این حمایت هزینه هنگفتی برای ترکیه به دنبال داشت. مصر سفیر خود را از آنکارا فراخواند. قاهره و آتن دور جدید مذاکرات برای گسترش همکاری های اقتصادی دو کشور را آغاز کردند که به مثابه نمک به زخم ترکیه پاشیدن بود. ترکیه از سال ها پیش برای نفوذ اقتصادی در خاورمیانه دندان تیز کرده بود که اینک با به وجود آمدن این فرصت برای یونان، ترکیه از آمال خود به دور افتاده است.
گویا برای دولت جدید مصر جایگزین کردن آنکارا با آتن کافی نبود و این دولت حتی کار و کسب های ترکیه را هم از مصر بیرون راند. با این وجود نخست وزیر ترکیه رجب طیب اردوغان از موضع خود عقب نشینی نکرد.
از آن جایی که حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان تا حدی ایدئولوژی خود را در حزب اخوان المسلمین می بیند، به تبعیت از رهبر حزب پشتیبانی کامل خود از اخوان را اعلام کرد.
حزب عدالت نیز زمانی به خاطر گرایش های اسلامی داشتن از عرصه سیاست دور رانده شده بود. از آن زمان، حزب عدالت راه درازی را طی کرده است. حزب رفاه ترکیه که به نوعی پدر حزب عدالت و توسعه به شمار می رود، در سال ۱۹۹۸ از سوی دادگاه منحل شد و اردوغان و دیگر اعضای حزب از جنبش رفاه جدا شدند و منطق های غیردموکراتیک حزب رفاه را تصحیح کردند و اصلاحات دیگری هم بر حزب قائل شدند.
از دید عوام ترکیه، این اصلاحات و تغییرات به حزب عدالت و توسعه اعتبار داد. به موازات آن، دیگر احزاب سیاسی کشور به دنبال بحران اقتصادی سال ۲۰۰۱ در ترکیه اعتبار خود را از دست دادند. این امر عرصه را برای حزب عدالت مهیا کرد تا محبوب ترین حزب سیاسی کشور شود.
در انتخابات عمومی سال ۲۰۰۲، حزب عدالت و توسعه ۳۴ درصد آرا را به خود اختصاص داد. پس از بهبود وضع اقتصادی ترکیه، محبوبیت این حزب به ۴۹/۹ درصد در انتخابات سال ۲۰۱۱ رسید.
معیارهای عملی نشان از آن دارند که حزب عدالت و توسعه یکی از سنگهای وزین سیاست در ترکیه است. این حزب سه دوره پیاپی حزب حاکم در کشور بود که طولانی ترین دور حاکمیت در آن کشور به شمار می رود. اردوغان ارتش ترکیه را که زمانی مستقل ترین و قدرتمندترین ارگان در بدنه سیاسی کشور بود را تحت کنترل خود در آورد.
من خیلی به این بخش نمی پردازم و به گفته همکارم استیون کوک، کارشناس مسائل خاورمیانه در مرکز پژوهشی شواری روابط خارجی آمریکا، بسنده می کنم. به گفته وی، حزب عدالت و توسعه نه تنها فرمانداری بلکه حکومت هم می کند. اردوغان از هر نخست وزیر دیگر در تاریخ معاصر ترکیه قدرت بیشتری دارد.
با این وجود حزب عدالت نمی تواند از فکر تهدید از سوی ارتش رهایی یابد.
در فوریه سال ۱۹۹۷؛ زمانی که «فرایند ۲۸ فوریه» رخ داد، ارتش در طی عملیاتی منسجم از شهروندان معترض حمایت کرد و حزب رفاه را از قدرت ساقط کرد. در آن زمان جامعه بین المللی از ارتش حمایت کرد و از حزب رفاه به عنوان یک حزب ناخواسته اسلامی نام بردند.
امروز حزب عدالت و توسعه اخراج مرسی از قدرت در جولای ۲۰۱۳ را به موازات «فرایند ۲۸ فوریه» می بیند. از آنجایی که آن چه بر سر مرسی آمد پیشتر بر سر اردوغان هم آمده بود، دید اردوغان این تکرار تاریخ غیرقابل قبول است. این همان دلیلی است که با وجود آن که ترکیه و مصر به قرار موقت با هم رسیده بودند، برای اردوغان سخت است که با شرایطی که برای مرسی پیش آمده کنار بیاید.
باید خاطر نشان کرد که این تنها شباهت میان این دو نیست. با وجود آن که هم رئیس جمهور مصر و هم نخست وزیر ترکیه کنترل ارتش را دارند، اما به نظر می رسد امروز فعالان حزب عدالت و توسعه ترس از آن دارند که هر حرکتی علیه ارتش به خلع قدرت از حزبشان بیانجامد. همیشه ترس از آن وجود دارد که «اگر جهان از آن چه بر سر مرسی آمد استقبال کرد، چه تضمینی وجود دارد که فردا یک کودتای نظامی علیه را نپذیرند؟
ترکیه فرسنگ ها با کودتای نظامی فاصله دارد اما ترس از دخالت ارتش پس ذهن بیشتر اعضای حزب عدالت است؛ تا جایی که بعید به نظر می رسد که از یک دولت نظامی که مرسی را از قدرت خلع کرد حمایت کنند.
این ترس بیشتر از آن که با نگاهی به تاریخ مشترک حزب رفاه و اخوان المسلمین توجیه شود، از دید حزب عدالت و توسعه با یک تصویری از آینده روشن می شود.