نام کتاب: مبارزات ارزشمند: خاطرات رهبری در جنگ و صلح
نویسنده: لئون پانتا (به همراه جیم نیوتون)
انتشارات پنگوئن، نیویورک، ۲۰۱۴

روی جلد کتاب مبارزات ارزشمند - اثر لئون پانتا

روی جلد کتاب مبارزات ارزشمند – اثر لئون پانتا

روزنامه های کوچک در روزهای نخست حیاتشان اغلب داستان هایی را موسوم به “ببوس و بگو” یا افشاگری های جنسی منتشر می کردند. موضوع این داستان ها اغلب اعترافات جذاب و افشاگری های ستاره های هالیوود درباره ارتباطات خاصشان با مردانی قدرتمند از جمله بزرگان جهان فیلم بود.

طی سال ها، این ژانر را دیگران هم تا حدی با وسوسه کسب شهرت پی گرفتند و به انتشار کتاب های خاطراتشان پرداختند تا یک شبه پولدار شوند.

امروز در اغلب کتابفروشی ها، دست کم در غرب، قفسه هایی کامل به این ژانر خاص که تا حدودی با بیوگرافی ها یا اتوگرافی ها شباهت دارد، اختصاص یافته است.

در همین حال، طبقه «نام های مشهور» که مقامات سیاسی و نظامی بلندپایه را شامل می شود، در بهره برداری از این موقعیت آسان خویشتن داری نشان داده است.

تصور بر این بوده است که مقامات بلندپایه باید سالها برای افشاگری و حرف زدن صبر کنند. بعضی قدیمی تر ها هنوز به این سنت پایبند هستند (به عنوان مثال، جان دین، یکی از مقامات کاخ سفید در دوره نیکسون پس از بیش از ۴۰ سال «افشاگری» هایش را بر ملا کرده است).

لئون پانتا، که در زمان باراک اوباما رییس جمهور آمریکا به عنوان مدیر سازمان سیا و نیز وزیر دفاع کار کرده است، به این طبقه اختصاص ندارد. وی تنها یک سال پس از ترک دولت اوباما، با کتابی قطور از خاطرات ظاهر شده که آنرا با همراهی جیم نیوتون خبرنگار مشهور لوس انجلس تایمز نوشته است.

البته پانتا تنها کسی نیست که به چنین اقدام نامعمولی پرداخته است. هیلاری کلینتون، نخستین وزیر خارجه اوباما و رابرت گیتس وزیر دفاع وی نیز کتاب های خاطراتی را منتشر کرده اند که هر کدام به شیوه خود اسطوره اوباما را لکه دار کرده اند.

در میان این سه کتاب، کتاب خاطرات خانم کلینتون از همه در حمله به اوباما محتاط تر است و شاید علتش محاسبات انتخاباتی باشد، زیرا خانم کلینتون خود را برای انتخابات بعدی ریاست جمهوری سال آینده آماده می کند و به خوبی می داند که ممکن است به کمک اوباما نیاز داشته باشد.

کتاب آقای گیتز که قبل از این در همین روزنامه بررسی شده از همه [در حمله به اوباما] صریح تر است و البته این مساله تعجبی ندارد چرا که نویسنده که جمهوریخواهی کهنه کار است، هرگز طرفدار اوباما نبوده است.

بدین ترتیب می توان گفت کتاب پانتا در میان این کتاب ها از همه رک و راست تر است و در عین حال از همه بیشتر به اوباما ضربه می زند زیرا نویسنده چهره ای شاخص از حزب دموکرات است که از دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر تا دوره اوباما، پنج دهه تجربه دارد.

به عقیده من، بهترین بخش این کتاب درباره تاریخچه خانواده پانتا به عنوان داستان خانواده ای از دهقان های فقیر ایتالیایی است که در جستجوی «رویای آمریکایی» به دنیای نوین قدم می گذارند. این بچه کشاورز توانست تا بالاترین سطح درس دانشگاهی درس بخواند، کرسی کنگره آمریکا را به دست آورد و به گروه نخبه تصمیم گیران بپیوندد، چیزی که هنوز در بسیاری کشورها از جمله دموکراسی های غربی پیشرفته بسیار نادر است.

پانتا همچنین به این اشاره کرده است که ماشین سیاسی پیچیده واشنگتن، که حول کنگره، سنا و کاخ سفید ساخته شده، چگونه کار می کند.

بخشی از این کتاب که از همه کمتر جلب توجه می کند فراز کوتاه پانتا درباره سازمان سیا است به گونه ای که به نظر می رسد مدیر سابق سیا بیشتر خواسته مسائل را مخفی کند تا اینکه به هر گونه افشاگری بپردازد.

همانطور که انتظار می رود وی تا حدود زیادی به همزمانی «سر به نیست کردن» اسامه بن لادن در مخفی گاهش در پاکستان به زمان مدیریتش در سیا پرداخته است. هر چند از آنجا که اوباما پیشتر این افتخار را به خود نسبت داده، پانتا نمی تواند بر نقش خود در این زمینه تاکید کند. بالاخره درفیلم کلاسیک وسترن جان فورد، «مردی که به لیبرتی والانس شلیک کرد»، همانی نبود که افتخار آن نصیبش شد.

تعجب ندارد که بخشی از کتاب که احتمالا بیشترین توجه را جلب می کند مربوط به دوره ای است که پانتا وزیر دفاع بوده. وی به وضوح نشان می دهد که اوباما برای تصدی پست فرماندهی کل به هیچ وجه مناسب نیست. اوبامای بدون قاطعیت، اگر نگوییم دمدمی مزاج، نمی تواند به اندازه کافی بر هیچ موضوعی تمرکز کند تا آنرا درک کند. وی مانند یک پروانه، از گلی به گل دیگر می پرد، در حالی که هر بار کمی سروصدا می کند و بعد ماجرای پرش قبلی اش را فراموش می کند.

پانتا همچنین اوباما را مردی نشان می دهد که اگر چه از نظر فکری تنبل است، اما نقائص تحلیلی خود را با ژست های متعدد سخنورانه جبران می کند.

اوباما دوست دارد حول مسائل برقصد، و همیشه امیدوار است که مسائل خود به تحلیل بروند. پانتا به چندین نمونه از این مساله اشاره می کند که مهم ترین آنها مسائل حساس سوریه، عراق و به طور کلی خاورمیانه است.

وی به درستی به این اشاره می کند که اوباما عمدا در توافق بین واشنگتن و بغداد دست برد تا چندهزار نیروی آمریکایی در عراق بمانند تا بدین ترتیب رای اعتمادی را برای آینده کشور تازه آزاد شده عراق کسب کند. رییس جمهور آمریکا نخواسته است عراق به کامیابی برسد شاید از این جهت که این مساله می توانسته است به توجیه همراه با تاخیر سرنگونی صدام حسین بیانجامد، مساله ای که اوباما از ابتدا مخالف آن بوده است.

پانتا در این کتاب همچنین از نحوه برخورد اوباما با بحران سوریه به ویژه تهدیدات حق به جانب علیه بشار اسد پس از آن عقب نشینی تحقیرآمیز انتقاد کرده است. به بیان دیگر، به نوشته او اوباما تا حدود زیادی مسئول بی سروسامانی کنونی خاورمیانه است.

اوباما به خوبی از ظهور گروه های جهادی در سوریه و عراق اطلاع داشت اما آنها را تنها فعالان «خرده پای دانشگاهی» دانست. وی طرح مشترک پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا را برای ساخت توان نظامی مخالفان در سوریه را «تخیل محض» خواند و آنرا وتو کرد.

دست کم دو سوال وجود دارد که درباره کتاب شگفت آور و به شدت خواندنی پانتا افکار ما را مغشوش می کند. اولین آنها اینست که این غافلگیرکننده است که چرا پانتا نیز مانند هیلاری کلینتون و رابرت گیتس، برای متقاعد کردن یا شاید در صورت لزوم اجبار اوباما به تغییر رویه هیچ کاری نکرد؟

همه آنها به اوباما وفادار ماندند و همان کلیشه های فصیح و در عین حال توخالی وی را تکرار کردند. این طور به نظر می رسد که حتی در بحث های خصوصی، آنها چالش با رییس جمهور و تغییرجهت او از اشتباهات را منطقی نیافتند.

سوال دوم شاید مهم تر باشد: چگونه بدانیم که اوباما از راهبردی وسیع برای پایان دادن به رهبری جهانی آمریکا که شاید او آنرا غیرلازم، غیرمفید و در نهایت خودبرانداز بداند، بهره نمی گیرد؟ در هر حال، در سال ۲۰۰۸ نیمی از رای دهندگان آمریکایی تا حدودی به این خاطر به او رای دادند که وی قول داد چهره ای ساده تر را برای آمریکا ترسیم کند. و آیا بعید است که اوباما مخفیانه بر این اعتقاد باشد که زیان مداخله آمریکا در امور جهانی به صورتی گسترده بیش از نفع آن بوده است؟

اوباما، آنطور که منتقدان تند و تیز او ادعا می کنند، نامزدی از یک جناح با دستور کار جناح مخالف آن نیست. اما کارهای وی مرموز است. هیلاری کلینتون، رابرت گیتس و اکنون لئون پانتا جنبه هایی را از این رمز و راز ثبت کرده اند، بدون آنکه جزئیات آنرا بشکافند.