پارکینگ پروانه، واقع در چهارراه استامبول تهران، صبح روزهای جمعه میزبان فروشندگان و علاقمندان اجناس قدیمی است. بازدیدکنندگان که محدود به هیچ گروه سنی خاصی نیستند، پس از آنکه به سختی در یکی از شلوغ ترین محله های تهران، مکانی برای پارک اتومبیل خود می یابند به سمت بازار پنج طبقه راهی می شوند.
فروشندگان که برخی از آنها مغازه داران خیابان منوچهری (بازار معروف عتیقه و زیر خاکی های تهران) هستند، در ازای پرداخت اجاره بهایی ناچیز به شهرداری تهران، فضایی برای عرضه اجناس خود در اختیار می گیرند که شامل یک میز کوچک یا پارچه ای پهن شده بر روی زمین است.
اجناس قدیمی که قدمت آنها گاه به بیش از صد سال می رسد، در این بازار مکاره جلوه ای دو چندان یافته و انسان را به سفر زمان می برند؛ به روزهایی که هنوز لاله های رنگارنگ و زیبای روی طاقچه ها که هر روز به دست خانم خانه گردگیری می شدند جای خود را به آباژور و لوسترهای دیواری نداده بودند.
سکه ها و زیورآلات زنانه، ظروف چینی، صفحه و گرامافون، دوربین، رادیو لامپی، ساعت های کوکی، چراغ های فتیله ای و صندلی های لهستانی از جمله پر طرفدارترین اجناسی هستند که بازدیدکنندگان را به مکثی برای تماشای بیشتر وامی دارند؛ در اینجا است که باید گفت تشخیص “عتیقه” از اشیایی که قدمت چندانی ندارند، کاری تخصصی و دشوار است.
یکی از ویژگی های جالب و منحصر به فرد این بازار این است که هیچگونه نظارتی بر روی قیمت ها وجود ندارد و قیمت نهایی توافقی از بهای مورد نظر فروشنده و چانه زنی خریدار است. ناگفته نماند که اجناس معمولا با بهایی بسیار کمتر از قیمت اولیه به فروش می رسند. در همسایگی بساط کهنه فروشان، مجموعه ای از محصولات دست ساز مدرن و البسه روز با قیمت های مناسب و فروشندگان جوان و تازه کار به چشم می خورد که در عین ناهمگونی با اجناس عتیقه و قدیمی، به منزله زنگ تفریحی برای بازدیدکنندگان و تنوعی برای این جمعه بازار محسوب می شود.
اگرچه میل سیری ناپذیر انسان به تکنولوژی روز و مدرنیته از یک سو و گرایش به سنت ها و اجناس قدیمی از سویی دیگر می تواند نوعی پارادوکس ذهنی محسوب شود؛ اما این تضاد گواهی است بر ارتباط ناگسستنی و انکار ناپذیر آدمی با گذشته و تعلق فکری و روحی با آنچه که از زندگی ماشینی امروزی فرسنگ ها فاصله دارد.