧﺮژی ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺳﻮد زﯾﺎدی ﺑﺒﺮﻧﺪ اﻣﺎ ﺗﺎﮐﻨﻮن ﺗﺤﺮﯾﻢ ھﺎی آﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﺎﻧﻊ از ﺗﮑﻤﯿﻞ ﺧﻂ ﻟﻮﻟﮫ اﻧﺘﻘﺎل ﮔﺎز طﺒﯿﻌﯽ اﯾﺮان ﺑﮫ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن و ھﻨﺪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
از فاطمه امان پرسیدم که گزارش به دولت ایالات متحده توصیه می کند تا مانعی بر سر راه انتقال گاز ایران به شبه قاره هند نباشد و گزارش معتقد است که این خط لوله می تواند به ارتقای صلح در این منطقه کمک کند. چگونه لوله های انتقال گاز می توانند به تامین صلح کمک کنند در حالی که اگر حتی از اختلافات هند و پاکستان هم بگذریم، هم بلوچستان ایران و هم بلوچستان پاکستان نا امن هستند؟
این کارشناس مسائل جنوب آسیا به شرق پارسی می گوید: ” در این گزارش مطرح شده که این خط لوله (اگر فقط میان ایران و پاکستان محدود نمی شد) می توانست زمینه همکاری هند و پاکستان و افغانستان را فراهم کند. خوب البته ما به هیچ وجه ادعا نکرده ایم که خصومت های دیرینه میان هند- پاکستان و افغانستان- پاکستان با این پروژه یک شبه از بین می روند. اما معتقدیم که این خط لوله فرصت طلایی می بود برای کاهش تنش ها. از نظر امنیت مناطقی که خط لوله صلح (در اندازه کنونی، یعنی از ایران به کراچی) از آن می گذرد، باید یادآوری کنم که این مناطق نسبتا امن هستند. عرض کردم نسبتا چون اول، امنیت مطلق وجود ندارد و دوم، نسبت به مسیری که خط لوله پیشنهادی از آسیای میانه (به طور مشخص ترکمنستان) به هند TAPI قرار است از آن بگذرد، مسیر امن تری است. نکته دیگر این که در صورت عملی شدن این پروژه (به ویژه اگر هند و افغانستان هم در آن مشارکت داشتند) در راستای حفظ امنیت خط لوله صلح سرمایه گزاری هایی در منطقه صورت می گرفت که می توانست زودتر به نتیجه مطلوب برسد.”
از او پرسیدم که همه می دانیم ایران دارای بزرگترین معادن گازی جهان است و برخی کارشناسان حتی ایران را داری رتبه دوم ذخائر گاز عنوان می کنند اما همزمان ایران به واردات گاز از ترکمنستان وابسته است و حتی گاه شاهد بوده ایم که ایران برای تامین گاز مصرف داخلی خود در زمستان با مشکل مواجه است. این تضاد ظاهری از کجا نشات می گیرد؟ کشوری که در تلاش صادرات گاز است و خود نیازمند واردات گاز است؟
امان در پاسخ تاکید کرد که این مساله غیر عادی نیست که کشورها همزمان هم گاز وارد کنند و هم صادر یا با هم به مبادله گاز بپردازند، “مثلا ترکمنستان به استان های شمالی ایران نزدیک است در نتیجه به صرفه است که ایران گاز آن گشور را برای مناطق شمالی وارد کند. بعد مثلا به ترکیه صادر می کند یا می تواند به پاکستان صادر کند. این نکته را باید یادآور شد که ایران دومین منبع بزرگ گاز جهان را دارد اما به علت نبود سرمایه گزاری جدی در حوزه های گاز و نفت، بخشی به علت تحریم های سال های اخیر و بخشی به علت نبود توجه به اهمیت سرمایه گزاری در این زمینه و سوء مدیریت، ایران را باید اساسا وارد کننده گاز محسوب کرد چون میزان واردات گاز آن از صادراتش بیشتر است.”
به گفته فاطمه امان، “ایران در حال حاضر توانایی تولید گاز طبیعی مایع (ال.ال.جی) ندارد یعنی بخش بزرگی از گاز ایران اساسا به هدر می رود، مصرف داخلی ایران بالاست و همین مسایل باعث شده که واردات گاز ایران از صادراتش بیشتر باشد. ایران در حال حاضر قدرت رقابت با روسیه که بازار اروپا را تامین می کند و قطر که به شرق آسیا صادر می کند ندارد.”
ایران راه دستیابی هند به آسیای مرکزی
این گزارش درباره هند می نویسد، با اینکه این کشور از طریق برنامه هسته ای غیر نظامی به سلاح هسته ای دست یافته و هرگز به ان پی تی هم نپیوسته اما با تحریم های آمریکا علیه ایران همراهی کرده و واردات نفت خود از ایران را کاهش داده است. اما با این وجود میزان مبادلات اقتصادی میان دو کشور رشد کرده به گونه ای که در سال ۱۳۹۰ با ۲۷ درصد رشد به ۱۵ میلیارد دلار رسیده است. این در حالی است که میزان مبادلات میان ایران و پاکستان به سختی از یک میلیارد دلار فراتر می رود.
گزارش اندیشکده شورای آتلانتیک در ادامه به شرایط ژئو پولتیک ایران و اهمیت آن برای هند تاکید می کند و می نویسد:”ھﻨﺪ و اﯾﺮان ارزش زﯾﺎدی ﺑﺮای ﻧﻘﺶ دو ﺟﺎﻧﺒﮫ ﺧﻮد در ﺑﺎزﺳﺎزی اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن و ﺳﺎﺧﺘﻦ راه و ﺧﻂ آھﻦ ﺑﺮای اﺗﺼﺎل اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن ﺑﮫ ﺑﻨﺪر ﭼﺎﺑﮭﺎر ﻗﺎﯾﻞ ھﺴﺘﻨﺪ. ھﻨﺪ ﺟﺎده ای در اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن ﺳﺎﺧﺘﮫ ﮐﮫ ﺟﺎده ﮐﻤﺮﺑﻨﺪی اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن را در دﻻرام ﺑﮫ ﻣﺮز اﯾﺮان و اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن در زرﻧﺞ ﻣﺘﺼﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. اﯾﺮان ﺑﺮای ﮐﻤﮏ ﺑﮫ ﺳﺎزﻣﺎن راه ھﺎی ﻣﺮزی ھﻨﺪ ﺟﮭﺖ ﺳﺎﺧﺘﻦ اﯾﻦ ﺟﺎده، ﻣﻮاد اوﻟﯿﮫ و ﺗﺴﮭﯿﻼت ﺑﻨﺪری و ﺗﺮاﺑﺮی ﻓﺮاھﻢ کرد. اﯾﺮان و ھﻨﺪ ھﻤﭽﻨﯿﻦ در زﻣﯿﻨﮫ ﮐﻤﮏ ﺑﮫ داﻻن ﺗﺮاﻧﺰﯾﺖ ﺷﻤﺎل ﺟﻨﻮب ﮐﮫ ۴۵۰۰ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ راه آھﻦ از ﺳﻨﺖ ﭘﺘﺮزﺑﻮرگ روﺳﯿﮫ ﺗﺎ ﺑﻨﺪر ﻋﺒﺎس اﯾﺮان در ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎرس را شامل ﻣﯽ ﺷﻮد ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﺸﺘﺮک دارﻧﺪ. اﯾﻦ داﻻن ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎزار ﺑﺰرﮔﯽ را ﺑﺮای ھﻨﺪ در آﺳﯿﺎی ﻣﯿﺎﻧﮫ و اروﭘﺎ ﺑﺎز ﮐﻨﺪ.
ﺑﮫ رﻏﻢ ﺟﻨﮓ، رﻗﺎﺑﺖ ھﺎی ﻗﻮﻣﯽ، و ﺗﺤﺮﯾﻢ ھﺎی آﻣﺮﯾﮑﺎ، اﯾﺮان ﻣﻮﻓﻖ ﺑﮫ ﮔﺴﺘﺮش و ﺗﺤﮑﯿﻢ ﭘﯿﻮﻧﺪھﺎی ﺧﻮد در ﺟﻨﻮب آﺳﯿﺎ ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﮫ آﻣﺮﯾﮑﺎ آﻣﺎده ﺧﺮوج از اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن ﻣﯽ ﺷﻮد و اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن در آﺳﺘﺎﻧﮫ اﻧﺘﺨﺎب رﯾﯿﺲ ﺟﻤﮭﻮر ﺟﺪﯾﺪ در ﺳﺎل ۲۰۱۴ اﺳﺖ، ﻻزم اﺳﺖ ﮐﮫ آﻣﺮﯾﮑﺎ ھﻤﮑﺎری ﺧﻮد را ﺑﺎ ﺟﺎﻣﻌﮫ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠﯽ و ﻧﯿﺮوھﺎی ﻣﻨﻄﻘﮫ ای ﺟﮭﺖ ﺣﻞ ﻣﺸﮑﻼت اﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﮫ ﺗﺸﺪﯾﺪ ﮐﻨﺪ. ﭘﺲ از ھﺰﯾﻨﮫ ھﺎی ﺑﺰرگ آﻣﺮﯾﮑﺎ در درﮔﯿﺮی ده ﺳﺎﻟﮫ در اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن، ﭼﮫ از ﻧﻈﺮ اﻧﺴﺎﻧﯽ و ﺟﺎن ھﺎی از دﺳﺖ رﻓﺘﮫ و آﺳﯿﺐ دﯾﺪه و ﭼﮫ ﻣﯿﻠﯿﺎردھﺎ دﻻر ھﺰﯾﻨﮫ ﻣﺎﻟﯽ، ﺑﺴﯿﺎر ﻣﮭﻢ اﺳﺖ ﮐﮫ آﻣﺮﯾﮑﺎ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻧﯽ ﺑﮫ ﺟﺎی ﺑﮕﺬارد ﮐﮫ ﻗﻮی و ﺑﺎﺛﺒﺎت ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺘﻮاﻧﺪ از ﺧﻮد در ﻣﻘﺎﺑﻞ طﺎﻟﺒﺎن ﻣﺤﺎﻓﻈﺖ ﮐﻨﺪ.
اﯾﺮان، ھﻨﺪ و ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن ھﻢ ﻧﻘﺶ ﻣﮭﻤﯽ دارﻧﺪ. آﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﮐﺎﺗﺎﻟﯿﺰاﺗﻮری ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﮫ اﯾﻦ ﮐﺸﻮرھﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ ﮐﮫ ﺑﺎ مسئله اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن ﺑﺮﺧﻮردی ﺳﺎزﻧﺪه داﺷﺘﮫ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﮫ ویژه آﻣﺮﯾﮑﺎ، ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ و ﺳﺎزﻣﺎن ھﺎی ﺗﻮﺳﻌﮫ ﺑﺎﯾﺪ روی ﮐﻤﮏ ﺑﮫ اﯾﺮان و اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن ﺟﮭﺖ رﺳﯿﺪن ﺑﮫ ﺗﻮاﻓﻖ ﺑﺮ ﺳﺮ اﺷﺘﺮاک آب ھﯿﺮﻣﻨﺪ و ﺑﮭﺒﻮد ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ آب و ﺳﯿﺎﺳﺖ ھﺎی ﮐﺸﺎورزی در ﺗﻤﺎم ﻣﻨﻄﻘﮫ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ ﺗﺠﺎرت ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر ﺑﮫ ﻋﻠﺖ اﺛﺮھﺎی ﻣﺨﺮب آن ﺑﺮ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻣﺤﻠﯽ و ﻧﻘﺶ آن در ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ اﻓﺮاطﯽ ھﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮫ اوﻟﻮﯾﺖ اﺻﻠﯽ ﺑﺪل ﺷﻮد.
از خانم باربارا اسلاوین دیگر نویسنده این گزارش، نظر او را درباره نتیجه گیری و توصیه این گزارش مبنی بر گفتگوی ایران و آمریکا پرسیدم و اینکه ایران و آمریکا در چه زمینه هایی می توانند گفتگو داشته باشند؟
اسلاوین در پاسخ به شرق پارسی می گوید: “همانگونه که در گزارش هم آمده است، موضوعات کلیدی می تواند مدیریت آب و امنیت انرژی باشد. در کنار موضوعات دیگری چون قاچاق مواد مخدر و البته تاثیر امنیت منطقه ای بر افغانستان.”
اسلاوین در زمینه دورنمای مذاکرات ایران و آمریکا و تاثیر آن بر افغانستان به ویژه پس از سال ۲۰۱۴ که سال خروج نیروهای آمریکایی و آغاز حکومت ریاست جمهوری متفاوت در افغانستان است، نفس مذاکرات مستقیم میان ایران و ایالات متحده را مهم می داند و می گوید: “در صورت یک توافق هسته ای و کاهش خصومت ها و بی اعتمادی ها، ایران دیگر نیازی به حمایت گاه و بیگاه خود از طالبان نمی بیند و حتی شاید ایران با باقی ماندن گروهی هر چند کوچک از نظامیان آمریکا در افغانستان موافقت کند و حتی ممکن است آمریکا برخی از منافع ایران را در دولت آینده افغانستان در نظر بگیرد.”
اسلاوین در پاسخ به این پرسش شرق پارسی که مقامات ایرانی بارها غرب را به خاطر عدم همکاری گسترده در مبارزه با مواد مخدر سرزنش کرده است و خود را قربانی ممانعت از ارسال مواد مخدر به غرب معرفی کرده اند و اینکه تا چه حد این گزاره واقعی است، توضیح می دهد که: “ایالات متحده تلاش های فراوانی برای مبارزه با کشت خشخاش در افغانستان انجام داده اما باید در نظر گرفت که این مسئله در افغانستان بسیار ریشه دار است و نیازمند کمک های جهانی برای متقاعد کردن کشاورزان افغان به روی آوردن به کشت محصولات جایگزین. از سوی دیگر نیروهای امنیتی افغانستان در راستای کارایی برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر نیازمند ادامه کمک از جمله در زمینه مالی هستند. در این میان می شود به ایران هم در زمینه مبارزه با اعتیاد کمک کرد. هرگونه راهی که تحریم ها را از روی ایران بردارد می تواند به بهبود اقتصاد ایران و ایجاد اشتغال کمک کند که اتفاقا می تواند از روی آوردن جوانان به اعتیاد پیشگیری کند.”