
محمود احمدی نژاد از بیستمین نمایشگاه کتاب تهران بازدید کرد
قرار است بیست و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «کتاب؛ چشمه جوشان دانایی» از یازدهم تا بیست و یکم اردیبهشتماه سال ۱۳۹۲ در مصلای بزرگ پایتخت برگزار شود.
برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که بزرگترین رویداد فرهنگی ایران به شمار میآید، از ابتدای تأسیس خود همواره دارای مشکلات خاص و همچنین حاشیههایی بوده، اما طی دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، این نمایشگاه محدودتر شده و رضایت علاقهمندان به کتاب را نیز تا حدود بسیاری از دست داده است.
تبدیل نمایشگاه به فروشگاه
بزرگترین و اساسیترین ایرادی که به نمایشگاه کتاب تهران گرفته میشود، این است که این نمایشگاه استانداردهای بینالمللی یک نمایشگاه کتاب را زیر پا گذاشته و تبدیل به یک «فروشگاه بزرگ کتاب» شده است. برگزارکنندگان نمایشگاه کتاب تهران با افتخار میگویند که تعدادبازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب تهران، از بسیاری از نمایشگاههای بزرگ دنیا بیشتر است. این گفته اگرچه صحت دارد، اما دلیل آن، چیزی نیست جز همین که «نمایشگاه کتاب» به «فروشگاه کتاب» تبدیل شده است.
البته این مشکل، به خودی خود به وجود نیامده، و نتیجه منطقی یک سری مشکلات دیگر است که مهمترین آن در دسترس نبودن کتاب برای تمامی مردم ایران، و همچنین نبود شبکههای قدرتمند توزیع کتاب در این کشور است. بسیاری از بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب تهران را دانشآموزان و دانشجویانی تشکیل میدهند که مسافتی طولانی میپیمایند و از شهرستانهای مختلف ایران به پایتخت میآیند تا کتابهای کمک درسی خود را تهیه کنند.
در خود پایتخت نیز همه شهروندان به طور یکسان به کتاب دسترسی ندارند؛ اغلب کتابفروشیهای تهران در یکی دو خیابان مرکزی شهر جمع شده و این امر، انگیزه خرید کتاب را برای کسانی که در مناطق دیگر اقامت دارند کم میکند. همچنین تا زمانی که مشکل کتابفروشان که روز به روز از تعداد آنان کاسته میشود، حل نشود، نمایشگاه کتاب تهران برای پر کردن خلأ آنان، همچنان «فروشگاه کتاب» باقی خواهد ماند؛ مشکلاتی نظیر قوانین سخت مالیاتی، انحصار توزیع کتاب در دست یک جناح سیاسی و پلمپ شدن برخی از کتابفروشیها از سوی دولت. طی سالهای اخیر پنج کافهکتاب در تهران بسته شد و کتابفروشان تهرانی هم هنوز خاطره تلخ به آتش کشیده شدن کتابفروشی مرغآمین را فراموش نکردهاند.
اما یکی دیگر از علتهای شلوغی بیش از حد نمایشگاه کتاب تهران، ورودی رایگان آن است. امری که موجب میشود بسیاری بدون آن که واقعا اهل کتاب باشند صرفا برای «گشت و گذار» به این نمایشگاه بیایند. گرچه برخی میگویند که برخورد مردم با کتاب، حتی اگر به قصد «گشت و گذار» صورت گیرد امری پسندیده است، اما حقیقت آن است که اغلب نمایشگاههای مهم دنیا که ورود به آنها رایگان نیست، صرفا محل دیدار اهالی کتاب است.
ضمن آن که شلوغی بیش از حد نمایشگاه کتاب مشکلاتی را به وجود میآورد که اصلا به نفع این نمایشگاه نبوده و نیست.
مکان نامناسب نمایشگاه کتاب
یکی از ضررهایی که همین شلوغی غیرطبیعی نمایشگاه برای آن داشته، تصمیم دولت برای جابهجایی آن بوده است.
محمود احمدینژاد که پیش از ریاست جمهوریاش، شهردار تهران بود و تا حدودی با مشکلات این شهر آشنایی داشت. وی پس از به قدرت رسیدنش در سال ۱۳۸۴ تصمیم گرفت به دلیل مشکلاتی که برگزاری نمایشگاه کتاب در محل دائمی نمایشگاهها برای عبور و مرور مردم تهران ایجاد میکند، مکان آن را تعییر دهد. اگرچه ظاهر این تصمیم به نفع مردم بود، اما در درازمدت ثابت شد که تصمیم چندان منطقی نبوده و انتقادهای بسیاری را به دنبال داشته است.
همان سال اول برگزاری نمایشگاه کتاب تهران در مصلای این شهر، یعنی در سال ۱۳۸۶، چند روز قبل از این که نمایشگاه کتاب افتتاح شود، ریزش باران شدید موجب شد که بخشی از مصلا، یا همان نمایشگاه در آب فرو رود و کتابهایی که برای عرضه در نمایشگاه آورده شده بود خیس شود.
این اتفاق از همان سال، موضوع ایمنی محل جدید نمایشگاه کتاب تهران را پررنگ کرد. چند سال پیش، روزنامه اعتماد، نوشت که فقط در یک دوره از نمایشگاه، ۱۲ مورد آتشسوزی در مصلی اتفاق افتاد و مدیرعامل سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران اعلام کرد که ایمنی نمایشگاه کتاب را تایید نمیکند. همچنین در یکی از دورههای اخیر نمایشگاه کتاب، بخشی از داربست گنبد مصلا فرو ریخت و سه نفر را روانه بیمارستان کرد.
برگزاری نمایشگاه در مصلا حتی موجب خشم نویسندگان نزدیک به حکومت شد. رضا امیرخانی که چند سال پیش همراه آیتالله خامنهای سفر کرده و کتابی درباره او نوشته، انتقال نمایشگاه کتاب به مصلا را «یکی از بزرگترین پسرفتهای سالهای اخیر» دانست. این نویسنده با بیان این که «عمارت مصلا، نماد پسماندگی نظام است»، گفت: «نمیدانم چرا ما باید در فضای نیمساخته مصلا که نماد پسماندگی ماست و هیچ قرابتی با نمایشگاه ندارد به میزبانی از نمایشگاه کتاب بپردازیم.» امیرخانی تأکید کرد باید اول از همه «این مکان را تخریب کرد» تا برای نمازخوانها مصلایی بهتر ساخته شود و برای اهالی کتاب هم جای نمایشگاه کتاب بهتر. وی اضافه کرد: «محل نمایشگاههای بینالمللی با همه ایراداتی که در دسترسی داشت، مخصوص برپایی نمایشگاه ساخته شده بود. فضای سبز مناسب داشت و جلوههای بصری (گرافیک محیطی) زیبا داشت.»
از این نظر، بسیاری با امیرخانی همعقیده هستند و معتقدند که محل قبلی نمایشگاه جای مناسبتری برای برگزاری نمایشگاه کتاب بود. ضمن آن که با انتقال نمایشگاه به مصلا نه تنها مشکل ترافیک حل نشد، بلکه مشکلات دیگری مثل نداشتن سیستم تهویه هم اضافه شد. به طوری که به نوشته رسانههای ایران این نمایشگاه «بوی بد» میدهد و به قول برخی از غرفهدارها، گاهی که درهای مصلا را هم میبندند، امکان تهویه طبیعی هوا هم گرفته میشود.
اما با وجود همه این مشکلات، بعید است که مسؤولان فرهنگی جمهوری اسلامی فکری اساسی برای محل برگزاری نمایشگاه کتاب کنند و علیرغم این که گاهی خبرهایی درباره ایجاد مکان دائمی نمایشگاه کتاب منتشر میشود، به نظر میرسد فعلا نمایشگاه کتاب در همین مصلایی برگزار خواهد شود که چهرهای عبوس دارد و دیوارهای بتونی، نتراشیده و تیرهاش، چهرههای بازدیدکنندگان را نیز عبوس میکند.