حتی سرمای نابهنگام روزهای آخر اسفند و بارانی که بر سر اهالی پایتخت ریخت هم نمیتواند سنت خرید «شب عید» را به حاشیه بکشاند. سنتی که سالها است که پابرجا است، حتی اگر مثل این روزها دیگر خریدهای واقعی مردم محدود به یک شب عید و سال نو نشود.
حتی چند روز به عید و تحویل سال، هر روز این روزها، برای تهرانیها شب عید بود و شلوغی و بدوبدوی مردم در خیابانها، بوی بهار را که از چند هفته قبل تمام شهر را پر کرده بود، تکمیل کرد. خیابانها از هر وقت دیگری شلوغتر بودند. در پاساژها و مراکز خرید جایی برای سوزن انداختن نبود و صدای موسیقیهای مجاز و غیرمجاز از درِ هر مغازهای بیرون میزد. پیادهروها در خیابانهای منتهی به مراکز خرید هم که به تصرف دستفروشها درآمده و هرچه به روزهای آخر سال نزدیکتر میشدیم، حجم بیشتری از پیادهرو را با بساطشان فتح میکردند.
خرید عید هم که تک و تنها نمیشود. همین است که کمتر کسی را این روزها تنها در حال خرید می شد دید. کیسه و نایلون خرید به دست، دست در دست هم میخندیدند و میچرخیدند و انگار از خریدهایشان راضی بودند. البته نه فقط خریداران که فروشندهها هم که وقت سر خاراندن نداشتند، از این روزهای منتهی به سال نو رضایت کامل داشتند. روزهایی که ایرانیان را از آمدن بهار و نوروز مطمئن کردهاند، حتی اگر روی تقویم هنوز خبری از عید و سال نو نیست.
مانتوفروشیها در رتبه اول
«حراج مانتوی تُرک فقط برای ۱۰ روز؛ ۵۹، ۶۹، ۷۹ و ۸۹ هزار تومان.» از این دست تبلیغات روی ویترین مغازهها و ورودی آنها زیاد بود، مخصوصا مانتوفروشیهایی که دکانشان در این روزهای شلوغ از همه شلوغتر بود. سر بعضیشان آنقدر شلوغ بود که باید از خیر وارد شدن گذشت و تنها به تماشای مانتوهای رنگارنگ از پشت ویترین دلخوش کرد. مخصوصا آنها که قیمت اجناسشان را کمی پایینتر از رقبای همسایه آورده بودند و با تبلیغات درشت و رنگین روی شیشه به نمایش گذاشته بودند. با این حال، نوروز امسال هم قیمتها پایین نیست. مثلا قیمت مانتوها از ۶۰ هزار تومان شروع میشود و در مراکز خریدی مثل میلاد نور و قائم تجریش به ۳۰۰ هزار تومان هم میرسد. اگرچه در بسیاری از فروشگاهها برچسبهای تخفیف روی اجناس مختلف گاهی تخفیف تا ۵۰ درصدی را نشان میدهد، اما شاید این شگرد تنها راهی برای جلب مشتری باشد؛ چون عقل سلیم میگوید که چنین تخفیفهای عجیی محال ممکن است.
مریم که در یکی از شرکتهای حوالی میدان ونک کار میکند، میگوید: «دو هفته پیش از همین پاساژ آینه ونک یه مانتوی بهاره گلدار رو خریدم ۵۷ هزار تومن، امروز که با دوستم اومدیم برای اون هم بخریم، دیدیم شده ۷۰ تومن. میدونستم که دم عید گرونتر میشه!»
هر سال در چند هفته منتهی به نوروز، در بیشتر مراکز خرید پایتخت قیمتها بین ۱۰ تا ۱۵ درصد بالاتر میروند؛ هرچند که این افزایش قیمت بسته به جنسی که عرضه میشوند و البته موقعیت جغرافیایی فروشگاه در تهران متفاوت است. اما دانستن این نکته که قیمتهای شب عید بالاتر است، هیچ خریداری را از خرید نوروزیاش منصرف نمیکند.
از مریم میپرسم که اگر از گرانیهای شب عید مطمئن است، اصلا چرا در این روزها خرید میکند؟ «گاهی دم عید لباسای خوشگلی میتونی پیدا کنی که یه بار میآد و تموم میشه. غیر از این بعضی مغازهها هم لباسهای زمستونیشون رو حراج میکنن، حراج واقعی. اما غیر از اینها من خرید دم عید و شلوغی خیابونها رو خیلی دوس دارم، فک کنم خیلیها هم مثل من هستن.»
شب عید در قلب اقتصاد ایران
شک نکنید که شلوغترین نقطه تهران در روزهای قبل از عید بازار بزرگ پایتخت است. همین بازار تاریخی که قلب اقتصاد ایران است؛ یک سرش به سبزه میدان سنگفرششده و میدان ارگ و کاخ گلستان باز میشود و جنوبش هم به حوالی چهارراه مولوی.
از هر چهار سوی بازار که واردش شوید، سیل جمعیت است که در محدوده بازار و خیابانهای اطرافش در رفت و آمد است. ایستگاه میدان پانزده خرداد (سبزه میدان) یا همان ورودی شمالی بازار پررفت و آمدترین ایستگاه متروی تهران است و به رسم هر سال دو خروجی این ایستگاه برنامهشان تغییر میکند، از یکی تنها باید وارد شد و از دیگری خارج.
درشکهچیها هم در این روزهای شلوغ تقریبا کارشان را تعطیل میکنند و زندهکردن خاطرات روزهای دور میدان ارگ و صدای پای اسب و چرخ کالسکه را هم موکول میکنند به تعطیلات نوروز. چرا که این روزها محدوده سنگفرش بازار تقریبا با بساز دستفروشها پوشیده میشود و اگر هم باریکهراههایی باقی میماند، برای رفت و آمد مردم خریدار است. بازار بزرگ تهران، مثل هر بازار اصلی دیگری محل خرید و فروشهای عمده است،
اما چند سالی که از راه افتادن متروی بازار و باز شدن پای خریداران خرده که در این بازار میگذرد، روزبهروز هم از تعداد دکانهایی که تابلوی «تکفروشی نداریم» از در ورودی کمتر شدند، مخصوصا در روزهای منتهی به سال نو که خردهفروشی اتفاقا بسیار هم پرسود میشود. در این روزها خیلی سخت میتوان گفت کدام راسته و تیمچه و سرای بازار از بقیه شلوغتر است؛ راسته بزازها، کفاشها، خیاطها و عطارها یا مثلا بازار لوازم خانگی یا تیمچه حاجبالدوله با آن فرش و تابلوفرشهای تماشاییاش، یکی از یکی شلوغترند.
بازار کیف و کفش هم جای خود را دارد. مخصوصا وقتی فروشندهای برچسب ارزانفروشی میزند و با عبارت: «همه نوع کیف، فقط ۲۰ هزار تومان» را روی شیشههایش میچسباند. مغازه آنقدر شلوغ میشود که یکی از فروشندهها باید دم در بایستد و خریداران را به نوبت وارد کند که معمولا هم هرکدام با خرید یکی دو کیف بیرون میآیند. انگار که ضربالمثل: «آنقدر پولدار نیستم که جنس ارزان بخرم» را نشنیده باشند. شاید اگر هم شنیده باشند، غیر از تنوع و زیبایی انتظار دیگری از این خریدهای تازهشان ندارند.»
در حاشیه خرید
یک خرید نوروزی مخصوصا اگر دست جمعی باشد، تنها با یک ناهار یا نیمچاشت خوشمزه کامل میشود. بخش دلچسب خرید نوروزی در انتهای آن رقم میخورد. وقتی با دستهای سنگین پرکیسه، خسته از چند ساعت چرخیدن و پیادهروی، میخواهید فقط یک جایی بنشینید و یک خوراکی خشمزه بخورید. میخواهد در میدان امام حسین باشد یا در باغ فیض یا پونک و میدان تجریش.
آنچه در این روزهای بارانی شب عید فراوان است، ساندویجهای سرد و گرم است و بساط باقالی گرم و انواع اسنک و ذرت مکزیکی. بازار تهران است و آن کبابهای معروفش مثل نایب و شرفالاسلامی و شمشیری. اگرچه قطعا این کباب خوشمزه به همه مسافران بازار در این روزهای شلوغ دست نمیدهند، اما بازار تهران هم مثل دیگر مراکز خرید پایتخت در این روزهای شلوغ پیش از سال نو، نه فقط با خریداران و فروشندگان که با انواع خوردنیهای خوشمزه و خوشبویش پر میشود که نمیگذارد هیچ خریداری گرسنه به خانه برگردد.