صنعت نشرایران، یکی از صنایع جالب توجهی است که سیاست و اقتصاد در همه ارکان آن با هم گلاویزند، تا در نهایت “کتاب” به عنوان حاصل کشمکش های این دو، در دسترس مخاطبان قرار گیرد. آثاری که همواره ردی از بریدن و چسباندن را بر چهره خود دارند. اگر مطالعه دستورالعمل هایی که نظامی سیاسی برای کنترل بخش های متفاوتی از جامعه صادر می کند برای شناخت مکانیزم های واقعی آن نظام سیاسی اهمیت داشته باشد، شناخت دستورالعمل ها برای تبدیل نوشته ای به کتاب در بازار ایران می تواند حاوی یافته های جالب توجهی برای جامعه شناسان باشد.
اگر چه سیاست با تغییر دولت ها مهر تاییدش را گاه کندتر و گاه تندتر بر پیشانی کتاب ها می کوبیده اما اقتصاد منطق مشخص تری را رودر روی نویسنده و ناشر و خواننده قرار می داده است.
افزایش قیمت کاغذ، حذف شدن سهمیه کاغذ دولتی، افزایش هزینه های چاپ، فرایند دیوانسالارانه و زمان گیر اخذ مجوز کتاب ها، سانسور و ممیزی مبهم و سلیقه ای، مدیریت و سیاستگذاری دولتی از یک سو و نگرانی از حذف کتاب از سبد کالای خانواده ها به سبب افزایش قیمت این کالا، مجموعه ای از مسائلی است که یک ناشر بطور روزانه با آن دست و پنجه نرم می کند.
این مشکلات اکنون به اندازه ای افزایش یافته که احمد تهوری مدیر روابط عمومی و تبلیغات نشر ققنوس در گفتگویی اختصاصی با شرق پارسی این مشکلات را “بسیار زیاد و تمام نشدنی” توصیف می کند و می گوید: «سیاستگذاران و مدیران صنعت نشر در ایران علی رغم میل باطنی دست اندرکارانش، به دلایلی دولتی هستند. این دولتی بودن سیاستگذاری و سیاستمدارانی که در این حوزه دخالت می کنند موجب شده که نقش بخش خصوصی و اتحادیه ناشران که نمایندگی بخشی اعظمی از ناشران را بر عهده دارند کم رنگ و کم رنگ تر شود. بخش خصوصی و اتحادیه ناشران حضور دارند اما عملا در سیاستگذاری دخالتی ندارند. صنعت نشر ما چون دولتی است به گونه ای نیم بند باقی مانده است. به عنوان مثال نمایشگاه کتاب است که با اینکه اکثر شرکت کنندگانش از بخش خصوصی هستند اما با مدیریت و سیاستگذاری دولتی اداره می شود.»
از سوی دیگر کاوه کیائیان از مدیران نشر چشمه در گفتگویی اختصاصی به شرق پارسی می گوید: «کتاب ذاتا یک سری مشکلات را همراه خودش دارد. کتاب کار دیر بازدهی است و شما باید تعداد عناوین زیادی در فروشگاه داشته باشید مثلا باید ۲۰ هزار عنوان کتاب از ۴۰۰ هزار عنوان موجود در بازار انتخاب کنید. خواب کتاب یا هزینه استهلاک کتاب بالاست. هر ناشری یک انباری از کتاب دارد که می ماند. نمی گویم چاپ کتاب به صرفه نیست اما مثلا ما اگر فروشگاه نشر چشمه را تبدیل به شغل دیگر کنیم مطمئنا سود بیشتری خواهد داشت. اما ناشران و کتاب فروشان دوست دارند این کار را انجام دهند.»
همه این مشکلات در حالی است که پرکارترین ناشران در ایران امروز، بیشتر ناشران کتاب های آموزشی و عامه پسند و یا ناشران دولتی هستند. ده ناشر پرکار به گزارش مقامات وزارت ارشاد شامل مدرسان شریف، سمت، دانشگاه پیام نور، سوره مهر، بوستان کتاب قم، رهنما، جنگل، امیرکبیر، جاودانه و دفتر انتشارات اسلامی هستند.
با این حال شاید جالب به نظر برسد که با همه این مشکلات به گفته کاوه کیائیان بیش از یازده هزار ناشر در ایران امروز فعال هستند.
کاغذ، قیمت، تیراژ
گران بودن قیمت کتاب یا آنچنان که بهاءالدین خرمشاهی می گوید “گران نما” بودن کتاب دیدگاهی عمومی در میان مردم ایران است. با اینکه یک محاسبه ساده از درصد گران شدن کالاهای مختلف در چهل سال اخیر نشان می دهد که کتاب کمتراز یک پنجم کالاهای دیگر مانند سکه، آپارتمان و خودرو گران شده، با این حال به خاطر اینکه در فرهنگ عمومی، کتاب کالایی غیر ضروری و قابل جایگزینی با اینترنت و تلویزیون به شمار می آید، بیش از دیگر کالاها افزایش قیمت آن به چشم می آید و این ویژگی را دارد که به سرعت از سبد خانوار حذف شود.
افزایش صعودی قیمت کاغذ در سال های گذشته و حذف سهمیه کاغذ دولتی، گران نمایی کتاب را افزایش و افت محسوسی در بازار کتاب ایجاد کرده است. همچنانکه احمد تهوری می گوید: «از سال ۸۹ به این طرف ما با بحران کاغذ مواجه شدیم و قیمت کاغذ به طور صعودی بالا می رفت، این مسائل که در سال ۸۹ و ۹۰ اتفاق افتاد منتج به این شد که در سال ۹۱ کتاب کالای گرانی تصور بشود و الان اولین چیزی که از سبد کالای خانواده ها خارج می شود و خارج شد کتاب بود. ما این آمار را از تجربه مرکز پخش انتشارات و تجربه نمایشگاه کتاب سال ۹۱ و ۹۲ بدست آوردیم که آمار فروش ناشرها با افت محسوسی مواجه شد.»
آمار وزارت ارشاد در سال ۱۳۹۱ هم گویای آنست که تیراژ کتاب های منتشر شده در ایران افت کرده است. این مسئله هم از نظر اقتصادی ناشران را تحت فشار قرار می دهد و هم نویسندگان را از این امکان که روزی بتوانند از راه نوشتن زندگی خود را بگذرانند دورتر و دورتر کرده است. می توان به این گفته احمد تهوری از نشرققنوس استناد کرد که «یکی از مسائل نشر کتاب فقر تیراژ است. ما در ایران ۱۳۹۳ با ایران سال ۱۳۲۰ هیچ تفاوتی نکردیم. یعنی ۷۳ سال پیش تیراژ کتاب را ۵ هزار تا داریم و الان تیراژ کتاب را هزار یا ۵۰۰ تا داریم. این در حالی است که در کشورهای همسایه ما کتاب هایی با تیراژ بالا منتشر می شود. به هر حال نمی خواهم بگویم مردم با کتاب قهر کردند اما کتاب را به وفور نمی خرند مثلا ما یک مجموعه داستان را با یک تیراژ ۱۱۰۰ تایی ۳۰ ماه طول می کشد که این ۱۱۰۰ تا فروش رود. این مسئله یک بحث فرهنگی است و به راحتی حل نمی شود. فقر تیراژ یکی از مشکلات صنعت نشر ایران است. ما باید کتاب های با تیراژ بالا داشته باشیم.»
افزایش قیمت کاغذ و حذف کاغذ دولتی از عوامل مهمی بوده اند که در سه سال گذشته بر افزایش قیمت کاغذ تاثیر زیادی داشته اند. افزایش قیمتی که از تورم عمومی در ایران متاثر است. همچنان که کاوه کیائیان می گوید «سوبسید کاغذ چند سالی است که قطع شده است. قرار بوده این سوبسید در جای دیگر مثل خرید کتاب از ناشران هزینه بشود که آن هم خیلی قانونمند نیست و خیلی سلیقه ای عمل می شود. مثلا ممکن است کتابی که از ارشاد مجوز چاپ هم دارد در کتابخانه ملی وجود نداشته باشد. مشکل کاغذ مشکل بزرگی برای نشر کتاب است. ما خودمان به تدریج تیراژ را پایین آوردیم. کتاب ها از نظر تعداد نسبت به سال های قبل کمتر فروش می رود چرا که قدرت خرید مردم کمتر شده است. »
با این حال احمد تهوری معتقد است که «با تغییر شورای سیاستگذاری خرید کتاب در ارشاد وضعیت کمی برای ناشران بهتر شده است اما کافی نیست.»
اخذ مجوز ، ممیزی و سانسور
سنگینی حضور حوزه سیاسی بر دنیای کتاب با اخذ مجوز آغاز می شود و با ممیزی و سانسور محتوای کتاب ها ناشر می تواند کتابی را منتشر کند. اما همین فرایند با تغییر دولت های فراز و نشیب های فراوانی داشته است. به گفته احمد تهوری از نشر ققنوس «من نمی توانم بگویم که در دولت جدید هیچ تغییر محسوسی نداشتیم. مجوزهای کتاب تغییراتی کرد و چند مورد از کتاب هایی که در دولت قبل غیر مجاز اعلام شده بود به آنها مجوز داده شد البته نه به همه آنها بلکه به برخی از کتاب ها. باب تعامل و رایزنی و مشاوره با مترجمین و مولفین گشوده شد. قبلا اصلا هیچ گفتگو و دیالوگی میان مترجمین و مولفین و وزارت ارشاد صورت نمی گرفت.»
گرفتن مجوز کتاب از ارشاد از یک ماه شروع و تا چند سال می تواند طول بکشد. با این حال در دولت جدید آنچنان که کاوه کیائیان از نشر چشمه می گوید « فرایند گرفتن مجوز منظم تر شده و پاسخگویی بهتر شده است. ما کتاب هایی داریم که سال ۸۴ به ارشاد رفته و تا حالا جوابی برایشان نگرفته ایم. در دولت قبلی جواب نه را کمتر می گفتند تا هزینه ای پرداخت نکنند و به جای نه گفتن معلق می گذاشتند.»
وزارت ارشاد آیین نامه ای کلی و مبهم برای ممیزی و سانسور محتوای کتاب ها دارد که بسته به دیدگاه و سلیقه ممیزان می تواند سخت گیرانه یا سهل گیرانه مورد استفاده قرار گیرد. بخاطر مشخص نبودن مصادق مواردی چون «موازین اخلاقی» یا « عرف جامعه» و مانند اینها کار یک صنعت مهم در کشور به سلیقه تعداد محدودی از ممیزان وابسته می شود و بسیاری از پتانسیل های تولید شغل و رونق این بخش از اقتصاد در وضعیت شکننده ای باقی می ماند. از این منظر همچنانکه کاوه کیائیان می گوید «ناشران خواهان قانونمند شدن موارد سانسور هستند و نباید این کار سلیقه ای باشد. یک دستور العمل کلی ممیزی هست که سال ۸۹ دوباره تکمیل شده اما موردی نیست و به جزئیات اشاره نمی کند. مثلا می گوید که موازین اخلاقی را رعایت کنید که با این جمله می توان کل ادبیات ایران را غیر قابل انتشار کنید.»
احمد تهوری نیز از نشر ققنوس در مورد سانسور کتاب ها می افزاید «تعریف درستی از ممیزی وجود ندارد. الان ممیزی کاملا سلیقه ای است.»
بازار کشورهای همسایه و بازار آنلاین
همزمان با بحران در صنعت نشر کتاب، به دلایل مختلف سیاسی و اداری ناشران کمتر به بازار کشوری مانند افغانستان یا بازار فروش آنلاین کتاب برای ساکنان خارج از کشور فکر کرده اند و می توان گفت این دو حوزه بسیار به کندی پیش رفته است. از سوی دیگر کتاب هایی که بر روی برخی سایت ها بعنوان خرید آنلاین قرار گرفته قیمتی بیشتر از نسخه چاپی اشان در کشور دارد.
با این حال با این که مشکلاتی مانند انتقال وجه از خارج از کشور برای صنعت نشر کتاب وجود دارد اخیرا سایت فیدیبو با ۱۴۷۴ عنوان کتاب امکان دسترسی ساکنان خارج از کشور را به بخش محدودی از نسخه الکترونیکی کتاب ها فراهم کرده است.
انتقال مسوولیت محتوای کتاب ها به ناشران
انتقال مسوولیت محتوای کتاب ها به ناشران موضوعی بود که با روی کار آمدن دولت جدید از سوی وزارت ارشاد ایران مطرح شد و به نظر می رسید که راهی برای حل مسئله ممیزی کتاب باشد اما این موضوع با مخالفت برخی ناشران مواجه شد و بدون آنکه گفتگویی جدی درباره آن صورت بگیرد کنار گذاشته شد. علت مخالفت برخی ناشران به گفته احمد تهوری از نشر ققنوس شاید این بود که «برخی ناشران فکر می کردند توپ دارد به زمین اینها می افتد شاید هم ترسیدند و نگران شدند که اگر قرار باشد کتابی را با مسوولیت خودشان چاپ کنند خوب معمولا کمتر ناشری زیر بار این کار می رفت. البته این مخالفت از سوی همه ناشران نبود. نظر ما این بود که اگر بشود که قانون نشر مانند قانون مطبوعات بشود خوب است. شما کتاب را به ناشر بسپارید و ناشر به مسوولیت خودش چاپ کند و بعد اگر کسی معترض بود پروسه قانونی طی شود. حتی در دوره آقای مسجد جامعی در ارشاد این کار چند صباحی اتفاق افتاد ولی بعد به فراموشی سپرده شد. الان مثل سابق سیستم ممیزی و بررسی در ارشاد فعال است ولی نه به سختی و مشکلات دولت قبل. الان یک مقدار پذیرفتند که با ناشران تعامل کنند اما سیستم همان سیستم قبل است و از نظر نوع بررسی تغییری اتفاق نیافتاده است.»