هر از چند گاهی خبرهایی همچون “رشد ۲۰ درصدی ایران در تولیدات علمی و کسب رتبه اول جهان”، “ایران در میان سی کشور برتر علمی جهان” و مانند اینها که جایگاه علمی ایران را بالاتر از کشورهایی همچون سوئد و سوئیس معرفی می کنند، خوانندگان را با این پرسش روبرو می کند که واقعیت نظام دانشگاهی – تحقیقاتی ایران چگونه است و آیا ایران اکنون از نظر علمی در کنار کشورهای مهم صنعتی قرار دارد؟
در آوریل ۲۰۱۳، رتبه جهانی تولید علم ایران بر اساس مقالات ISI ( یعنی تعداد ۶۷۸۴ مدرک) هیجده برآورد شده است. نگاهی دقیق تر به آمار تولیدات علمی در ایران و شاخص های رتبه بندی علمی کشورها گویای غلبه معیارهای کمی در رتبه بندی کشورها است. از این منظر نظام دانشگاهی ایران که از سال ۱۳۶۰ تاکنون وارد روند گسترش کمی شده، اکنون توانسته است تولیدات کمی خود را افزایش دهد و از این نظر در میان شاخص های تولید علمی وضعیت خود را بهبود بخشد.
گسترش کمی آموزش عالی و بومی سازی
“دانشگاهی کردن همه” موضوع اصلی گسترش کمی آموزش عالی در ایران است. از سال ۱۳۶۰ و با افتتاح دانشگاه تربیت مدرس و در سال ۱۳۶۱ با افتتاح دانشگاه آزاد اسلامی روند گسترش کمی دانشگاهها در ایران آغاز شد. رهبران سیاسی جمهوری اسلامی با اینکه درگیری های وسیع بعد از انقلاب و سپس جنگ را تجربه کردند اما روح فرهنگی و عظمت طلبانه انقلابی برای حضور در تمام عرصه ها، نیرویی را آزاد کرد که یکی از نتایج آن سیاست گسترش دانشگاهها بود.
با این حال گسترش دانشگاهها در ایران همواره دغدغه های “بومی کردن علم و رشته های دانشگاهی” را به همراه داشته است. اگر دوره انقلاب فرهنگی در ایران آنچنان که مرحوم دکتر جواد یوسفیان برای نگارنده حکایت می کرد تلاش های فراوانی برای اسلامی کردن همه علوم در جریان بود تا جایی که از آمار اسلامی سخن گفته می شد در وضعیت کنونی نیز بومی کردن علوم انسانی و زدودن تفکرات غربی از آنها بخشی از روند حاکم بر نظام دانشگاهی امروز ایران است.
نظام اداری دانشگاهها ی دولتی در ایران
مجموعه دانشگاههای تمام دولتی (روزانه)، نیمه دولتی (شبانه؛ پیام نور، علمی- کاربردی و فنی و حرفه ای) و غیر انتفاعی به طور کلی زیر نظر دولت و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اداره می شوند. این وزارتحانه ریاست تمام این دانشگاهها را منصوب می کند و انتخاب ریاست دانشگاهها در دست هیئت علمی دانشگاهها نیست.
از این منظر نظام اداری دانشگاهی در ایران نظام متمرکزی است که از یک مرکز تمام واحدهای دانشگاهی را اداره و کنترل می کند. دو مشخصه اصلی نظام دانشگاهی ایران یکی وجود “کنکور” برای ورود افراد به رشته های مختلف و دیگری “گزینش عقیدتی – سیاسی” است.
برای ورود به تمام مقاطع تحصیلی در دانشگاههای ایران متقاضیان باید از کنکور سراسری دانشگاهها عبور کنند. این کنکور رتبه بندی متقاضیان را مشخص می کند که بر اساس آن افراد دارای رتبه بهتر می توانند وارد رشته های پرتقاضایی و از نظر اقتصادی پول ساز تر شوند.
از سوی دیگر در تمام سی سال گذشته یک سیستم گزینش عقیدتی – سیاسی برای گزینش اساتید و دانشجویان دوره تحصیلات تکمیلی وجود داشته است. این سیستم که گاه با روی کار آمدن اصلاح طلبان یا اصول گرایان تغییرات اندکی به خود می دید همواره برقرار بوده است. محمد دانشجوی پیشین علوم اجتماعی از ایران به شرق پارسی می گوید: “در سال ۱۳۷۷ به عنوان دانشجوی ستاره دار در دانشگاه علامه طباطبایی پذیرفته شدم که فقط بطور مشروط اجازه ادامه تحصیل یافتم.” مواردی از این دست تاکنون در دانشگاههای ایران رواج داشته است.
رشته های پر جاذبه
در کنکور سال ۱۳۹۲ در ایران بیش از یک میلیون داوطلب ثبت نام کرده اند. در این میان رشته حسابداری، مهندسی کامپیوتر، مدیریت، مهندسی برق و حقوق به ترتیب پرجمعیت ترین رشته های دانشگاهی در ایران امروز هستند. از نظر بازار کار نیز رشته های حسابداری و مهندسی کامپیوتر چشم انداز روشن تری در بازار کار ایران دارند.
گسترش دانشگاهها و تزلزل استاندارهای علمی
از آغاز برنامه سوم توسعه در سال ۱۳۷۹ تقدم کمیت بر کیفیت در الگوی توسعه دانشگاهها و تقویت و توسعه دوره تحصیلات تکمیلی بعنوان یک سیاست محوری در دستور کار وزارت علوم قرار گرفت. بر این اساس سهم دانشجویات تحصیلات تکمیلی از ۲۸ هزار نفر در سال ۱۳۷۹ به ۱۵۵ هزار نفر در سال ۱۳۸۴ افزایش یافت.
توزیع بودجه سه هزار و ۹۲۵ میلیارد تومان سال ۱۳۹۲ آموزش عالی در میان دانشگاه ها رمز و راز این افزایش کمی را بهتر نشان می دهد. در این میان دانشگاه پیام نور و دانشگاه تهران بیشترین بودجه را به خود اختصاص داده اند. بودجه دانشگاه پیام نور در سال ۹۲ نزدیک به چهار برابر دانشگاه تهران است که نشان دهنده سهم بالای این دانشگاه در پذیرش متقاضیان است.
در سال ۱۳۹۱ حدود ۵۹۰ هزار نفر در دانشگاههای دولتی و نیمه دولتی ایران پذیرفته شدند که ۵۰ درصد آنها در دانشگاه پیام نور پذیرفته شده اند و تنها ۱۷ درصد در دوره های روزانه دانشگاههای دولتی ایران پذیرفته شده اند.
دانشگاه پیام نور دانشگاهی است که از کیفیت های آموزشی بالایی برخودار نیست و با این حال با اختصاص ۵۰ درصد پذیرفته شدگان کنکور سراسری به این دانشگاه در سالهای اخیر سیل فارغ التحصیلان با مدارک لیسانس، فوق لیسانس و دکتری به جامعه سرازیر شده است. یکی از مدرسان دانشگاه پیام نور به شرق پارسی می گوید: “هم امکانات دانشگاهی دانشگاه پیام نور اندک است و هم تیپ دانشجویانی که به این دانشگاه می آیند بسیار متفاوت است و از جوانان تا شاغلینی که تنها برای تغییر مدرک آمده اند را در بر می گیرد. به خاطر این عدم یکدستی علایق پژوهشی و علمی اندکی در میان دانشجویان دیده می شود و از سوی دیگر تقریبا تمام کسانی که وارد دانشگاه می شوند براحتی فارغ التحصیل می شوند و اساتید سخت گیری خاصی برای نمره امتحانی ندارد و این باعث می شود که اساسا خرج کردن مبلغی سالانه برای ثبت نام و پاس کردن درس ها با شگردهای مختلف برای دانشجو یک مدرک تولید کند.”
با آسان شدن فارغ التحصیلی در بسیاری از رشته ها و دانشگاهها کیفیت علمی و کاربردی دانشجویان در بسیاری از رشته ها به شدت افت کرده و همچنان که پژوهش دکتر حسین ابراهیم آبادی نشان می دهد، تودهای شدن و تا حدودی کاهش اعتبار و جایگاه دانشگاه، و کاهش توان دانشگاهها در عرصه رقابتهای علمی بینالمللی که نه تنها باعث از دست دادن نقش محوری در تولید علم و اندیشه است، بلکه تنزل مشروعیت و مرجعیت علمی را موجب شده است، پیامدهای غلبه کمیت بر کیفیت در نظام آموزش دانشگاهی در ایران امروز است.