با معرفی تعدادی فیلم، هر هفته قصد داریم شما را به دنیای سینما ببریم، مجموعه ما مثل هر هفته شامل فیلم های ایرانی و چند فیلم از سینمای جهان است، فیلم های ایرانی مثل: «فرزند چهارم»، با حضور مهتاب کرامتی و مهدی هاشمی و فیلم «دهلیز» با روایتی دیگر از قانون قصاص.
در بخش فیلم های خارجی این هفته، به فیلم های مطرح و درحال اکران بر پرده سینماهای جهان پرداخته ایم، کمدی درام «درگیر عشق»، قصه نویسنده مشهوری که بعد از ترک همسرش نمی تواند بنویسد، اکشن پلیسی «ورونیکا مارس» که یکی از موفق ترین فیلم های ۲۰۱۴ از نظر منتقدین و تماشاگران است، فیلم «استاد»، اثری به یاد ماندنی با حضور بازیگر فقید «فیلیپ سیمور هافمن»، فیلم ماجراجویانه «ثور: دنیای تاریک» و انیمیشن «کنگره» اثر دیگری از کارگردان خلاق «والس با بشیر».
فرزند چهارم
کارگردان و نویسنده: وحید موساییان، بازیگران: مهتاب کرامتی (رویا)، مهدی هاشمی (مظفر)، حامد بهداد (ابراهیم)، درام، ۹۰ دقیقه، ایران، ۲۰۱۳٫
خلاصه: بازیگری سوپراستار، به همراه کارخانه داری ورشکسته به قصد فعالیت های خیریه تصمیم به سفر به سومالی می گیرند.
سوژه فیلم در نگاه اول، به عنوان سوژه ای سفارشی به نظر کلیشه ای می آید اما پس از تماشای فیلم و با دانستن پیشینه «وحید موساییان» به عنوان کارگردانی خلاق، و با حضور و بازی خوب بازیگران، به خصوص بازی صمیمانه «مهتاب کرامتی» و «مهدی هاشمی»، با فیلم دلنشینی روبرو هستیم که همان ویژگی های رئالیستی سینمای موساییان را دارا است. مولفه هایی مثل نماهای لانگ شات، اکستریم لانگ شات (نمای دور و خیلی دور)، حرکت دوربین و مولفه های سینمای شبه مستند، که با حضور مردم بومی سومالی، سبب شده اند فیلم حال و هوا و اتمسفری واقعی پیدا کند.
در واقع در شرایط سخت و پیچیده فیلم سازی در سومالی، موساییان توانسته روایتی داستانی را با حضور بازیگران در قالبی مستند بیان کند و گوشه ای از شرایط رنج آور مردم سومالی را با نگاه مهربانانه و نه بنده نوازانه بازیگرانش تصویر کند. انتخاب قالب مستند – داستانی توسط کارگردان برای بیان مشکلی که از فرط تکرار در خبرها، تبدیل به کلیشه شده است، تمهید خلاقانه ای برای دوباره دیدن شدن و بیان تصویر گوشه ای از مشکلات کودکان سومالی است.
دهلیز
کارگردان: بهروز شعیبی، فیلم نامه نویس: علی اصغری، بازیگران: رضا عطاران (پدر امیرعلی)، هانیه توسلی (شیوا)، محمدرضا شیرخانلو (امیرعلی)، درام، ۹۲ دقیقه، ایران، ۲۰۱۳٫
خلاصه: شوهر «شیوا» به علت قتل در نزاعی خیابانی در زندان است و شیوا باید به تنهایی از پسر کوچکش، «امیرعلی» مراقبت کند. از سویی پدر در آستانه قصاص است و خواهر مقتول هنوز حاضر به گذشت نیست.
«دهلیز» که در فستیوال فجر امسال در ایران برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم در بخش نگاه نو شد، فیلمی ساده و بی ادعا است. این فیلم نشان می دهد کارگردان آن رمز و راز قصه گویی را خوب می داند. «بهروز شعیبی» بیشتر به عنوان بازیگر شناخته می شود، اما این فیلم توانست جایگاه او را به عنوان کارگردان تا حدودی تثبیت کند.
فیلمی که با دستمایه قرار دادن تم جنجالی قصاص، بخشش قاتل، قرار دادن کودکی معصوم و زنی بی سرپرست در محور درام، می توانست به ورطه اغراق افتاده و تبدیل به ملودرامی اشک انگیز شود. ملودرامی که با استفاده از این اغراق و بر انگیختن حس ترحم ممکن بود به راحتی راه بسیاری از جشنواره ها را به خود هموار کند.
اما به نظر می آید، درست فیلم ساختن برای کارگردان مهمتر از برانگیختن اجباری احساس ترحم در مخاطب بوده است. واکنش های هیچ کدام از کاراکترها اغراق آمیز نیست، حتی اشک و آه چندانی هم در کار نیست. می توان گفت فیلم به هیچ وجه مطابق فیلم های معمول با این مضامین، آزار دهنده نیست، حتی گاهی زیاده از حد خود دارانه است و شاید همین نمایش خود دارانه احساسات زن، مرد و کودک، آن را واقعی تر جلوه می دهد.
«امیر علی» در واقع قهرمان اصلی این درام است که کنار «هانیه توسلی» به خوبی توانسته از پس نقش پیچیده و سخت در این فیلم بر بیاید. شاید بشود گفت، بخش اصلی روایت با واکنش ها و شیطنت های معصومانه امیر علی، پیش می رود و در نهایت هم بخشش پدر با کلام کودکانه او اتفاق می افتد.
، Veronica Mars
کارگردان: راب تامس، فیلمنامه نویسان: راب تامس، دیانا ریجرو، بازیگران: کریستین بل (ورونیکا مارس)، جیسن داهرینگ (لوگان)، آماندا سیفرید (لیلی)، درام، کمدی، جنایی، ۱۰۷ دقیقه، آمریکا، ۲۰۱۴٫
خلاصه: «ورونیکا»، پس از گذشت ده سال و بعد از فارغ التحصیلی در دانشگاه به عنوان کارآگاهی جوان در موقعیت دشواری قرار می گیرد که نمی خواهد با آن روبرو شود. او باید به پرونده قتلی رسیدگی کند که در آن دوست پسر و معشوق دوره نوجوانی اش به عنوان متهم به قتل معرفی شده است.
در نخستین نگاه، رتبه بالای فروش و امتیاز بسیار خوب منتقدین به فیلم «ورونیکا مارس» بسیار عجیب به نظر می رسد، چرا که ستاره های فیلم و کارگردان آن بیشتر به دلیل کارهای تلویزیونی شهرت داشته اند. اما شاید بتوان گفت، فراگیری و پر مخاطب بودن رسانه ای مثل تلویزیون درکنار درامی خوش ساخت توانسته موفقیت این فیلم را تضمین کند.
ورونیکا مارس، سریالی آشنا و محبوب مخاطبین تلویزیونی است، که در سال ۲۰۰۴ به مدت چهار سال از شبکه یو پی ان آمریکا پخش می شد، در این فیلم، کارگردان هوشمند همان سریال و با استفاده از همان بازیگران، داستان ورونیکا مارس را پس از گذشت ده سال و فارغ التحصیلی از دانشگاه دنبال می کند، شخصیتی محبوب که در قالب درامی کمدی – جنایی دوباره برگشته است و این بار در چالشی جدید قرار می گیرد.
ساختن ادامه ای بر این سریال پرطرفدار، با حضور دوباره «کریستین بل»، در نقش ورونیکا، سبب شده، تماشاگران به سرنوشت او مانند کاراکتری واقعی علاقه مند شوند واین ترفند جالبی برای یادآوری نوستالژیک سریالی قدیمی است.
درگیر عشق، Stuck in love
کارگردان و نویسنده: جاش بون، بازیگران: جنیفر کانلی (اریکا)، گرک کینر (بیل)، لیلی کالینز (سامانتا)، کمدی درام،عاشقانه، ۹۷ دقیقه، آمریکا، ۲۰۱۳٫
خلاصه: رمان نویس مشهوری تلاش می کند تا با تنهایی و نبودن همسرش کنار بیاید، اما پس از سه سال که همسرش او را به خاطر مرد دیگری ترک کرده، هنوز نتوانسته کلمه ای بنویسد و به جای نوشتن به شکل وسواسی مدام در حال تعقیب همسر سابقش است.
«درگیر عشق»، مثل همه فیلم های کمدی رمانتیک موفق از فرمول موقعیت های متضاد برای خنداندن مخاطب استفاده می کند. محور اصلی فیلم «بیل»، رمان نویسی موفق و مشهور است که در موقعیتی احمقانه و کاملا متضاد گیر افتاده است.
در حالی که همسرش سه سال است او را ترک کرده و با مرد دیگری ازدواج کرده است اما بیل همچنان حلقه به دست دارد و به شکلی وسواسی همه جا همسر سابقش را تعقیب می کند. موقعیتی که در حالت عادی از مردی با شرایط بیل بعید به نظر می رسد؛ مثل تماشای پنهانی دعوای همسر سابقش و روابط او از پنجره خانه ویلایی.
از سویی دیگر فیلم درگیر ماجراهای دختر و پسر بیل می شود. ماجراهای نوجوان هایی که هر کدام درگیر گرفتاری های رمانتیک دیگری هستند. چیزی که موقعیت متضاد بیل را در مسیر روایت درام پررنگ تر کرده است، نوع بازی «گرک کینر» است. در حالی که قرار گرفتن در چنین موقعیتی می توانست از او یک کاراکتر نیمه ابله و لوده بسازد اما نوع بازی سرد و میمیک جدی کینر در تمام طول فیلم سبب شده شخصیت بیل پیچیده و عمیق به نظر برسد.
بازی «جنیفر کانلی» هم در این فیلم نقطه قوت دیگری است که چالش رمانتیک بین این دو را جذاب تصویر می کند.
استاد، The Master
کارگردان و نویسنده: پل تامس اندرسن، بازیگران: یواکین فینیکس (فردی کوئل)، فیلیپ سیمور هافمن (لنکستر داد)، امی آدامز (پگی داد)، درام، ۱۴۴ دقیقه، آمریکا، ۲۰۱۲٫
خلاصه: «فردی کوئل»، سرباز نیروی دریایی آمریکا، از جنگ جهانی دوم به کشور بر می گردد. او به عنوان مردی الکلی، عصبی و بازمانده از جنگ، مشکلات بسیاری دارد و نمی تواند خودش را با جامعه پس از جنگ تطبیق دهد. فردی با شخصیتی کاریزماتیک به نام «داد» پایه گذار فرقه ای عجیب، آشنا می شود و این آشنایی مقدمه تحولی بزرگ در زندگی او است.
موج های نا آرام دریا و اکستریم کلوزآپ (نمای بسیار نزدیک) چشمان براق، سبز و نیمه هشیار مردی که به ناکجا آباد خیره شده است، پلان افتتاحیه یکی از بهترین فیلم های «پل تامس اندرسن» با بازی «فیلیپ سیمور هافمن» بازیگر فقید آمریکایی است، (که کمتر از یک ماه پیش به طرز عجیبی درگذشت.)
«پل تامس اندرسون»، پس از ۵ سال سوژه مناقشه برانگیزی را انتخاب کرده است. فیلم درباره موسس فرقه ساینتولوژی است. فرقه های مذهبی همیشه همراه هاله ای از رمز و راز بوده اند، به خصوص ساینتولوژی که در کنار آن، نام سوپراستارهایی مثل «تام کروز» و «جان ترواولتا» مطرح می شود.
آن چه که این سوژه را جذاب می کند تنها روایت بنیان گذار این فرقه نیست بلکه آمیخته شدن این فرقه با روش روانکاوی فرویدی است که می تواند بستر خوبی برای ساخت یک فیلم و شکل گیری چالش های جذاب تصویری باشد.
ساینتولوژی ادعا می کند قادر به درمان رنج ها و زخم های روح انسانی است. زخم هایی که شاید در زندگی های پیشین هر کس وجود داشته و ساینتولوژی تلاش می کند با روان کاوی فرویدی به قلمرو زندگی های پیشین انسان وارد شده و با واکنش برون ریزی این دردها، در حالتی هیپنوتیزم شده، روان انسان را التیام ببخشد.
اگر در کلیسا خودآگاه انسان در محضر کشیش برای تطهیر از گناه ناچار به اعتراف است؛ در مدل علمی تر، ساینتولوژی یک گام فراتر می رود و ناخودآگاه فرد را تحت فشار اعتراف می گذارد تا او را به تطهیر و رستگاری نهایی برساند.
حضور کاریزماتیک «فیلیپ سیمور هافمن» بازیگر محبوب آمریکایی در این فیلم در نقش استاد، در شکل گیری چالش اصلی در روایت نقش موثری دارد و می توان گفت او در این فیلم یکی از بهترین نقش هایش را پیش از مرگ زود هنگام خود ایفا کرده است.
https://www.youtube.com/watch?v=fJ1O1vb9AUU
ثور: دنیای تاریک،Thor: The Dark World
کارگردان: آلن تیلر، فیلم نامه نویسان: کریستوفر یاست، کریستوفر مارکوس، بازیگران: کریس همسورث (ثور)، ناتالی پورتمن (جین فاستر)، تام هیدلستون (لاکی)، آنتونی هایپکینز (اودین)، اکشن، ماجراجویانه، فانتزی، ۱۱۲ دقیقه، آمریکا، ۲۰۱۳٫
خلاصه: در زمین و در سرزمین «اسگرد» ظاهرا آرامش برقرار شده است. «جین فاستر» در زمین به زندگی عادی خود مشغول است تا این که توسط نیروی قوی و خطرناکی تسخیر می شود. «ثور» به زمین می آید تا با به کارگیری تمام توانش جین را نجات دهد.
این فیلم دنباله ای بر فیلم «ثور» ساخته شده در سال ۲۰۱۱ است و باز هم بر محوریت کاراکتر اصلی فیلم «ثور» شکل گرفته است. کاراکتر محبوبی که سال ها به عنوان یکی از ابرقهرمان های داستان های کمیک استریپ (داستان های تصویری) مورد علاقه مخاطبین بسیار بود.
سکانس افتتاحیه فیلم در ابتدا کمی مخاطب را شوکه و گیج می کند، حضور و تصویر با شکوه «آنتونی هاپکینز» و فرم نما به شدت یادآور فیلم ارباب حلقه ها است. اما این شباهت خوشبختانه به همین جا ختم می شود.
به طور معمول اکشن های تخیلی و ماجراجویانه اغلب تمام توانشان را روی جلوه های ویژه بصری وسورپرایز کردن مخاطب با ارائه حجم عظیمی از نور، دکور، حرکات و کارهای غیر قابل باور در جهان مادی، متمرکز می کنند، در حالی که فیلم «ثور: دنیای تاریک»، اگرچه برای خلق فضا و اتمسفر داستان از چنین تکنیک هایی بهره گرفته، اما تنها به استفاده از این ویژگی بسنده نکرده است.
فیلم ثور، دنیای تاریک، با استفاده از بازیگران توانایی مثل هاپکینز و «ناتالی پورتمن»، و به کارگیری روایتی خاص، توانسته موفقیت فیلم قبلی را، هم در گیشه و هم نزد منتقدین حفظ کند. حال و هوای فیلم سازگار با طیف متنوع مخاطبان بوده و از فیلم ماجراجویانه، تا عاشقانه در نوسان است. بدون شک حضور ناتالی پورتمن بازیگر نوستالژیک و زیبای فیلم «لئون» یکی از جنبه های موفقیت این فیلم است.
کنگره، The Congress
کارگردان: آری فولمن، فیلم نامه نویسان: استانیسلاو لم، آری فولمن، بازیگران: رابین رایت (رابین رایت)، هاروی کیتل (ال)، پل جیاماتی (دکتر بارکر)، انیمیشن، علمی تخیلی، ۱۲۲ دقیقه، فرانسه، لهستان، ۲۰۱۳٫
خلاصه: «رابین رایت»، بازیگر زن میان سالی است که به دلیل دم دمی مزاج بودن، دیگر کسی نقشی به او پیشنهاد نمی کند. استودیو میرامانت به او پیشنهاد می کند برای ۲۰ سال حق فروش تمام فیلم هایش را در ازای ساختن تصویری کامپیوتری از خودش به آن ها بفروشد و دیگر در هیچ فیلمی بازی نکند. بعد از این که تصویر دیجیتالی او طراحی شد، استودیو می تواند از تصویر دیجیتالی او به عنوان بازیگر در فیلم ها استفاده کند.
فیلم زیبای کنگره ترکیبی از انیمیشن کامپیوتری و تصاویر زنده است. ترکیبی دلنشین که با ایده خلاقانه «آری فولمن» یکی از به یاد ماندنی ترین فیلم ها را ساخته است. این فیلم که در سال ۲۰۱۲ در بخش دو هفته با کارگردانان جشنواره کن حضور داشت، در سال ۲۰۱۳ در بیست و ششمین دوره جوایز فیلم اروپایی به عنوان بهترین فیلم داستانی برگزیده شد.
آری فولمن که بیشتر با فیلم ماندگار «والس با بشیر» شناخته می شود این بار هم با ایده ای تازه و درون مایه ای فلسفی، فیلم کنگره را ساخته است. او در این فیلم به شکلی نمادین تلاش کرده ایدئولوژی ها و فلسفه های مختلفی را مطرح کند. ایده ابتدایی فیلم اشاره ای است به ابدیتی که بشر تصور می کند با کمک تکنولوژی به آن دست می یابد و در نهایت تنها یک تصور است. در کنار این برداشت اولیه، آمیختن دو دنیای مجازی با آواتار (کاراکتر کامپیوتری) رابین رایت، با دنیای واقعی و گذر از واقعیت به مجاز، با تمهید های بصری خلاقانه ای انجام شده است.
به رغم این که انیمیشن- فیلم کنگره از معدود انیمیشن های خلاق و هدفمند است اما تماشای آن مخاطبان خاص خود را می طلبد. چیدمان روایتی و دیالوگ ها، همه در جهت بیان نوعی مانیفیست (بیانیه) و نظریه پردازی ایدئولوژیک است. چیدمانی که وقتی ابعاد فلسفی و نمادین آن از حدی فراتر می رود، جای اندکی برای لذت بردن از تصویرها باقی می گذارد.
شاید فولمن با کمی تعدیل وجه اندیشمندانه فیلم، می توانست مانند فیلم صلح طلبانه والس در بشیر، با مخاطبان بیشتری ارتباط برقرار کند.