تحلیلگر سیاسی در برابر اعلام اخیر نخستوزیر مأمور تشکیل کابینه در لبنان سعد الحریری، تنها میتواند این پرسش را مطرح کند که این بیان او ناشی از چه مسئله ای بود و او با کدام دلیل رسیدن به تشکیل کابینه را «در صد متری» خود توصیف کردهاست. او بیان کرده بود که گره کارها بیشتر از سنیها بود و مشکلات پیش آمده تحت تأثیر شرایط اقلیمی نبودند و البته همه این مشکلات نیز در حال برطرف شدن هستند. از سوی دیگر هر چند حزبالله تمام مشکلات موجود را به سنیها نسبت میداد و تلاش میکرد محور «مقاومت» را فرامذهبی و فراجناحی توصیف کند اینک یکسری اطلاعاتی در حال فاش شدن است که نیتهای حزب را بر ضد توافق طائف و کل نظام سیاسی حاضر نشان میدهد.
چندی پیش یکی از نزدیکان به خط فکری سیاسی حزبالله توافق طائف را چنین توصیف کرده بود که این توافق برای حل مشکلاتی منعقد شده بود که به یک دوره معینی از تاریخ لبنان تعلق داشت اما اینک آن شرایطی که وجود طائف را ضروری کرد از بین رفتهاست و نیاز مبرمی وجود دارد که یک «قرارداد اجتماعی جدید» منعقد شود. او همچنین از سوی دیگر تصریح کرد که باید شیوههای جدیدی را برای ساختن دولت مدرن لبنان اتخاذ کرد که برخی شرایط جدید کنونی را مدنظر قرار دهد. او همچنین به ایالات متحده آمریکا اشاره کرد و به آزاد بودن حمل سلاح در این کشور تأکید گذاشت. همه این اشارهها دلایلی است که نشان میدهد کودتای حزبالله بر ضد دولت و کشور لبنان در حال پیگیری است.
در این میان نکته قابل تأمل و تاسفانگیز این است که نیروهای سیاسی دیگر در برابر این همه تحولات و تلاشهای حزبالله به عنوان مسئله ای نگاه میکنند که با سلاح حزب در ارتباط است و اهدافی که حزب در پیگیری آنها قصد دارد وزارت خانههای بیشتری را تصاحب کند. اینها باعث میشود که این نیروها با اسم دورساختن لبنان از جنگ داخلی یا نجات لبنان از بحران اقتصادی با حزبالله وارد زد و بندهایی شوند که در نهایت به سود آن باشد.
در برابر این نمایش سیاه لبنانی دو حادثه پیش آمد که حائز اهمیت زیادی است: نخست بیانیههای اسرائیلی است که از کشف تونلهایی برای حزبالله سخن میگوید و دوم انتقال دادن مواضع ساختن موشک از سوریه به لبنان توسط ایران است.
البته در خصوص موشکهای دقیق باید گفت که هر چند ایران در سوریه به موفقیتهایی رسید اما در جبهههای نبرد زیادی ضررهای بزرگی دید: مواضع ایرانی در سوریه مرتباً مورد هجوم جنگندههای «اسرائیلی» قرار گرفت، عدم تحقق هدف ایران برای حضور در بلندیهای الجولان و در نتیجه فشار بر «اسرلئیل»، فقدان حضور در سوریه و نفوذ گسترده در آنجا به دلیل حضور نیروهای روسیه، پرداخت هزینههای اقتصادی سنگینی در جنگ سوریه، متحمل شدن تحریمهای اخیر بر اثر خروج آمریکا از برجام و دریافت ضربات اقتصادی زیاد. در برابر همه این شکستها اهمیت لبنان برای ایران دو چندان شد و این کشور تنها کشوری است که در آن ایران یگانه صاحب نفوذ مطلق، به دلیل وجود حزبالله، تلقی شد.
گزارشهای حاکی از آن است که حزبالله تقریباً ۱۳۰ هزار موشک دقیق دارد که در صورت هر جنگی با «اسرائیل» میتواند آنها را بر علیه آن به کار برد و عمق زمینهای اشغالی را هدف قرار دهد. با توجه به اینکه دستیابی حزبالله به سلاح پیشرفته یکی از خط قرمزهای «اسرائیل» است از این رو به نظر میآید که احتمال وقوع یک جنگ میان دو طرف یک احتمال نزدیک باشد. در برابر این فرضیه این پرسش مطرح میشود که مواضع دولتهای تأثیر گذار در این درگیری احتمالی، یعنی آمریکا و روسیه و خود «اسرائیل» چگونه است؟
نخست باید به این نکته اشاره کرد که در دوره اخیر «اسرائیل» نحوه تعامل موضع بالای خود در منطقه را از دست دادهاست و چه این مسئله ناشی از موشکهای حزبالله باشد که میتواند تمام مناطق «اسرائیلی»» را هدف بگیرد چه ناشی از شرایط داخلی آن، و تهمتهای فسادی که بر ضد نخستوزیر آنجا اعلام شده، قدر مسلم این است که این کشور دیگر نمیتواند مانند گذشته آزادانه اعلام جنگ کند به ویژه که حضور روسیه در سوریه و اعطای سامانه اس ۳۰۰ به رژیم بشار اسد باعث شده که نیروی هوایی «اسرائیل» مانند گذشته آزادی عمل را از دست بدهد.
در خصوص روسیه نیز باید گفت که تمام تلاش این کشور برای حفظ بقای رژیم اسد تمرکز یافته و از این رو هر گونه شعلهور شدن جنگ میان حزبالله که شاید منجر به منتقل شدن آن به سوریه شود کاملاً بر ضد منافع روسی است.
ایالات متحده آمریکا نیز علیرغم تعهد کامل به امنیت «اسرائیل» نخست میان حزبالله و لبنان تفاوت میگذارد و دوم سیاست خود در برابر فعالیتهای ایران و حزبالله را بیشتر بر تحریمهای اقتصادی تا هر گونه اقامه جنگ قرار دادهاست؛ و از این رو به نظر میآید که واشینگتن طرفدار هیچ جنگ دیگری نیست که در این منطقه برپا شود.
همه اینها هر گونه قیام جنگ در برهه نزدیک آینده را نفی میکند و شبح جنگ را از لبنان دور میسازد. با همه اینها اگر «اسرائیل» احساس کند که در خطر قرار گرفته در اقامه جنگ علیه لبنان لحظه ای درنگ به خرج نمیدهد و علیرغم برخی ضررهایی که ممکن است متحمل شود لبنان را به ویرانه تبدیل خواهد کرد. پس در این شرایطی که لبنان از هم گسیخه و بی حکومت است چگونه میتوان مشکل را داخلی توصیف کرد؟ به راستی که نمایش واقعاً سیاهی است.